«دانشآموزان افغانستانی ولایت کرمان به دلیل افغان بودن از مدرسهی ابتدایی زینبیه اخراج شدند.» انتشار این خبر واکنشهای بسیاری به همراه داشت که نتیجهاش بازگشت این دانشآموزان به مدرسه، پس از ده روز، بود. بااینحال سیامک زند رضوی، جامعهشناس و از بنیانگذاران مرکز «دوستدار کودک مشتاق»، از کودکانی میگوید که هرگز صدایشان شنیده نمیشود: «خوشبختانه کودکان محروم از درس مدرسهی زینبیه بهدلیل حمایت والدینشان به مدرسه بازگشتند. اما مهمترین مشکل در کرمان مسائل کودکانی است که صدایشان به جایی نمیرسد؛ آنهایی که بهدلیل فقر یا مخالفت خانوادههایشان از تحصیل و تغذیهی مناسب محروم هستند.» او معتقد است مردم کرمان بهدلیل پیوند دیرینه با افغانستانیها، به عنوان نیروی کار، افغانیستیز نیستند و سرچشمهی مشکلات پیشآمده را نبود آموزشهای مناسب برای مردم در برخورد با این پناهجویان میداند.
کرمان از جمله چهارده استان مُجازی است که افغاستانیها میتوانند در آنها زندگی و فعالیت کنند. شهری که زندگی مردمش پس از انقلاب با مهاجران افغانستانی گره خورده است. بااینحال همچنان خبرهای مربوط به برخوردهای سلبی و نامناسب با این مهاجران شنیده میشود. آیا مردم کرمان افغانستیز هستند یا اینکه مشکل از جای دیگری سرچشمه میگیرد؟
زند رضوی، استادیار دانشگاه باهنر که مطالعاتی در زمینهی کودکان کار دارد، از منظری دیگر به این خبرها نگاه میکند و مواردی همچون ممانعت مدرسهی زینبیه از ثبتنام دانشآموزان مهاجر را امری جدی و فراگیر نمیداند؛ چراکه به اعتقاد او خانوادههای این کودکان از آنها دفاع میکنند و صدای پرقدرتی هم دارند. «مشکل اصلی کودکانی هستند که والدینشان بهدلیل فقر مالی و در برخی موارد فقر فرهنگی مانع از تحصیل کودکانشان، بهویژه دختران، میشوند که باید در این زمینه اقدامات دیدبانی و حمایتی صورت بگیرد.» او همچنین معتقد است که مسألهی حضور افغانستانیها در کرمان مسألهی جدیدی نیست که امروز واکنش مردم را به همراه داشته باشد؛ «آنان از اوایل انقلاب وارد ایران شدند و در طول چهل سال، این روند رفت و برگشت همچنان ادامه پیدا کرده است. در حال حاضر در کرمان تنها بخش بسیار کوچکی از مهاجران در اردوگاه هستند و بقیه در شهر خانه دارند و زحمت میکشند و در اقتصاد کرمان جایگاه مهمی دارند. در کورههای آجرپزی و مصالح ساختمانی کار میکنند و در صنعت ساختوساز و بهرهبرداری از باغهای پسته و کشتهای خارج از فصل نقش مهمی دارند و حاصل کارشان ارزشمند است. مردم کرمان بهدلیل وجوه مشترک زبانیفرهنگی و سابقهی طولانی حضور مهاجران از یک طرف و جایگاهشان در اقتصاد کرمان افغانستیز نیستند.»
زند رضوی میگوید: «به نظر من، مشکل آنجاست که هرچند دولت پیماننامهی حقوق کودک را در ۱۳۷۳ امضا کرده، برای اجرایش زمان زیادی از دست رفته است. تنها سه سال است که مرجع ملی کنوانسیون تأسیس شده و در این مدت هم اقداماتی جدی برای آموزش این پیماننامه انجام نداده است. همهی شهروندان ما باید بدانند کودکان با هم تفاوتی ندارند. اگر مسأله ورود غیرقانونی و مجرمانه باشد، والدین مقصر هستند و این ربطی به کودکان ندارد. کودکان نمیتوانند از حقوقشان دفاع کنند. درصورتیکه اگر این آموزشها داده شد، شرایط برای کودکان بهویژه در عرصهی آموزش مهیاتر میشود.»
به اعتقاد او، راهکاری که دربارهی مسألهی مهاجران افغانستان نباید از یاد ببریم این است که ما با این کشورِ همسایه فرهنگ مشترک داریم بنابراین باید مراودات عمیقتری بین این دو کشور تعریف شود. در ایران جمعیتهای بیکار تحصیلکرده در رشتههای مختلف وجود دارد که میتوانند برای کار به آن سوی مرز بروند؛ از سوی دیگر ما همچنان به نیروی کار ساده و در مشاغل سخت نیاز داریم که میتوانیم با فراهم کردن شرایط مناسب از این نیروها استفاده کنیم. دو دولت باید به توافق برسند.
مسؤولان مختلف جدا کردن مدارس کودکان افغانستانی از مدارس دانشآموزان ایرانی را بارها در کرمان مطرح کردهاند اما در مقابل انجمنهایی هم هستند که باتوجهبه پیماننامهی حقوق کودکان اقدامات تأثیرگذاری در این زمینه انجام دادهاند. مرکز «دوستدار کودک مشتاق» یکی از این مکانهاست که بهصورت خودگردان در کرمان فعالیت میکند.
این مجموعه نزدیک دوازده سال است که زیر نظر انجمن «دوستدار کودک کرمان» و در زمینهی آموزش کودکان بازمانده از تحصیل، بهویژه مهاجران، قدم برداشته است. این مرکز در فاصلهی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۴ سوادآموزی به هزار کودک بازمانده از تحصیل را بر عهده داشته و امسال نیز نزدیک ۴۳۰ کودک در حال آموزش در این مدرسه هستند. مرکز «دوستدار کودک مشتاق» کودکان را برحسب وضعیت پدر و مادر جداسازی نمیکند. مشتاق رویکرد «پژوهش مشارکتی» را همچون روشی آموزشی در مقطع ابتدایی در پیش گرفته اما مهمترین اقدام آن جلب حمایت عمومی برای تلاش برای به رسمیت شناختن «حق آموزش برای همهی کودکان» است.
زند رضوی، یکی از ده مؤسس مشتاق، میگوید ما توانستیم قدمهایی در زمینهی آموزش کودکان کار برداریم و مهمترین مسألهای هم که مطرح کردیم این است که نمیپرسیم تابعیت والدین بچههایی که میخواهند در مرکز ثبتنام کنند چیست. اقدام دیگر ما ثبتنام بچههایی است که به هر دلیلی شناسنامه ندارند.