هلن فرانکنتالر (۲۰۱۱-۱۹۲۸) یکی از بزرگترین نقاشان قرن بیستم امریکا و یکی از برجستهترین نقاشان آبستره از نسل دوم بعد از جنگ است و بیشتر به دلیل نقش پررنگی که در انتقال نقاشی اکسپرسیونیسم انتزاعی به نقاشی با زمینهی رنگی (نقاشی میدان رنگ) داشته شناخته میشود. او در عین حال که زاویهی دید خاص و جدیدی از اشکال و مناظر را ارائه میداد، از طریق ابداع تکنیکی که خودش آن را «نقاشی لکهای» میخواند، امکانات نقاشی انتزاعی را گسترش داد. تأثیری که او بر هنر و نقاشی گذاشته است امروزه همچنان رشد میکند و گسترش مییابد.
هلن فرانکنتالر در ۱۹۴۹ از دانشگاه بنینگتون فارغالتحصیل شد و مدتی بهصورت خصوصی شاگرد هانس هافمن بود. اولین نمایشگاه انفرادیاش را در ۱۹۵۱ در نیویورک برگزار کرد و با منتقد معروف، کلِمنت گرینبِرگ، آشنا شد و از آن سال مرتب در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کرد. آشنایی او با گرینبرگ واسطهی ملاقات او با اصلیترین چهرههای نقاشی انتزاعی مکتب نیویورک یعنی ویلیام دِکونینگ، لی کرازنِر، جکسون پولاک و دیوید اسمیت شد.
در ۱۹۵۲ فرانکنتالر «کوهها و دریاها» را خلق کرد، نقاشیای که یکی از شاهکارهای نقاشی آبسترهی امریکایی شمرده میشود. او در این اثر تکنیک نقاشی «لکهای» را ابداع کرد. رنگ را بهصورت رقیقشده روی پارچههای خام و آمادهسازینشده، که کف کارگاهش پهن میکرد، میریخت و از همهی زوایا روی آن کار میکرد تا بتواند لکههای شناور و شفاف ایجاد کند. او ابتدا با رنگروغن رقیقشده با تربانتین کار میکرد و بعدها به دلیل قابلیتهای بالای اکریلیک به استفاده از آن رو آورد. رنگ رقیقشده در بافت بوم خام فرومیرفت و هرگونه توهم سهبعدی را از کارهای او میگرفت.
کوهها و دریاها، رنگو روغن و ذغال روی بوم، سال ۱۹۵۲، اندازه ۲۱۹*۲۹۷ سانتیمتر
جکسون پولاک از شیوهی ریختن رنگ غلیظ و لعابی روی بوم آمادهشده استفاده میکرد و رنگهایش بعد از خشک شدن بهصورت برجسته و سهبعدی روی سطح بوم دیده میشدند. در مقابل، لکههای بزرگ فرانکنتالر در سطح بوم جذب و در آن فرومیرفتند و این تکنیک جدید حالتی مرموز و طبیعی به نقاشیهایش میداد. تکنیک فرانکنتالر به سطح تخت بوم نیرو و عمقی فریبنده میدهد که توجه را به طبیعتِ رنگ روی بوم جلب میکند. ابداع این تکنیک فضایی شوخ و ظریف به سطوح رنگی داد و رنگ را از حرکتها و معانی رمانتیک اکسپرسیونیزم انتزاعی آزاد کرد.
دره، آکرلیک روی بوم، سال ۱۹۶۵، اندازه ۱۱۲*۱۳۲ سانتیمتر
«کوهها و دریاها» بعد از سفر فرانکتالر به نوا اسکوشیا کشیده شده است. نقاشی تصویری شفاف از تپههاست، سنگها و آب؛ تعادلی ظریف از نقاشی و طراحی. «کوها و دریاها» بهسرعت تأثیر عظیمی بر نقاشان مکتب زمینهی رنگی گذاشت. نقاشان مهمی مثل موریس لوئیس و کِنت نولاند از این کار بسیار تأثیر پذیرفتند.
نقاشیهای او غالباً از طبیعت و مناظر ملهم شده است، او با لکههایش نورها و سایههای زمین، درختان و دشتها را القا میکند.
هلن فرانکنتالر در مصاحبهای گفته است: «مناظر در دستان من بودند وقتی آنها را میکشیدم. من خودم هم نمیدانستم که چه کار قرار است بکنم، سعی میکردم به چیزی برسم، نمیدانستم چه چیزی، تا وقتی که آشکار میشد.»
کتاب ابرها، حکاکی، چاپ و رنگ روی چوب، سال ۲۰۰۷، ۸۹*۱۷۳ سانتیمتر
در طول ششدهه کار مستمر و خستگیناپذیر فرانکنتالر غیر از سطح بوم و کاغذ مواد و سطوح مختلف را برای گسترش کارش تجربه کرده است؛ سرامیک، پردههای پارچهای، تکههای چوب، چاپ و مجسمهسازی زمینههای دیگری است که او در آنها هم آثار زیبایی را خلق کرده. بهخصوص کارهای او روی چوب از قدرتمندترین آثار او به شمار میروند.
موزههای زیادی در سرتاسر دنیا صاحب کارهای فرانکنتالر هستند، از جمله موزهی هنرهای معاصر تهران که در ۱۳۹۴ و در نمایشگاه «ذهنیت ملموس» دو اثر از او را بعد از سالها به نمایش عموم گذاشت.
هلن فرانکنتالر معتقد است: «هیچ قانونی وجود ندارد. اینطور است که هنر متولد میشود و کارهای فوقالعاده به وجود میآیند. بر خلاف قوانین حرکت کن یا کلاً قوانین را نادیده بگیر. ابداع و خلاقیت اینطور به وجود میآید.»
خانم پروانه، نقاشی روی چوب، سال ۲۰۰۰، اندازه ۱۰۴*۲۰۰ سانتیمتر
منابع: بنیاد هلن فرانکنتالر، گوگنهایم و نیویورکتایمز