اینروزها دو مجلد از جلد اول «در جستوجوی زمان ازدسترفته» به فارسی منتشر شده است، «کومبره» و «در سایهی دوشیزگان شکوفا» را نشر چترنگ با ترجمهی کامران برادران منتشر کرده. «در جستوجوی زمان ازدسترفته» رمانی سترگ است که مهدی سحابی سالها برای ترجمهاش وقت صرف کرد و یکی از افتخارات ترجمهی ادبی ایران شناخته میشود؛ این کتاب را نشر مرکز منتشر کرده است.
***
از وقتی استفان اوئه، گرافیست و هنرمند فرانسوی، شروع کرد به انتشار رمانهای تصویری براساس «درجستوجوی زمان ازدسترفته»ی مارسل پروست، سالها میگذرد. اولین جلد این مجموعه با نام «کومبره» در ۱۹۹۸ منتشر شد. انتشار جلد اول خشمی عجیبوغریب و مهارنشدنی میان منتقدان فرانسوی برانگیخت، از هر طرف به او حمله شد، منتقد «لوفیگارو» پروژهای را که استفان اوئه شروع کرده بود ویرانی ادبی نامید و گفت این حرکت در حد کفرگویی در حوزهی ادبیات کلاسیک است و اوئه را هنرمندی عبث خواند. البته تنفر پروستدوستان از این مجموعه تأثیر چندانی روی کار استفان اوئه نداشت، چاپ اول نسخهی اول در کمتر از سه هفته به فروش رسید و او همچنان بیباک به پروژهی خودش ادامه داد و پنج جلد از این مجموعه منتشر شده است. کمی بعد آرنولد گلدهامر استاد ادبیات دانشگاه هاروارد شیفتهی این رمانهای تصویری شد و نسخهی انگلیسی با ترجمهی او به بازار آمد و «نیویورک تایمز» نوشت تابستانی باشکوه برای ادبیات و این مجموعه را «پروست برای مردم» خواند و در انگلستان هم اوضاع این مجموعه خیلی خوب است. به نظر میرسد خیل مشتاقانی هستند که پروست را نخواندهاند، خیلیها نسخهی ایبوک را حالا روی کتابخوانهای الکترونیکیشان دارند، خیلیها هم چاپهای نفیس نسخهی انگلیسی و فرانسه را. اما واقعاً چطور میتوان همت کرد و از خوانندههای علاقمند به ادبیات انتظار داشت که هفت جلد پروست بخوانند. گلدهامر، در مقدمهای که برای خواننده انگلیسی نوشته، بهروشنی توضیح داده که فایدهی این گرافیک نوولها در کجاست، او کاری را که استفان اوئه کرده به اجرایی تنها با یک پیانو از یک قطعهی موسیقایی پرشور تشبیه کرده است. او معتقد است اوئه از طریق فشردهسازی بیرحمانه به این فرم رسیده و البته سعی کرده نشانههای اصلی و پررنگ را جا نیندازد، درست مثل جلد اول که همان «کومبره» باشد، او از ستونها و شیشههای کلیسا، که پروست به تفصیل در جلد اول «طرف خانهی سوآن» به آن پرداخته، هم نگذشته است.
علاوه بر اینها برای خیلیها مثل من که کتاب را نخواندهاند و دوست دارند بدانند در این کتاب سترگ، که ادبیات فرانسه روی شانههایش بالا رفته، چه میگذرد، به نظر رمان تصویری میتواند شروع ملایم و دلچسبی باشد. شاید هم شروعی برای ورود به کتاب اصلی؟ شاید یک روزی این اتفاق افتاد. در جلد اول درست مثل «طرف خانهی سوآن» اصلی، داستان در سه بخش میگذرد، فصل اول «کومبره» است، درست مثل کتاب اصلی، روستای کوچک و دلچسبی که راوی در آن بزرگ شده است، با همانجملهی مشهور «برای مدت زمانی طولانی زود به رختخواب میرفتم» و بعد هم به همان ترتیب کتاب اصلی رفتوآمدهای آریالای سوآن و نقشی که پررنگ میشود، نکتهی جالب اینجاست که استفان اوئه هم در تصویرگری و هم در روایت داستان پروست آن لحن آرام و کند و بیتحرک پروست را حفظ کرده است. درعینحال استفان اوئه با همان سبک و سیاق بهشدت شبیه کارهای هرژه، خالق مجموعهی تنتن، کار را پیش برده است، رنگها و تصویرگریها؛ فقط با این تفاوت که اینجا خبری از زبان طنز نیست. و همهی اینها با هم به خواننده امکان میدهد که سبک انتزاعی و روایتی را که مارسل پروست در این اثر ارائه کرده بچشد و با عطر و طعم «در جستوجوی زمان ازدسترفته» آشنا شود.
منبع: گاردین