چادر نگهبانی میراثفرهنگی پارهپاره و هفت گور پارتی محوطهی باستانی لیارسنگبنِ املش با خاک یکسان شده است. معاون میراث فرهنگی کشور، هنوز گزارشی از این تخریبها دریافت نکرده؛ محمدحسن طالبیان، در گفتوگویی با «شبکه آفتاب»، دربارهی وقوع این اتفاق میگوید: «تا امروز مدیران استانی اطلاعاتی در این زمینه گزارش نکردهاند. به طور قطع من این پرونده را پیگیری میکنم و جزئیات آن را اطلاع میدهم. این باعث تأسف است.»
چرا طی چند سال گذشته میزان تخریبهای محوطههای تاریخی گیلان افزایش یافته؟ چرا هنوز پروندههای تخریبی، که رسانهها در سالهای گذشته و همچنین امسال منتشر کردهاند، پیگیری و نتایج آن اعلام نشده است؟ چرا تا امروز گزارشهای مبنی بر تخریبها به سازمان میراث فرهنگی کشور گزارش نشده است؟
طالبیان، پاسخ به این سؤالات را منوط به کسب اطلاعات مفصل در مورد پروندههای تخریب استان گیلان، میکند: «من هنوز جزئیات این پروندههایی را که میگویید نمیدانم.»
این اولین بار نیست که گیلان شاهد تخریب محوطههای تاریخی و باستانی است؛ ادامهی این روند سرنوشت نگرانکنندهای را برای هویت و گذشتهی این استان کهن رقم میزند. مروری بر خبرهای دو سال گذشته نشان میدهد هر کدام از تخریبها به یک شکل اتفاق افتاده اما تاکنون در روند حقوقی و قضایی این پروندهها شفافسازی صورت نگرفته است.
در ۱۳۹۴ گزارشی تهیه شد مبنی بر اینکه لودرهای جادهسازی کارخانهی سیمان سه محوطهی تاریخی روستای نیاول سیاهکل را با خاک یکسان کردند، از سال گذشته تا امروز سرانجام خاطیان این پرونده مشخص نشده است. گرچه این پایان ویرانیهای گیلان نبوده و اردیبهشت همین امسال هم بیش از سیصد قلم شیء تاریخی در شهرستان لنگرود کشف و ضبط شدند که کارشناسان میراث فرهنگی بر اصل بودن این اشیا گواهی میدادند. گفته میشود که قدمت این اشیا به دوران عصر آهن برمیگردد. مسألهی اصلی اینجاست که روی این یافتهها خاکهای تازه دیده میشد که از حفاریهای غیرمجازی بهدست آمده بودند. کارشناسی که این اشیا را بررسی کرده بود گفته بود: «برای بهدست آوردن این تعداد شیء از محوطههای تاریخی بیشک باید بیش از یکصد گور تخریب شده باشد.»
چرا این هفت گور پارتی تخریب شدند
اعلام گزارش تخریب جدید از گیلان بار دیگر این سؤال را به وجود میآورد که چرا این خبرها متوقف نمیشود. در مورد تخریب اخیر، گزارش شده است که چادر نگهبانی یگان حفاظت میراث فرهنگی گیلان به دلیل اهمیت و ارزش مجموعهی استقراری-گورستانی لیارسنگبن از توابع بخش رانکوه شهرستان املش در کنار این مجموعه بر پا شده بوده است، اما موقع تخریب، نگهبانی در این چادر حضور نداشته و حفاران غیرمجاز این چادر را پارهپاره کردهاند تا هفت گور پارتی را طی حفاری غیرمجازشان از بین ببرند.
یگان حفاظت میراث فرهنگی کجید املش، نبود امکانات مناسب برای استقرار و تردد به محوطه، و وضعیت جوی فصول پاییز و زمستان را دلیل خالی بودن چادر نگهبانی میداند.
گفته میشود که این محوطهی تاریخی در میان درهای در ارتفاعات املش قرار دارد و برای رسیدن به این بخش کوهستانی نیاز به بیش از یک ساعت پیادهروی از نزدیکترین روستاست و همین امر، امکان رفتوآمد به این بخش را در زمانهای بارندگی در فصلهای پاییز و زمستان تقریباً غیرممکن میکند. با این وجود طمع دستیابی به اموال فرهنگی-ملی، حفاران غیرمجاز را، که معمولاً ابزارهای پیشرفته دارند، به سمت این محوطهی تاریخی کشانده است.
کارشناسان میراثفرهنگی بر اهمیت این گورستان در تدوین تاریخ گیلان صحه گذاشته و معتقدند محوطههای گورستانی و استقراری لیارسنگبن شواهدی از آثار تدفینی و معماری سنگی مربوط به ادوار تاریخی را در خود جای داده است. این گورستان دارای آثاری از تدفین به سبک چالهای و گورهای دخمهای است که به احتمال زیاد مربوط به دورههای پارت و ساسانی است.
در بخش مسکونی-استقراری در ضلع شمالی مجموعه نیز شواهدی از معماری سنگی و فضاهای مسکونی ساکنان باستانی این منطقه دیده میشود. وجود دو بخش گورستانی و مسکونی مرتبط با یکدیگر و در مجاورت هم، لیارسنگبن را به محوطهای کلیدی برای شناخت فرهنگ و تمدن دوران تاریخی گیلان بدل ساخته است.
سازمان میراث فرهنگی گیلان هم هنوز موفق به ارائهی راهکاری مناسب برای نجات آن نشده است.
مهدی رهبر: میراث فرهنگی ضعیف است
مهدی رهبر، باستانشناس پیشکسوت، دربارهی افزایش این تخریبها در محوطههای تاریخی و باستانی میگوید: «هر گونه اطلاعاتی را که از گذشته به دست میآوریم از یافتههای مادی این گورهای تاریخی است. سازهی این گورها نیز مشخصات بسیاری را از تاریخ آن دوره برای ما روشن میکند. مشخص میکند که آیینهای هر دورهی تاریخی به چه صورت بوده است. اگر گورها مربوط به آرامگاه خانوادگی باشند، یک نوع داده به ما خواهد داد که نشان از ثروت و طبقات اجتماعی دارد و اگر گوری معمولی باشد، اطلاعاتی از جنس دیگر برای تحلیل تاریخ در اختیار ما میگذارد. بنابراین هر گوری که از دست برود، واقعهای اسفناک رخ داده است.»
او در پاسخ به این سؤال، که چرا تا امروز سازمان میراث فرهنگی نتوانسته راهکار مناسبی برای مبارزه با حفاران غیرمجاز پیدا کند، میگوید: «دلیل این است که سازمان میراث فرهنگی ضعیف است. ارزش و اعتبار برای آثار تاریخی به وسیلهی نیروهای انتظامی و حفاظتی کارآمد نبوده است و نیروهای انتظامی به جای حفاظت در محوطههای تاریخی، معمولاً به انجام کارهای دفتری گذاشته میشوند و جایی که بدون مالک باشد، احتمال تخریب آن بسیار بالا میرود.»
رهبر همچنین پیگیریهای ناموفق حقوقی و اجرا نشدن مجازات مجرمان پروندههای میراث فرهنگی را یکی دیگر از عوامل بروز چنین رخدادهایی در محوطههای تاریخی میداند: «طبق قوانین و ضوابط میراث فرهنگی هر گونه دخل و تصرف و تخریب آثار تاریخی بهصورت عمدی و غیرعمدی شامل مجازات میشود اما متأسفانه عدهای از قضات در این زمینه آگاهی لازم را ندارند. مثلاً بارها شده که حفاران غیرمجاز از سوی استانها به دادگاه معرفی شدند اما قاضی با احتساب این مسأله که تخریب خشت و گل بوده، مجازاتی برای مجرم در نظر نگرفته است.»
پیگیری نشدن برخی پروندههای حقوقی میراث فرهنگی از سوی مسؤولان مربوط هم یکی دیگر از دلایل افزایش چنین اتفاقات است. رهبر میگوید که همهی این عوامل دستبهدست میدهند تا ما شاهد چنین اتفاقاتی باشیم و امیدواریم که مسؤولان سازمان میراث فرهنگی بالاخره اقدامی در این زمینه انجام دهند.