کاشیهای فیروزهای و کهربایی در نور خورشید بهمنماه میدرخشند، یکی از راهنمایان گردشگری چینی، زیر گنبد فیروزهای، آوازی در وصف صلح به انگلیسی میخواند. او برای نخستین بار همراه با ۳۲۰ راهنمای گردشگری، از ۴۵ کشور دنیا، به ایران آمده است. او در این سفر قزوین، زنجان، همدان، تهران، شیراز و یزد را دیده اما اینجا در اصفهان مسجد امام او را غافلگیر کرده است، بنایی مقدس که صدا در آن انعکاسی عجیب و شگرف دارد. آنها میگویند در ایران تجربهی متفاوتی داشتهاند، چون در شیراز پرسپولیس، در یزد کویر و برف را با هم و در بالای دخمه شهر مردگان هزارساله را دیدهاند. اما آنها میگویند بزرگترین جاذبهی گردشگری ایران مردمانش است. «این مردم مهربان که به روی مسافران غریبه لبخند میزنند.»
راهنمایان گردشگری، همزمان با هفدهمین کنوانسیون جهانی راهنمایان گردشگری، راهی ایران شدهاند؛ کنوانسیونی که دو سال پیش جرقههای اولیهاش در جمهوری چک زده شد و ایران از میان یازده کشور نامزد با هجده رأی موافق میزبانی ۲۰۱۷ را به دست آورد. کنوانسیون جهانی راهنمایان گردشگری بزرگترین گردهمایی راهنمایان گردشگری جهان است. این رویداد دوسالانه و زیر نظر مستقیم فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری (WFTGA) در یکی از کشورهای عضو برگزار میشود.
اندوه مهاجران و ترامپ دیوانه
راهنمایان گردشگری امریکا وقتی در بدو ورود به اصفهان و هتل عباسی پرچمشان را میان پرچم کشورهای دیگر ندیدند، چشمهایشان پر از اشک شد. یکی از آنها میگوید که او هم به بسیاری از سیاستهای حاکمان امریکا معترض است و این مربوط به ملتها نمیشود. آنها ترامپ را دیوانه میخوانند و از قانونهای وضعشده برای بستن درهای امریکا روی همهی مردم دنیا عصبانی هستند و میگویند: «ما امیدواریم که این قانونها تغییر کند.»
این خواستهی بسیاری از راهنمایان گردشگری جهان است، چراکه لازمهی سفر صلح است. بی ری، راهنمای گردشگری یونان، وقتی وارد مسجد امام میشود، اشک میریزد و راه میرود. وقتی وارد چهلستون میشود از هیجان جیغ میکشد و وقتی کلیسای وانگ را میبیند، از تعجب سر تکان میدهد. او دربارهی سیاستهای یونان دربارهی مهاجرهای سوری اظهار تأسف قلبی میکند: «من عمیقاً ناراحتم اما کشور ما هم در سالهای گذشته درگیر بدهکاریهایش به اتحادیهی اروپا بوده است و از نظر اقتصادی در شرایط بحرانی به سر میبرد. در بعضی موارد چارهای نداریم که برخوردهای قانونی و سختگیرانهای با مهاجران بکنیم اما همین هم ناراحتکننده است. جنگ در سوریه هر انسانی را متأثر میکند.»
او از ریشههای فرهنگی میان ایران و یونان میگوید: «من از الکساندر (اسکندر) بهعلت به آتش کشیدن تخت جمشید بیزارم.» بی ری زنی است که سالیان طولانی در سفر بوده و بسیاری از کشورهای دنیا را دیده. او دوست دارد باز هم به ایران سفر کند.
بی ری تعریف میکند که سالانه گردشگران بسیاری به یونان میآیند. آنقدر تعداد آنها زیاد است که مجبورند هزینههای هنگفتی برای مرمت و ایمنسازی بناهای تاریخیشان صرف کنند. بااینحال شرایط گردشگری در یونان بیشتر از ایران مهیاست.
او گردشگران یونان را به دو بخش تقسیم میکند؛ کسانی که میخواهند آثار تاریخی را ببینند و مسافرانی که خواهان تفریح هستند و به شهرهای ساحلی میروند. «از این دو نوع گردشگری ایران تنها نوع اول را دارد و باید برای آن سرمایهگذاری کند و بناهای تاریخیاش را چون گنجینهای نگه دارد.»
بی ری میرود که چهلستون را ببیند، وصف نقاشیهایش را بسیار شنیده اما ماریا و دوستانش در حیاط مسجد امام به دور روحانی گرد آمدهاند، آنها پرسشهای بسیاری از این روحانی جوان دارند و سراپا گوشند تا پاسخها را به زبان انگلیسی بشوند. ماریا راهنمای تورهای گردشگری مذهبی در دنیاست و مدام تکرار میکند: «جالب است! جالب است!» بسیاری از راهنمایان گردشگری در این سفر عاشق اصفهان شدهاند. آنها این شهر را شهری تاریخی با آیندهای روشن میدانند، شهری که آغوشش به روی گردشگران باز است. زیرساختهای درستی هم دارد و اگر مسؤولان و راهنمایان به مهارتها و دریافتهای کارشناسی از گردشگری برسند، اصفهان میتواند گوی سبقت را از شهرهای معروف گردشگری دنیا برباید.
جاذبهی میدان نقش جهان
راهنمایان گردشگری، با آنکه سن بالایی دارند و بهسختی راه میروند، نمیتوانند از ساعتها گشتن در میدان نقش جهان بگذرند. از پلههای نارین قلعهی میبد بالا میروند و روی بام کاروانسرای روستای کوهپایه با بافت تاریخی شهر عکس سلفی میگیرند.
یکی از راهنمایان گردشگری انگلیسی میگوید که دلش میخواست ساعتهای بیشتری را در میدان نقش جهان بگذراند؛ میدانی که در آن هم میشود خرید کرد، هم بناهای تاریخی را دید و هم در پناه کاشیهای آبی مسجد امام و لطفعلی خان دمی از دنیای دیوانه جدا شد.
یکی از آنها با پیرمردی، که در میدان نقش جهان نشسته، گرم گرفته. برای اینکه حرف هم را بفهمند، روی کاغذی با خودکار چیزهایی را که میخواهند نمینویسند، میکشند. زبان آنها زبان بینالمللی بدن بود. زبانی که وقتی میخواهند با آن نشان بدهند ایران را چگونه میبینند، دستها و آغوش گشوده را نشان میدهند یا اینکه دستشان را روی قلبشان میگذارند.
آرش نورآقایی، رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری ایران، هم در این سفر همراه راهنمایان گردشگری است. او میگوید گردشگری ایران را نیازمند شوک میدانسته شوکی که با برگزاری هفدهمین کنوانسیون جهانی تورگردانان وارد شده است: «ما تمام تلاشمان را کردیم که در این فرصت چهرهای دیگر به گردشگران نشان دهیم. چهرهای که با تصویر نشاندادهشده در رسانههای غربی متفاوت است و دستاوردهای خوبی در این برنامه داشتیم.» جان، یکی از راهنمایان گردشگری، میگوید که من پیش از اینکه به ایران بیایم، حس بدی به آن داشتم و جزو کشورهای موردانتخابم برای سفر نبود، ذهنم دربارهی ایران گنگ و تیره بود. درحالیکه در کاروانسرای کوهپایه ایستاده و صدای دف و تنبک را میشنود، میگوید: «اما حالا فکر میکنم که ایران کشور شگفتانگیزی است، چراکه مردمانش به شکل تحسینبرانگیزی روح زندگی را در خود زنده نگه داشتهاند، تاریخشان را در سینه حفظ کردهاند و آن را چون جوهرهی زندگی به جوانانشان میدهند.» تفکر آنها دربارهی زنان ایران هم بعد از این سفر عوض شده است. جان میگوید: «پیش از سفر به ایران فکر میکردم زنان ایرانی چگونه با حجاب کار میکنند اما وقتی به این کشور آمدم دیدم که زنان آن بسیار قدرتمند و توانا هستند.» هرچند سوزانا از فرانسه نگاه دیگری دارد و ایران را کشور تضادها ارزیابی میکند؛ تضاد در فرهنگ، تضاد در سبک زندگی و تضاد در رفتار. از سوزانا که دور میشویم، روی سکوهای میدان نقش جهان، نزدیک مسجد لطفعلی خان، صدای آواز چند جوان اصفهانی به گوش میرسد. راهنمایان گردشگری سر ذوق آمدهاند، هیجانزدهاند، آنها ارتباط غریبی بین موسیقی و میدان نقش جهان میبینند. یکی از راهنمایان سوئدی میگوید: «به کشورم که برگردم، دوباره با دخترم سفر دیگری به ایران میآیم.»