«میهنپرست ایرانی» چندی پیش در بریتانیا منتشر شد، کتابی که نویسندهاش عطای میهنپرستی خودش را به لقایش بخشیده و درباره دکتر مصدقی نوشته است که اتفاقاً اصلیترین دشمنش، بریتانیا، بود. کریستوفر دوبلگِ بریتانیایی یکی از سرآمدان سنت تاریخنگاری مدرن است. در یک دههی اخیر تمرکز اصلی او نوشتن دربارهی ایران است، دو کتاب «در گلستان شهدا» و «میهنپرست ایرانی» نام او را بهعنوان یک تاریخنگار و ایرانشناس سرزبانها انداخت، اما دوبلگ بیش از ایران به خاورمیانه و هرآنچه به این سمت از جهان وصل میشود، علاقه دارد. مقالههای روشنگرانهی او دربارهی مناسک حج یا مسألهی فلسطین توجه بسیاری را در دنیای انگلیسیزبان به خود جلب کرد. حالا آوازهی او به تهران هم رسیده است، سه ترجمهی کموبیش همزمان از کتابی که دربارهی زندگی و زمانهی دکتر محمد مصدق نوشته، در ایران منتشر شد. دوبلگ برخلاف همتایان غربیاش از این مساله هم خوشحال است و میگوید همین که خوانندهی ایرانی بخواند و راضی باشد، کفایت میکند. یکی از این ترجمهها «تراژدی تنهایی» است که نشر چشمه آن را با ترجمهی بهرنگ رجبی منتشر کرده است.
مصدق به روایت دوبلگ انسانی است تمامعیار، او دریچههای تازهای را برای مخاطب ایرانی گشوده است. مصدق در این کتاب نه آن اسطورهی دستنیافتنی است و نه آن مستبدِ دمدمیمزاجی که تنها از سر نفرت از غربیها سیاستهایش را پیش میبرد، مصدقِ او میهنپرست است، شیفتهی مردمش، به غایت درستکار، گاهی عاشق و شیدا و گاهی مردی که بیماری فرزند او را از پا میاندازد و بعد چند قدم آنسوتر پای میز مذاکره با ایادی هری ترومن چنان باصلابت ظاهر میشود که تاریخ ایران دیگر نمونهاش را به خود ندیده است.
نویسندهی جدیدترین زندگینامهی دکتر مصدق سال ۱۹۷۱ در لندن به دنیا آمده است، برآمده از سنت تاریخنگاری دانشگاه کمبریج است، تهران را میشناسد و شیفتهی زبان فارسی است. مقالههایش نشان می دهد پسکوچهای در تهران و شهرهای بزرگ نمانده که سری به آن نزده باشد، از زورخانههای مولوی تا بازار چاقوی زنجان و سنگنبشتههای تخت سلیمان.
مصاحبه شنیدنی ای بود. سپاس از خانم امرایی و شبکه آفتاب.
ترغیب شدم کتاب را بخوانم و این را مدیون این مصاحبه ام.
با تشکر از کریستوفر دو بلگ ، برای کتاب بسیار مفید و ارزنده اش
به دوستان زیادی پیشنهاد خواندن این کتاب را کرده ام
موفق و سربلند باشید