بلوط گونهای درخت است، تا دو هزار سال عمر میکند. قدش کوتاه است اما چوب مرغوبی دارد و میوهاش درمانگر است. سرزمینی هست در باختر، هر گوشهاش سونات بلوط میزند. این سرزمین در دامنهی زاگرس جنگزده با آوازی غمگین آرمیده: «من بلوطی پیر بـودم پای یک کوه بلند/ نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد.» این سرزمین را «سرزمین طلوع خورشید» هم مینامند، طبیعتش بکر است و تاریخش به ده هزار سال میرسد. در مرز ایران و عراق قرار گرفته و شاید همین بلای جانش شده. جنگ بیشترین قربانی را از این سرزمین گرفته و هنوز هم آمارهای بیکاری و خودسوزی زنانش نگرانکننده است اما همهی اینها دلیل نمیشود که به ایلام سفر نکرد، ایلام هنوز عروس زاگرس است.
کباب و رازیانه
بوی کباب تنگهی رازیانه را پر کرده. در این تنگه رودی روان است. هفتادوپنج هکتار از اراضی تنگهی رازیانه، در ۱۳۸۸، در زمرهی آثار طبیعی و ملی ایران ثبت شده. راهی باستانی هست که از درهی آبهر به پشتهی ارشت و بردبال چنارباشی میرود و از کوهپایهها عبور میکند و پس از روستای کلم و تنگهی رازیانه به روستای گنجه و سپس به روستای پاکل گراب و چنارباشی میرسد. اینجا تنها یکی از جاذبههای طبیعی ایلام است. در پای این تنگه نهتنها میتوان با یکی از پدیدههای زمینشناسی آشنا شد بلکه میتوان کباب خورد و چای آویشن نوشید. جگر وز و دندهکباب ایلام را هیچ کجای دیگر نمیتوان پیدا کرد. ایلام مردم مهماننوازی دارد که مدام میپرسند: «به شما خوش میگذرد؟» اینجا مهربانی بیواسطه است. این روزها ایدهی طبیعتگردی در میان ساکنان ایلام کمکم دارد شکل میگیرد. آقا و خانم جمشیدی یکی از این گروههای طبیعتگردی را دارند. خانم جمشیدی میگوید: «هر گروهی بیایند، قدمشان روی چشم، ما آنها را اسکان میدهیم، برایشان غذای سنتی درست میکنیم و به طبیعت میبریم تا لذت ببرند.» آقای جمشیدی آموزش سنگنوردی میدهد و راهنمای گردشگری است. با آنها به غار زینگان هم میرویم. زینگان غار نیست. عارضهای طبیعی شبیه تنگه است که مسؤولان هنوز نام علمی آن را نمیدانند. این عارضه در پنجاهودوکیلومتری جنوب غربی ایلام در پنجکیلومتری جنوب شرقی صالحآباد قرار دارد. مسیر را باید با تراکتور یا وانتبار رفت. باید آنقدر از شهر دور شد که به دهانهی ورودی آن رسید و از روی سنگریزهها، که آب خنک رویشان جاری است، عبور کرد. وارد این عارضه که میشویم دما ناگهان پایین میآید. از هر گوشهی آن آبشاری کوچک روان است. هر تکهاش شکلی متفاوت است. به آن «غار بهشت» میگویند.
ققنوس و استاندار
ایلام را به ققنوسهایش میشناسند. آمار خودسوزی زنان در آن بالاست. «البته این روزها خودسوزی خیلی کمتر شده ولی هنوز هم هستند زنانی که به دلیل ازدواج اجباری و شرایط سختی که بر آنها میگذرد، مرگ را به زندگی ترجیح میدهند.» حالا در بدنهی ادارهی میراثفرهنگی و گردشگری ایلام، زنان حضور پررنگی دارند. خانم کلانتری معاون گردشگری آنهاست. دو خبرنگار زن هیأت رسانهای را، که اوایل اردیبهشت به این استان سفر کردهاند، همراهی میکنند. به نظر میرسد ایلام راهش را برای احیای حقوق زنان پیدا کرده. «بچه که بودم در کوچهی ما یازده نفر از زنان خودسوزی کردند. چندتایی از آنها هم ناموفق بود. حالا سیوپنجساله هستم و خودم دختر دارم، هرگز نمیگذارم که اتفاقات گذشته برای دخترم تکرار شود.» این زن دانشآموختهی دانشگاه تهران است اما دلش تاب ماندن در پایتخت دود و دم را نیاورد و به ایلام بازگشت. در ایلام کار میکند و همسرش همراه و مشوق اوست. ایلام دارد پوست میاندازد و این دوران سخت و طاقتفرسایی است تا به نتیجه برسد. هرچند مهندس مروارید، استاندار ایلام میگوید: «ما امیدی به آوردن گردشگر خارجی نداریم. دست ما بسته است. تفکرها هنوز مانند دولت گذشته است. مثلاً وقتی برای بازدید به محوطهای تاریخی رفتم، مسؤول آنجا گفت: «دورهاش اسلامی است. من با همین اطلاعات محدود باستانشناسی هم میدانستم که قدمتش بیش از اینهاست. مسؤول آنجا گفت که در دولت گذشته میگفتند اگر میخواهید بنایی اعتبار بگیرد، بگویید قدمتش اسلامی است. ما با چنین مسائلی دستوپنجه نرم میکنیم.» بااینحال، ایلامیها او را استاندار موفقی میدانند. ایلام راهی طولانی برای تغییر در پیش دارد. گردشگری هدفمند شاید این راه سخت را هموار کند. کار تولید کند برای بیکاران. هرچند هیچ برنامهی مدونی برای این رسیدن به این هدف وجود ندارد. میگویند مهمترین مشکل این است که ایلام طایفگی اداره میشود. برخی از پروژهها هم کشوری است، مانند سد سیمره که قرار است از آن برق تولید شود و بسیاری از روستاهای تاریخی را زیر خود مدفون کرد و خود مردم استان در ایجاد آن نقشی ندارند.
از آبدانان تا شیروان
روستاهای ایلام در میان دشت و کوه گم شدهاند. روستاگردی در ایلام میتواند یکی از برنامههای گردشگری باشد. اینجا نه شهرستان دارد و بیش از ۸۷ روستا. روستاهای پشتقلعه، سرابکلان، حیدرآباد و میشقلعه هدف گردشگریاند اما این هرگز برای این همه روستای بکر کافی نیست. ما روستاهای شهرستانهای آبدانان، دهلران، درهشهر و سیمره را دیدیم. «ایلام واقعاً طبیعت دستنخوردهای دارد و برای کسانی که میخواهند در دل طبیعت آرام بگیرند، بهشت است.» این را یکی از اهالی آبدانان میگویند. هرچند این بهشت زیرساختهایش درست نیست، برای کسانی که اهل سفرهای ماجراجویانه هستند، چیزی کم ندارد. آبدانان «گور گبران» و «قلعهی کرودیت» و قلعهی جولیان و قلعهی «پشتقلعه» دارد. دریاچههای دوقلوی سیاهگاو دارد که یکی آبش گرم است و دیگری آب سرد. راهنمای آنجا میگوید که سرمایهدار خصوصی آمده میخواهد آنجا هتل بسازد. ادعایی که مسؤولان میراثفرهنگی ایلام آن را انکار میکنند. به نظر میرسد هنوز هم دریاچهی دوقلو میتواند از دست سرمایهگذارانی که تنها به فکر ساخت هتل هستند نفس راحتی بکشد. «طبیعت ایلام هنوز بکر است، چشمههای گوگرد، غارهای کشفنشده، تنگههای عجیب و …»
«هنوز در ایلام میتوان از اشتباهات بسیاری از شهرها در توسعهی گردشگری درس گرفت و ایدههای نویی که میتواند به بومگردی همراه با حفظ طبیعت منتهی شود امید داشت. اگر مسؤولان به جای سرمایهگذاران غیربومی از نیروهای مردمی استفاده کنند و به جای ساخت هتلهای آنچنانی، بومگردی را جایگزین کنند.» اینها را افسانه احسانی، کارشناس و مدرس اکوتوریسم، میگوید. او دل بسته به اینکه مسؤولان این بار دوستداران طبیعت را جدی بگیرند و از ایدههای آنها برای توسعهی گردشگری استفاده کنند تا مشکلات شهرهایی چون ابیانه، کندوان و میمند تکرار نشود. آیا در این پوستاندازی پربیم و امید، ایلامیها زندگیشان دگرگون شود؟