داوران ابدی

جایزه‌‌ی نوبل ادبیات بی‌‌شک، بیش از شش شاخه‌ی دیگری که مرحوم آلفرد نوبل تعریف کرد، در مظان اتهام است. تعبیرهایی همچون نوبل سیاسی، ‌‌نوبل ضدامریکایی و نوبل ضدزن اکتبر هر سال سر زبان‌‌ها می‌‌افتد. اعضای آکادمی هجده‌نفره‌‌ی ‌‌نوبل ادبیات هم لب‌ازلب نمی‌‌گشایند و بی‌‌هیچ پاسخی برنده‌‌شان را انتخاب می‌‌کنند و بعد هم می‌‌خزند به گوشه‌‌ی دنج کتابخانه‌‌ی بنیاد نوبل تا سال دیگر دوباره جلو هجوم دوربین‌‌های خبری با پاپیون‌‌های سفید و کت‌‌وشلوارهای دست‌‌دوز فراک ظاهر بشوند.
اعضای آکادمی نوبل ادبیات در چند سال اخیر اما مدام یک‌دستی زده‌‌اند و هر بار نام برنده‌‌ای را خوانده‌‌اند که هیچ انتظارش نمی‌‌رفت. ‌‌بااین‌‌حال پارسال سایت‌‌های شرط‌‌بندی و پیش‌‌بینی برنده‌ی نوبل ادبیات ۲۰۱۲ سخت حول محور اتهام نوبل سیاسی می‌‌گشت، آن‌چنان‌‌که شرط‌‌‌‌بندی روی گزینه‌‌ی «آدونیس» شاعر سوری پنج به یک بود. ‌‌در نهایت امسال هم جایزه به نویسنده‌‌ی چینی رسید که نه‌تنها با دولت چین مشکلی نداشت، بلکه دولت چین اعلام کرده است به مناسبت این جایزه در محل تولد این نویسنده پارک ادیبان مویان را می‌‌سازد.
این هجده نفر ملزم به پاسخگویی در برابر گزینه‌‌ی انتخابی‌‌شان نیستند، درنهایت تصمیم‌‌گیری و آرای هجده سوئدی تکلیف ادبیات جهان را در سالی که گذشت روشن می‌‌کنند. هر هجده عضو آکادمی نوبل از لحظه‌ی ورود مادام‌‌العمر در این حلقه می‌‌مانند. تنها در معدود مواردی استعفایی در این گروه رخ داده است. دو نفر از اعضای گروه تاریخ‌‌شناس، دو نفر فیلسوف و سه ‌‌نفر باید زبان‌‌شناس باشند. همچنین دو استاد ادبیات تطبیقی نیز در این آکادمی حاضر هستند و باقی اعضا نیز باید در رشته‌های مرتبط با ادبیات تحصیل کرده باشند و سابقه‌ی تدریس در رشته‌‌های مرتبط را در یکی از دانشگاه‌های سوئد یا حداقل کشور‌‌‌‌های اسکاندیناوی داشته باشند. اکنون هفت زن در این ترکیب حضور دارند. در مواردی که همه‌ی آثار نویسنده‌‌‌‌های مورد بحث در فهرست نامزدهای نهایی اعضای آکادمی به زبان‌‌های رایج ترجمه نشده باشد، مترجمان معتمدی که با بنیاد همکاری دارند در جلسه‌های پیش از تصمیم‌‌گیری به کمک این هجده نفر می‌‌آیند.
هر نویسنده‌‌ای می‌‌تواند به فهرست نامزدهای جایزه‌ی نوبل راه پیدا کند، در واقع گفتن این جمله که نویسنده‌‌ای نامزد جایزه‌ی نوبل شده است، در بازه‌ی زمانی نیم ‌‌قرن اخیر هم می‌‌تواند درست باشد هم غلط. تنها کافی است مؤسسه‌ای ادبی و پژوهشی و چند کتابخانه نویسنده‌‌ای را از دورترین نقطه‌‌ی جهان به بنیاد نوبل معرفی کنند تا نام نویسنده در فهرست طویل نامزدهای جایزه‌ی نوبل قرار بگیرد، اما از این مرحله تا رسیدن به جایزه‌ی ادبی سرنوشت‌‌ساز فرسنگ‌‌ها فاصله است. اعضای آکادمی تنها در صورت گذشت نیم ‌‌قرن از تاریخ اعلام برنده‌ی نوبل ادبیات هر سال اجازه دارند درباره‌ی نامزدهای نهایی در رسانه‌های عمومی یا حتی محافل خصوصی صحبت کنند. پس از گذشت پنجاه سال هر یک از اعضا اجازه دارند حتی درباره‌ی این هم اطلاع‌‌رسانی کنند که به کدام نویسنده رأی داده‌‌اند. بسیاری از منتقدان جایزه‌ی نوبل معتقدند این فاصله‌ی زمانی بیش از هر چیز به دلیل محافظه‌‌کاری سیاستگذاران این جایزه است، زیرا به‌شدت از قضاوت ‌‌شدن واهمه دارند.
هر بار که اعضای آکادمی نوبل ادبیات اظهارنظر کرده‌‌اند، بی‌‌طرفی در انتخاب‌‌هایشان سخت زیر سؤال رفته. برای نمونه، در ۲۰۰۸ هوراس انگدال گفته بود: «نویسنده‌‌های امریکایی آن‌‌قدر مغرور و درون‌‌گرا هستند که جامعه‌‌شان را فراموش کرده‌‌اند و برای همین هم این جایزه در سال‌‌های اخیر کمتر نصیبشان شده است.» همین اظهارنظر سبب شد پیتر اینگلاند، دیگر عضو این آکادمی، بگوید که قصد ندارند جایزه‌ی نوبل را اروپامحور کنند. بااین‌‌حال به‌ نظر می‌رسد غوغایی که نشریات ادبی امریکایی بعد از این اظهارنظرها به پا کردند، تازمانی‌که یک امریکایی برنده‌ی این جایزه نشود، ادامه دارد. کورت ونه‌‌گات در ایام حیاتش به طعنه و شوخی ‌‌گفته بود: «اعضای آکادمی نوبل، بس‌که آفتاب به سرشان نخورده، عاشق داستان‌‌های مه‌‌آلودی شده‌‌اند که خواندن هر کدامشان دویست ‌‌سال طول می‌کشد، و دست آخر هم قبل از تمام شدن کتاب موریانه می‌‌خوردش، حق دارند با ادبیات امریکا ارتباط برقرار نکنند.»
بااین‌همه هر سال تا نیمه‌ی ژانویه یعنی پانزده روز آغازین سال میلادی مؤسسه‌‌ها‌‌ی پژوهشی، کانون‌‌های نویسندگان و ناشران و کتابخانه‌‌های ادبی فرصت دارند نویسندگان پیشنهادی خود را به بنیاد نوبل معرفی کنند. همچنین هر یک از هجده عضو آکادمی، استادان زبان‌‌شناسی و ادبیات و برندگان پیشین نوبل ادبیات نیز اجازه دارند گزینه‌‌ی خود را به آکادمی پیشنهاد بدهند.
اعضای هجده‌نفره‌ی آکادمی نوبل ادبیات تمام فصل بهار را به بررسی پیشنهادها می‌پردازند و در نهایت از میان فهرست بالابلند نویسندگان شهیر و گمنام و بااستعداد و کم‌‌مایه به فهرستی شامل بیست نام می‌‌رسند. اعضای آکادمی باید در هر مرحله از کار درست طبق برنامه‌ی بنیاد آلفرد نوبل پیش بروند و در نیمه‌ی ماه می بر سر پنج نویسنده به توافق برسند. اما تنها نویسندگانی به فهرست پنج نفر نهایی راه می‌‌یابند که نامشان پیش از این دست‌کم دو بار در فهرست نام‌‌های بررسی‌شده آمده باشد.
در این مرحله باید جدای از آثار نویسندگان سویه‌های سیاسی، بشردوستانه و آرمان‌خواهی بررسی شود که آلفرد نوبل در اساسنامه بر آن تأکید داشت. مواضع نویسنده نباید علیه هیچ قوم و نژادی باشد. بسیاری معتقدند در اولین روز ماه می اعضای آکادمی براساس گفت‌‌وشنودها می‌‌دانند کدام نویسنده برنده‌ی نهایی است و برنده در همان جلسه مشخص می‌‌شود و اعضای آکادمی تا ماه اکتبر می‌‌توانند به تعطیلات بروند. براساس اطلاعاتی که اعضای آکادمی منتشر کرده‌‌اند، برای نمونه آکادمی نوبل «کارل کپک» را شایسته‌ی دریافت جایزه‌‌ی نوبل می‌‌دانست و درعین‌حال کتاب «جنگ با سمندرهای آبی» او را رمانی ‌‌توهین‌‌آمیز به دولت آلمان دانست و از او درخواست کرد قسمت‌‌های جنجالی کتاب را حذف کند تا جایزه به او تعلق بگیرد. اما این نویسنده‌‌ی اهل جمهوری چک ‌‌تن به این حذفیات نداد و در مقابل آثار دیگرش را به آکادمی نوبل معرفی کرد و با طعنه گفت: «کاش بیشتر می‌‌خواندید، اما ممنونم از نیت پاکتان، توجه‌‌تان را به این نکته جلب می‌‌کنم که پایان‌نامه دکترای من هم چنین مضمونی داشته.»
شایعه است تنها دلیلی که خورخه لوییس بورخس آرژانتینی هرگز به جایزه‌ی نوبل دست نیافت، رفاقت و دوستی‌‌اش با «پینوشه» رهبر شیلی بود. بااین‌حال منتقدان جایزه‌ی ادبی نوبل می‌‌گویند این آکادمی جان اشتاین‌بک را، باوجودی‌که می‌‌دانست متهم و مشکوک به جاسوسی است، لایق جایزه دانست.
در ماه اکتبر جلسه‌ی شمارش آرا برگزار می‌‌شود و با حضور رئیس بنیاد نوبل هر یک از اعضا رأی خود را مخفیانه اعلام می‌‌کنند و درنهایت گزینه‌‌ای که بیشترین رأی را آورده باشد برای تصاحب نوبل ادبیات آن سال اعلام می‌‌شود.
اکنون با روی کار آمدن جایزه‌‌های ادبی همچون «ایمپک دابلین» بخش نقدی جایزه‌‌ی ادبی نوبل دیگر چندان چشمگیر نیست. بااین‌‌حال در کنار جایزه‌ی نقدی یک‌میلیون و صدهزاردلاری، مدال طلای منقش به عکس آلفرد نوبل می‌‌تواند زندگی نویسنده را دگرگون کند. در واقع درست از لحظه‌‌ای که بنیاد نوبل نام برنده را از جعبه‌‌ی جادویی‌‌اش بیرون می‌‌کشد سیل پیشنهادهای پولساز به‌سوی نویسنده سرازیر می‌‌شوند. گاهی وقت‌‌ها همچون «هرتا مولر» لهستانی، اگر نویسنده چیزکی در چنته داشته باشد روزبه‌روز مشهورتر می‌‌شود و آثارش نه‌تنها در سراسر قاره‌ی سبز که در شاخ افریقا و آلاسکا و مالزی هم خوانندگانی بی‌‌اندازه پیدا می‌‌کند. بااین‌‌حال اگر هم برنده کسی شبیه «آلفرید یلینگ» باشد جایزه را می‌‌گیرد و چند ماهی با این روزنامه و آن مجله مصاحبه می‌‌کند و لابد بعدش هم دلخوش به همان رمان «معلم پیانو» می‌‌ماند و با سود بانکی یک‌‌میلیون و صدهزار دلار در بانکی سوئیسی سر می‌‌کند.
بنیاد نوبل هم در چند سال اخیر از بحران‌‌های اقتصادی چندان جان سالم به‌ در نبرده، هرچند رقم جایزه‌ی نقدی همیشه متغیر بوده ‌‌و تازه بعد از پایان جنگ جهانی دوم تغییر کرده است. در یکی دو سال اخیر مبلغ جایزه‌ی نوبل بیست درصد کاهش پیدا کرده. جایزه‌ی نوبل ادبیات هم همچون سایر رشته‌‌های جایزه‌ی این بنیاد می‌‌تواند در یک سال به دو نویسنده برسد، بااین‌‌حال اعضای آکادمی ترجیح می‌‌دهند کمتر سراغ این گزینه بروند، در تاریخ نوبل ادبیات این جایزه تنها چهار بار در یک سال به دو نویسنده تعلق گرفته است، در ۱۹۰۴ فردریک مسترال و خوزه آچه خارای به‌‌طور مشترک برنده‌ی جایزه شدند، در ۱۹۱۷ نیز کارل آدولف گیلروپ و هنریک پانتوپیدان جایزه را با هم تقسیم کردند، در ۱۹۶۶ میان شموئل یوسف آینون و نلی زاکس، و در ۱۹۷۴ ایویند جانسون و هری مارتینسون برنده اعلام شدند. بااین‌‌حال این جایزه همچنان محبوب است و سرنوشت‌‌ساز و به همان میزان انتخاب‌‌هایش در معرض نقد.

1 Comments

  1. گزارش های نوبل خیلی خواندنی هستند. سوء تفاهم نشود انگار پشت پرده های حرمسرای آکادمی نوبل را تشریح می کند. خوبست که عوامل تاثیرگذار در چنین جوایز معتبری را بشناسیم. درود بر شما

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

عجله کنید

مطلب بعدی

از جعل امضای آدم‌معروف‌ها تا جایزه‌ی نوبل

0 0تومان