بعد از انقلاب خیلیها از اکبر عبدی و علیرضا خمسه گرفته تا مهران مدیری و حمید لولایی و جواد رضویان و مهران غفوریان و رضا عطاران و رامبد جوان تلاش کردند خودشان را تحتعنوان کمدین جا بیندازند اما نشد. نرسیدند به آن جایگاهی که مثلاً مستر بین در ذهنِ مردمِ ایران داشت. تا اواسط دههی هفتاد شبنشینی هنوز رایج بود و مردم دورهم مینشستند و جدیدترین قطعاتِ کمدی روآن سباستین اتکینسون (مستر بین) را چهارچشمی تماشا میکردند و خندهها قطع نمیشد.
در غرب هم کمدینها دیگر اقبال، موفقیت، و نبوغ کسانی مثل چارلی چاپلین، جری لوئیس، نورمن ویزدم، و هارولد لوید را ندارند که بار همهی کار را یکتنه بهدوش میکشیدند و میلیونها بینندهی قرن خونآلود بیستم را ساعتی غرق شادی میکردند. نزدیک پانزده سال از قرن بیستویکم میگذرد؛ قرنی که تا اینجای کار مثل قرن بیستم مضحک از آب درآمده. اما انگار تودهها در خندیدن خودکفا شدهاند و بهلطف رسانههای جمعی هرکسی میتواند به طرفهالعینی میلیونها بیننده را بخنداند. برای همین است شاید که دیگر کسی پیِ کمدینها نمیرود. شاید هم شوخیهای دستی و بزنوبکوب دیگر جواب نمیدهد و جایشان توی همان سالنها یا صفحات فیسبوک و شبکههای یوتیوب است. وقتی حمید ماهیصفت که برای ما شد مستر سین یا مستر بین ایران؛ اما اقبال او هم خیلی دوامی نیافت و کار خیلی زود به گرم کردنِ بساط عروسیها و غیره کشید.
با همهی اینها، انگار طنز دارد مسیرش را در هنرهای تجسمی باز مییابد. یکی دو هفته پیش، ساندرو میلر، عکاس امریکایی، با همکاری جان مالکوویچ بازیگر هالیوود در پروژهی «مالکوویچ، مالکوویچ، مالکوویچ: ادای دین به استادان عکاسی» معروفترین پرترههای عکاسیشدهی تاریخ را بازسازی کرد.
اما پروژهی دیگری هم بهتازگی منتشر شده که هم ایدهاش را از شخصیت مستر بین میگیرد و هم خودِ این شخصیت را دارد. اتکینسون حالا نزدیک شصت سال سن دارد و خیلی کار نمیکند ولی رادنی پایکِ کاریکاتوریست دوباره با چهرهی بانمک اتکینسون لبخندی روی صورت بینندگان کارهایش نشانده. کمتر چهرهی مشهوری است که پایک عکسش را دستکاری و کاریکاتور نکرده باشد، حتی پاپ هم از شیطنتهای او در امان نبوده. در مجموعهی اخیری که از او در فضای مجازی منتشر شده، او پرترههای معروف تاریخ نقاشی را گرفته و فقط صورتشان را با صورت مستر بین عوض کرده. شاید طرفداران اصالت اثر هنری با دیدن تابلوهای محبوب خود از غولهایی مثل رامبراند و داوینچی با قیافهی اتکینسون عصبی شوند اما اینجا بهخلافِ فیلمی سینمایی که پای روآن اتکینسون و شخصیتِ مستر بین را به سینما باز کرد، حرف از تابلو اصل مادر ویسلر نیست که شخص مستر بین رویش خرابکاری کرده باشد. کار پایک دیجیتال است و همهی تابلوهای اصل دستنخورده سر جایشان هستند.
پایک به سایت بوردپاندا میگوید: «ظرف سه چهار سال در چهل دستکاری دیجیتال عکس، روآن اتکینسون را سوژهی کار کردم و تا حالا که او برای من محبوبترین سوژه بوده. او خیلی بامزه است. این پروژه خیلی با کارهای پیشین اتکینسون تفاوتی ندارد. این تصویرها صرفاً ابزورد هستند.» میگوید با کارهایش قصد صدور بیانیه ندارد و هدفش تنها سرگرمی است. خوشحال است که برای این کار دستمزد هم میگیرد و کارش را دوست دارد.
در مجموعهی اخیر، پایک تمام سعی خود را کرده که با رعایت دقیق جزئیات کاری کند که در نگاه اول متوجه این دستکاریها نشوید. بعضی جزئیات هم از خود او است. یعنی مثلاً وقتی عروسک خرس مستر بین را گوشهوکنار نقاشی دیدید تعجب نکنید. شاید حتی مینیماینرش را در پسزمینه دیدید، اینیکی را در خیال خودتان.