بازیهای المپیک امروزه محبوبترین رویداد پرفورمنس و پدیدهای حقیقتاً جهانی است. بیش از نیمی از جمعیت جهان، همواره شاهد بخشهایی از المپیک از طریق رسانهها هستند و هزاران نفر در این بازیها حضور مییابند. در المپیک تابستانی سیدنی در سال ۲۰۰۰، استرالیا ۱۰ هزار و ۶۵۱ ورزشکار را به منظور رقابت در سیصد رویداد ۲۸ رشتهی ورزشی گردهم آورد. ورزشکاران از صدونودونه ملت دنیا آمده بودند، این در حالی بود که در سال ۲۰۰۱ تنها ۱۸۹ کشور، عضو رسمی سازمان ملل متحد بودند. علاوه بر ورزشکاران، هزاران تن دیگر نیز در سمتهای خبرنگار، مدیر ارشد، مقام رسمی، تکنسین، ساندویچ و سوغاتفروش، کارشناس و اهالی تبلیغات تجاری درگیر این رویداد بودند. در آستانهی هر المپیک، ساخت محیطها و سالنهای ورزشی و محل اسکان ورزشکاران به بازسازی بخش اعظم شهرها، احداث جادهها، و زیرساختها و محلههای جدید میانجامد. ساخت و سازهای جدید به محیطهای شهری جان دیگر میدهند. لیکن این جابهجاییها، آوارگیها و کاسبکاریها همواره اعتراضاتی در پی داشته است. در جریان این بازیها، حجم سرمایهگذاریها سر به میلیاردها میگذارد و حتی به صرف هزینههای دو چندانتر توسط رسانهها، حامیان مالی و حاضران در این رقابتها میانجامد. اولین المپیک مدرن در سال ۱۸۹۶ در آتن رخ داد. ایدهی ذهنی «پییر کوبرتن» (۱۹۳۷-۱۸۹۶) ۲۴۵ مرد ورزشکار آماتور و سفیدپوست را از چهارده کشور اروپایی، امریکا، کانادا و استرالیا گردهم آورد. اینان در ۴۵ رویداد نُه رشته ورزشی از دو و میدانی و وزنهبرداری گرفته تا شنا و تنیس و شمشیربازی با یکدیگر به رقابت میپرداختند. در شکل امروزین المپیک، در حدود چهل درصد ورزشکاران را زنان تشکیل می دهند، مردمانی از سراسر دنیا با یکدیگر مسابقه میدهند و تمایز میان ورزشکار حرفهای و آماتور دیگر از میان برداشته شده است، چرا که به هر حال تمامی ورزشکاران یا حقوق و دستمزد خود را میگیرند یا حامی مالی خود را دارند. بازیها که به پایان میرسد، بسیاری به فرصتهای شغلی پولسازی چشم میدوزند که موفقیتهایشان در المپیک برایشان رقم میزند. این وجه «ناپاک» قضیه چیز چندان جدیدی نیست. ادبیات بنیانگذاران هر چه بود، از همان ابتدا المپیک، ورزش، معرکهسازی، آیین، جشنوارگی، هنرهای پرفورماتیو (اجرایی)، اقتصاد و سیاست را یک جا در خود جمع آورد. حتی با اینکه کمیتهی بینالمللی المپیک میگوید بر آن است تا این بازیها را از سیاست به دور نگه دارد، گسلهای چشمانداز سیاست جهانی همواره در بازیهای المپیک بیش از پیش جلوه میکند. این رویداد سه بار در سالهای ۱۹۱۶، ۱۹۴۰ و ۱۹۴۴ به علت جنگهای جهانی برگزار نشد. شگفتا که بازیهای ۱۹۱۶ قرار بود در برلین، ۱۹۴۰ در توکیو و ۱۹۴۴ در لندن برگزار شوند. در المپیک ۱۹۷۶ مونترال، بیست تیم ورزشی از آفریقا (به همراه عراق و گواتمالا) در اعتراض به سفر تیم راگبی نیوزلند به آفریقای جنوبی در اوج روزگار آپارتاید، از این رقابتها کنارهگیری کردند. تایوان نیز یکبار کناره گیری کرد چرا که اجازه بازی تحت لوای نام و پرچم «جمهوری چین» را به آن نداده بودند. امریکا و چهار کشور دیگر بازیهای ۱۹۸۰ مسکو را در اعتراض به تجاوز نیروهای اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان تحریم کردند. به همین منوال، اتحاد جماهیر شوروی نیز چهارده کشور را به تحریم بازیهای ۱۹۸۴ لسآنجلس مجاب کرد و گردهم آورد. المپیک مدرن قرار بود روح المپیادهای عصر باستان (۷۷۶ قبل از میلاد تا ۳۶۹ بعد از میلاد) را احیا کند که خود به نوعی بازآفرینی آیینهای سوگ پاتروکولوس بود که شرح آن را «هومر» (در قرن هشتم و نهم قبل از میلاد) در مجلد ۲۳ ایلیاد قلمی کرده است. هدف محوری المپیک، چه مدرن چه باستانی، اعتلای امر محلی و بومی و تاکید بر امر «جهانی» است. در عصر مدرن، فلسفهی المپیک کنار گذاشتن اختلاف و پالایش خصومت ملتها در زمینهای ورزش است. اما دنیای سال «۲۰۰۲» دنیای ۱۸۹۶ نیست. در اواخر قرن نوزدهم، جهان تحت سلطهی اروپا و جماعت مهاجران اروپایی بود. اما در گذر زمان، در پی پایان یافتن عصر استعمار و ظهور بازیگران متعدد در صحنهی جهانی، کشورهای بیشتری به حرکت المپیک پیوستند. از منظر حضور ورزشکاران، المپیک حقیقتاً رویدادی جهانی است. هر چند، در سطوح سازمانی و ساختاری، هنوز اروپامحوری این رقابتها بر جای خود باقی است. چه؛ اولاً، کمیتهی بینالمللی المپیک را مدیران اروپایی و امریکای شمالی راهبری خواهند کرد. ثانیاً، هر چند مردمانی از سراسر جهان در این میانه میدوند و میپرند و شنا میکنند و میجنگند و چه و چه، ورزشهای المپیک عمیقاً اروپاییپسند است. هیچ تلاشی نیز برای گنجاندن ورزشهای غیراروپایی چون کشتی سومو، چوببازی اهالی ترینیداد یا دو چندگانهی استقامت اهالی تاراهومارا در شمال غرب مکزیک صورت نمیگیرد. ثالثاً، محل بازیها نیز یکسره به جهان غرب تعلق دارد. تنها سئول در سال ۱۹۸۸ از محدودهی جهان غرب بیرون بود (البته اگر سیدنی را هم از نظر فرهنگی شهری غربی بدانیم). مکزیکوسیتی، میزبان المپیک ۱۹۶۸، هم غربی است و هم جهان سومی؛ مسکو، محل برگزاری المپیک ۱۹۸۰، شهری اروپایی است حتی اگر در آن زمان پایتخت اتحاد جماهیر شوروی بوده باشد. المپیک ۲۰۰۴ نیز که به آتن بازگشت. البته در ژوئیه ۲۰۰۱ حرف افتاده بود که کمیتهی بینالمللی المپیک پکن را بهعنوان میزبان رقابتهای ۲۰۰۸ انتخاب کرده است. این تصمیم که علنی شد (خبر آن بر صفحههای بزرگ نمایش پخش شد) بیش از صدهزار نفر به خیابانهای پکن ریختند، فریاد شادی کشیدند، پرچم تکان دادند و آتشبازی برپا کردند. این جشن شادی تاکنون، و پس از راهپیماییهای دموکراسیخواهانهی می ˗ ژوئن ۱۹۸۹ بزرگترین تجمع آزاد مردم در خیابانهای پایتخت چین بوده است، تجمعی که با خونریزی بسیار در جریان پاکسازی میدان تیانآنمن از مردم بهدست نیروهای نظامی و تانک به پایان رسید. اما تجمع جشن المپیک از موافقت مقامات بهرهمند بود. مردم و مقامات چین از چه خوشحال بودند؟ به قول نیویورک تایمز: «این بار، تصاحب حق میزبانی المپیک چیزی ورای مسالهی افتخار مدنی یا حتی ملی است … چین به عنوان میزبان المپیک براین باور است که این چنین در مقام عضوی محترم از جامعهی جهانی قد برخواهد افراشت؛ جایگاهی که دیری چنین برمیآمد که غرب مخالف اوست.» و اشتیاق به «عضوی محترم از جامعهی جهانی» بودن، خود یعنی محقق ساختن ایدهای که تنها روند جهانیسازی بدان جامه عمل میپوشاند. جدای از رقابتهای ورزشی،المپیک همواره آیین تماشاست. اولین بازیهای المپیک مدرن در یکشنبهی عید پاک رخ میداد که در آن آتن آذین رنگین و بیرق و ساقههای سبز گیاه بر تن میکرد که بر آنان مخفف یونانی عبارت بازیهای المپیک حک شده بود. پس از آن که پادشاه جرج اول (۱۹۱۳-۱۸۴۵) کوس آغاز عصر المپیک مدرن را نواخت، توپها شلیک کردند، کبوترها از بند رها شدند، و ترانههای المپیک سر داده شد. امروزه اما ورود مشعل المپیک را جشن میگیرند، مراسم افتتاحیه برگزار میکنند، پرچمهای ملی ورزشکاران برنده را برمیافرازند، سرودهای ملی خوانده میشود و صدای بیوقفهی بوق و کرنای رسانهها به گوش میرسد.
المپیک اما تنها یک رقابت ورزشی نیست. در حاشیه این بازیها همه گونه جشن و رویداد فرهنگی و تجاری نیز برپا میشود. المپیک ۱۹۸۴ بنیانگذار «المپیک فرهنگی» بود که خود متعاقباً در قالب فستیوالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰ لسآنجلس درآمد. مجموعهی عظیم پرفورمنسها و نمایشگاههای هنری فستیوال ۱۹۹۰، در قالب ۵۵۰ رویداد فرهنگی بیش از ۱۴۰۰ هنرمند کشورهای حوزهی اقیانوس اطلس را در هفتاد سالن و گالری هنری گردهم آورد. هر چند فستیوال لسآنجلس شاید بزرگترین رویداد از نوع خود باشد، اینک جشنوارههای فرهنگی بسیاری که تا حدودی از المپیک الگو گرفتهاند، برگزار میشود. المپیک چگونه پرفورمنسی است؟ این رویداد را نمیتوان ذیل یک دستهی خاص طبقهبندی کرد. از منظر جان مک آلون انسانشناس، المپیک مجموعهی پیچیدهای است از معرکه و تماشا، جشنواره، آیین و بازی.
* این مطلب پیشتر در اولین شمارهی ماهنامهی شبکه آفتاب منتشر شده است.