تقلب، جا زدن خود به جای دیگری در جلسهی امتحان، فعالیت در تشکلهای سیاسی و نشریههای دانشجویی، و حتی نوع پوشش هم میتواند پای دانشجو را به کمیتهی انضباطی دانشگاه باز کند. تغییر محل تحصیل از مجازاتهایی است که تنها با حکم کمیتهی انضباطی مرکزی در وزارت علوم، وزارت بهداشت یا دانشگاه آزاد ممکن است، اما در سالهای گذشته دانشگاهها در مواردی بدون طی شدن این روال قانونی این مجازات را اعمال کردهاند.
این مجازات در میان دانشجویان به تبعید مشهور است و یکی از بندهای آییننامهی کمیتهی انضباطی دانشگاههای وزارت علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد است. بهگفتهی دانشجویان، حکم تغییر محل تحصیل در میان احکامی قرار دارد که صدور آن تنها با اختیار کمیتهی انضباطی مرکزی در وزارت علوم، وزارت بهداشت یا دانشگاه آزاد ممکن است، اما عملاً دانشگاهها خود بدون ارجاع پرونده به کمیتهی انضباطی مرکزی به اجرای آن پرداختهاند. همچنین در بسیاری از موارد هیچ حکم رسمی صادر نشده و سند مکتوبی وجود ندارد، بلکه در لفظ به دانشجو گفته شده که باید در دانشگاه دیگری مهمان شود و ادامهی تحصیل دهد.
درحالحاضر دانشجویان به تلاشهای جعفر توفیقی، وزیر اسبق علوم و مشاور وزیر، برای حل این مشکل امیدوارند و از سوی دیگر تلاش اصولگرایان مجلس برای استیضاح فرجی دانا، وزیر علوم، همچنان ادامه دارد؛ تا جایی که شرط رهایی او از استیضاح را اخراج دوبارهی دانشجویان ستارهداری اعلام کردهاند که در دولت تدبیر و امید به دانشگاه بازگشتهاند. فرجی دانا از آغاز ریاست بر وزارتخانه بارها به مجلس خوانده شده و تا پای استیضاح رفته؛ او در آخرین دفاع از تخلف احمدینژاد در پذیرش سه هزار بورسیهی غیرقانونی پرده برداشت.
تغییر محل تحصیل بدون حکم
جواد علیخانی، دانشجوی دکترای دامپزشکی ورودی ۸۲ دانشگاه شهید چمران اهواز، جزو دانشجویانی است که بدون حکم یا نامهی مکتوب به دانشگاه دیگری منتقل شده است. او در توضیح چالشهای قانونی این مجازات میگوید: «در آییننامهی وزارت علوم حکمی برای تغییر محل تحصیل وجود دارد که صرفاً با رأی کمیتهی انضباطی مرکزی اعمال میشود، اما دانشگاهها در سالهای گذشته خودشان آن را بهصورت غیرقانونی اجرا کردهاند. در دولت گذشته، طبق مادهی خاصی حکم داده نمیشد و بسیاری از احکام شفاهی به اطلاع دانشجو میرسید.»
او درباره علت تغییر محل تحصیل خود میگوید: «بعد از سال ۸۴ حوادثی در دانشگاهها اتفاق افتاده بود و بعضی انجمنها تعطیل شده بود. تنها کانونهای فرهنگی اجازه فعالیت داشتند. ما در کانون کتاب و اندیشه فعالیت میکردیم و بعد از ناآرامیهایی که سالهای ۸۶ و ۸۸ در دانشگاهها و از جمله دانشگاه شهید چمران اتفاق افتاد، بعضی دانشجویان با مشکلاتی روبهرو شدند. من هم دو دوره به زندان افتادم تا اینکه مهر ۹۱ به دانشگاه برگشتم اما با ادامهی تحصیلم مخالفت شد. من محکومیت قضایی برای تحصیل نداشتم اما در سردرگمی مانده بودم تا آذرماه که دانشگاه اعلام کرد با توجه به حساسیتهایی که روی من وجود دارد و دانشگاه مستعد التهاب است باید جایی به جز تهران و اهواز را انتخاب کنم که حکم تبعید را داشت، بدون اینکه چیزی نوشته شود. اوایل آذر ۹۱ به دانشگاه شیراز رفتم و درخواست انتقال دادم، بدون اینکه دانشگاه هیچ نامهنگاری و حمایتی کند. اوایل دی با درخواستم مخالفت شد. بعد از آن دانشگاه شهید چمران از من خواست به تبریز بروم. آنجا هم درخواستم پذیرفته نشد و متوجه شدم که هدف تلف شدن وقت است که در دانشگاه نباشم. بهمن ماه ترم تمام شده بود و دانشگاه به صراحت گفت که انتخابات در راه است و ما از پذیرش امثال شما در شهرهای بزرگ معذوریم. درحالیکه من هیچ فعالیت غیرقانونی نداشتم. پانزدهم بهمن با نامهای دستنوشته از معاون آموزشی دانشگاه به دانشگاه شهرکرد فرستاده شدم که شهر کوچکتری است و فضای سیاسی ندارد. تلفنی رایزنیها را کرده بودند و در نامه صرفاً ذکر شده بود که پیرو گفتوگوهای تلفنی این دانشجو به شهرکرد میآید. البته ازآنجاکه تغییر محل تحصیل از اختیار دانشگاه خارج است و دانشگاه میتواند تنها تا سقف دو ترم محرومیت از تحصیل حکم صادر کند، همهی این اقدامات غیرقانونی و نانوشته بود. مدیریت دانشگاه شهید چمران قبل از انتخابات به روحانی اجازهی سخنرانی در دانشگاه را نداده بود و از انتخاب او دلخور بود. وقتی با پادرمیانی وزارت علوم دولت روحانی به دانشگاه خودم برگشتم، دوباره گفتند نمیتوانیم ثبتنامت کنیم. رئیس دانشگاه نامه زده بود که تحصیل نامبرده منوط به انتقال به دانشگاهی دیگر است. مدیر کل بازرسی وزارت علوم در نامهای به او ابلاغ کرد که ایشان محل تحصیلش آنجاست و باید پذیرش شود. علاوه بر مشکلاتی که برای خودم ایجاد شد، در مدتی که زندان بودم برادرم بدون هیچ دلیلی از دانشگاه آزاد اخراج شد. ترم اول کارشناسی ارشد سال ۸۹ را دانشگاه رفت اما سر اولین جلسه او را خواستند و هیچ توضیحی ندادند که مشکل او چیست. ایشان هم سه چهار سال صرفاً بهعلت فعالیتهای من از تحصیل محروم بود و نهایتا سال ۹۲ توانست به دانشگاه برگردد.»
تبعید با کپی حکم انضباطی
غفور فرخیان، فارغالتحصیل دانشگاه آزاد دزفول، نیز به دلیل تغییر محل تحصیل به یکی دیگر از واحدهای این دانشگاه منتقل شده است. او دربارهی علت این مجازات میگوید: «من و تعداد دیگری از دانشجویان دانشگاه آزاد دزفول در دورهی انتخابات در سال ۸۸ فعالیتهایی داشتیم. من جزو هیأت دبیران ستاد جوانان یکی از کاندیداها بودم. طبق اقتضائات انتخابات، دامنهی فعالیتهای انتخاباتی به دانشگاهها هم کشیده شده بود و فضای دانشگاه طوری بود که دانشجویان راغب به فعالیت بودند. تمام فعالیتهای ما قانونی بود و هیچ فعالیت غیرقانونی انجام نداده بودیم. هرچند در دورههای قبل درخواست تشکل و راهاندازی دوبارهی انجمن اسلامی را داده بودیم، با آن مخالفت میشد و تنها یک تشکل، که خود را مستقل معرفی کرده بود، در دانشگاه وجود داشت. بنابراین ما از طریق جمعیتهای کوچک اقدام میکردیم و برای هر برنامهی خاص یک مجوز خاص میگرفتیم. مثلاً برای دعوت از دکتر چمران بهعنوان یک هیأت دانشجویی درخواست مجوز برای مناظره کردیم. در قالب هیأت دانشجویی چند مناظره برگزار کردیم و نشستهای دانشجویی هماهنگ با همهی دانشگاههای کشور در دانشگاه آزاد دزفول هم برگزار شد. بعد از اعلام نتیجهی انتخابات ناآرامیهایی در دانشگاهها شکل گرفت. در دانشگاه ما هم همین روال پیش آمد و در مناسبتهای مختلف تجمعاتی برپا شد. در دی ماه ۸۹ از دفتر حقوقی دانشگاه با من تماس گرفتند و درحالیکه امتحان پایان ترم داشتیم رفتم و کپی یک حکم انضباطی به من داده شد. اتهامم بر هم زدن نظم عمومی دانشگاه بود درصورتیکه من هیچ مورد اخلاقی در دانشگاه نداشتم. حکم من تبعید از دانشگاه به خارج از منطقه بود و به اهواز فرستاده شدم. تعداد دیگری از دانشجویان حکم تعلیق و چند نفر دیگر هم تبعید گرفتند. احکام کمیتهی انضباطی آن روزها خیلی زیاد بود و حدود پنجاه شصت نفر توبیخی و درج در پرونده داشتیم. دانشگاه اهواز هم خیلی تعلیقی داشت و حدود شصت هفتاد نفر توبیخی داشتند. این حجم اتفاقات ختم به انتقال دانشگاه نمیشد. از یک طرف برای من حکم ممنوعیت ورود به دانشگاه آزاد دزفول زده بودند و از طرف دیگر خیلی از کارهای اداری را باید در این واحد انجام میدادم و مشکلات زیادی با دانشگاه پیدا کردم.»
یک دانشجو و چهار تبعید
محمد شوراب، دانشجوی رشتهی عمران دانشگاه آزاد تهران مرکز، از جمله دانشجویانی است که حکم تغییر محل تحصیل خود را نه یک بار بلکه چندین بار از دانشگاه دریافت کرده و در طول دورهی تحصیلش به چند دانشگاه تبعید شده است. او در این باره میگوید: «من دانشجوی دانشگاه آزاد تهران مرکز و دبیر تشکل آسا (اندیشهسرای اسلامی) بودم. تشکل ما سال ۸۷ بسته شد. ما سه بار انتخابات برگزار کردیم و هر بار دانشگاه بهانهای میآورد که انتخابات شما رسیمت ندارد. به همین دلیل یک روز بدون هیچ حکمی در دفتر را پلمب کردند و هرگز کتبی به ما اعلام نشد که تشکل ما به چه دلیل بسته شده. بااینحال چون در ستادهای بعضی کاندیداهای ریاستجمهوری فعال بودیم، در مهرماه هر اتفاقی در دانشگاه میافتاد فکر میکردند کار ماست. در ۲۷ مهر سال ۸۸ حکم ممنوعالورودی من و تعدادی دیگر از دانشجویان و ۲۹ مهر حکم سه ترم تعلیق برایمان آمد. جرمی که نوشته بودند بر هم زدن نظم دانشگاه و ضربوشتم در محیط دانشگاه بود. بعد از آن حکم دیگری در آبان ماه برایم آمد که تبعید به شهر اهواز بود. در بهمن ماه حکم تغییر محل تحصیل به رودهن آمد. تبعید به اهواز و رودهن عملی نشده بود که دوباره حکم بعدی آمد و به انزلی تبعید شدم. در تمام این مدت ما ممنوعالورود بودیم و بیرون از دانشگاه بودیم و هیچ فعالیتی نمیکردیم، اما مدام حکم جدید میآمد. تازه به انزلی رفته بودم که یک سال بعد حکم جدید آمد و به رودهن تبعید شدم. حدود دوازده نفر از اعضای تشکل ما با تبعید روبهرو شدند و مدام برایشان حکم جدید میآمد و جایشان عوض میشد. یکی از دوستانم اول به آزادشهر، بعد به الیگودرز و بعد به قم و شهر قدس تبعید شد. این تبعیدها بهخصوص در زمان آقای جاسبی زیاد رخ میداد و از سال ۸۵ دانشجوهای زیادی بهعلت فعالیتهایشان تعلیق و تبعید میشدند و نمونههایش زیاد بود. این در حالی است که فعالیتهای تشکل ما در چارچوب قانون و با مجوز بود.»
شوراب، دربارهی مراحل قانونی اعمال مجازات در این دانشگاه، میگوید: «دانشگاه آزاد هشت منطقه دارد. طبق آییننامهی دانشگاه آزاد تبعید به خارج از منطقه غیرقانونی است. اما ما را به خارج از منطقه تبعید کردند. مثلاً یکی از دوستانم به بیرجند، تاکستان، ساوه و دماوند تبعید شد و فقط دماوند در منطقهی ما بود. حتی آقای هاشمی و سیدحسن خمینی نامه نوشتند و خواستند که حکم ما لغو شود ولی نشد. اما خبر خوب این است که وقتی ریاست دانشگاه عوض شد و آقای میرزاده آمد تبعیدهای ما تمام شد. من آخرین نفری بودم که حکمم شکسته شد و ترم آخر را در دانشگاه خودم گذراندم.»
مهمانی به جای تبعید
د. ص، دانشجوی دیگر دانشگاه آزاد تهران مرکز که در سال ۸۸ با مجازات تغییر محل تحصیل روبهرو شد، گفتههای شوراب را تأیید میکند. البته او از کسانی است که حکم تبعید در پروندهاش ثبت نشده و از او خواسته شده در واحد دیگری از دانشگاه آزاد مهمان شود. این دانشجو میگوید: «من عضو تشکل آسا نبودم اما با بچههای این تشکل فعالیت میکردم. نزدیک شانزدهم آذر مرا به همراه تعدادی دیگر از همدانشگاهیها خواستند تا به سؤالاتی پاسخ بدهم. شانزدهم آذر آن سال دانشگاه ما هم مثل بقیهی دانشگاهها شلوغ بود و تجمعهایی صورت گرفت. بعد از آن در دیماه از دانشگاه تماس گرفتند و گفتند بیایید حکمهایتان را بگیرید. حکم آمد که به یکی از واحدهای منطقه تبعید شوم. اما بعد با معاون دانشجویی حرف زدیم و قرار شد حکم اجرا نشود و به جای آن خودمان درخواست مهمانی بدهیم و به دانشگاه واحد دیگری که میتوانیم برویم. ما باید میرفتیم که تبعید در پرونده ثبت نشود و فقط تذکر کتبی باشد. من در ماهشهر مهمان شدم، چون رشتهام کامپیوتر سختافزار بود و فقط در این واحد ارائه میشد.»
«قانون» برای مستحقان مجازات
مسؤولان سازمان امور دانشجویان و کمیتهی انضباطی، هر گونه پاسخگویی را به زمانی پس از اتمام بازنگری آییننامه موکول کردهاند. بااینحال مطلعان از بندهای آییننامه فراقانونی بودن این احکام را تأیید میکنند. احمد شیرزاد، رئیس اسبق کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و کارشناس مسائل آموزشی، معتقد است مسأله تغییر محل تحصیل دانشجویان یکی از موارد بیشماری است که در هشت سال دولت گذشته برای فشار بر دانشجویان وجود داشت. او میگوید: «مجموع دانشجویانی که بهنحوی تحت فشارهای نامتعارف قرار گرفتند و احکام غیرقانونی و خلاف آییننامهها برایشان صادر شد بسیار زیاد است. من خودم با دانشجویانی برخورد کردم که در دانشگاه خودمان دچار این مسأله شدند و میشود به آن اسم «تبعید دانشجویی» داد. در آییننامهها چنین نوع مجازاتی برای دانشگاهها پیشبینی نشده است. مجازاتهای بیشتر از حد معین را فقط کمیتهی انضباطی مرکزی میتواند اعمال کند.» او به کنایه اضافه میکند: «بهنظر میرسد اتفاقی که افتاده مشمول بند «ز» یعنی «زور» است. شخص تهدید میشود به اینکه از تحصیل محروم میشود و بعد میگویند که میتوانیم لطف کنیم و اجازه بدهیم بروی یک جای دیگر. شاید تصور کردهاند تدبیر مدیریتی اندیشیدهاند درحالیکه این خلاف همهی آییننامههاست. اگر دانشجو واقعاً خلافی انجام داده که مستحق مجازات است باید مجازاتهای مصرح در قانون برای او اعمال شود.»
این استاد دانشگاه صنعتی اصفهان آییننامهی کمیتهی انضباطی دانشگاهها را نیازمند بازبینی و اصلاح میداند و میگوید: «مواردی در این آییننامه هست که خود خلاف قانون اساسی است. دانشجو بهخوبی حق دفاع از خود را ندارد. خود آییننامه محل نقد است. وای به حال اینکه آن هم زیر پا گذاشته شود و مدیران دانشگاه بهشخصه تصمیم بگیرند.»
او ریشهی اعمال احکام سنگین را فضای حاکم بر دانشگاهها بهخصوص در سالهای ۸۸ تا ۹۲ میداند و معتقد است: «وقتی دانشجو را صدا میکنند و او را مخیر میکنند بین محرومیت از تحصیل و تغییر دانشگاه یکی را انتخاب کند، هر دانشجویی دومی را ترجیح میدهد. اما این مجازات بسیار شدید است. یک دانشجو به محل تحصیلش خو میگیرد و برایش ساده نیست که به شهر دیگری برود. ممکن است اقوام برخی به آنها نیاز داشته باشند. محلی که خود دانشجو انتخاب کرده حتماً ترجیحی داشته و علیالسویه نبوده. محروم کردن دانشجو از این شرایط، به دلایل سیاسی و انضباطی، فقط میتواند به حکم قانون و آییننامه باشد. خلاف آن جای شکایت دارد. گرچه با نبود حکم در دست دانشجو دلایل شکایت هم ممکن است محکمهپسند نباشد و دست دانشجو خالی باشد. اما فکر میکنم اگر عدالتی باشد این موارد چیزی نیست که بتواند از چشم دستگاه عدالت پنهان شود.»
انواع تنبیه در کمیتهی انضباطی
تنبیهات کمیتهی انضباطی برای دانشجویان به دو دسته تقسیم میشود. تنبیهات بند الف که کمیتهی بدوی انضباطی یا کمیتهی مرکزی انضباطی اعمال میکنند؛ شامل احضار و اخطار شفاهی، تذکر کتبی بدون درج در پرونده، اخطار کتبی بدون درج در پرونده، تذکر کتبی و درج در پروندهی دانشجو، توبیخ کتبی و درج در پروندهی دانشجو، دادن نمرهی ۲۵/۰ در درس مورد نظر که تقلب در آن صورت گرفته است، محرومیت از تسهیلات رفاهی دانشگاه، دریافت خسارت از دانشجو در مواردی که تخلف منجر به ایجاد ضرر یا زیان به دانشگاه یا بیتالمال شده باشد، منع موقت از تحصیل به مدت یک نیمسال بدون احتساب سنوات، منع موقت از تحصیل به مدت یکونیم سال با احتساب سنوات، منع موقت از تحصیل به مدت دو نیمسال تحصیلی (با احتساب یا بدون احتساب سنوات) و تنبیهات بند ب که فقط با حکم کمیتهی مرکزی انضباطی میتواند روی دانشجو اعمال شود شامل تغییر محل تحصیل دانشجو (همراه با تغییر رشتهی تحصیلی در صورت لزوم)، تبدیل دوره یا تقلیل مقطع تحصیلی دانشجو در صورت داشتن شرایط، منع موقت از تحصیل به مدت سه نیمسال بدون احتساب سنوات، منع موقت از تحصیل به مدت سه نیمسال با احتساب سنوات، منع موقت از تحصیل به مدت چهار نیمسال بدون احتساب سنوات، منع موقت از تحصیل به مدت چهار نیمسال با احتساب سنوات، تبدیل دورهی تحصیلی دانشجو از روزانه به شبانه، اخراج دانشجو از دانشگاه با حفظ حق شرکت مجدد در آزمون ورودی، و اخراج و محرومیت از تحصیل در دانشگاهها از یک تا پنج سال با حفظ حق شرکت مجدد در آزمون ورودی. گفتنی است که هیچ یک از تنبیهات این آییننامه دانشجو را برای همیشه از تحصیل محروم نمیکند.
عکس از مهدی حسنی