نقاش امپرسیونیست فرانسوی، کلود مونه (۱۹۲۶-۱۸۴۰) بیش از هرچیز برای نقاشیاش از باغ شخصی در ژیورنی و برکهی نیلوفرهای آبیاش شناخته میشود (تصویر یک). در شصتسالگی، مونه بهتدریج دچار آبمروارید دوطرفهی ناشی از پیری شد که در کارش ایجاد اختلال کرد (آب مروارید بیماریای چشمی است که طی آن عدسیهای چشم شفافیت و انعطاف خود را از دست میدهند و کدر و سفت میشوند). در ۱۹۱۳، مونه به لندن سفر کرد تا با چشمپزشک آلمانی و رئیس بیمارستان سنتوماس، دکتر ریچار لیبریخ، مشاوره کند. دکتر لیبریخ دوستدار هنر بود و پیش از آن دو مقاله دربارهی اثر بیماریهای چشمی بر کار دو نقاش معاصر مونه، یعنی ترنر و مالردی، منتشر کرده بود.
کلود مونه در کنار برکهی نیلوفرهای آبیاش در ۱۹۰۵ و نقاشی برکهی نیلوفرهای آبی و پل ژاپنی در ژیورنی، تمامشده در ۱۸۹۹. نشنال گالری، لندن.
دکتر لیبریخ برای مونه عینکی تازه تجویز و برای چشم راستش عمل جراحی آبمروارید توصیه کرد اما مونه این توصیه را نپذیرفت. بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۵ علایم مونه بهتدریج شدیدتر شد. او مینویسد: «رنگها دیگر برایم آن قوّت سابق را ندارند. . . قرمزها گلآلود به نظر میرسند و نقاشیهایم روزبهروز تیرهتر میشوند.» مونه برای انتخاب درست رنگها، روی تیوب آنها، نوشته میچسباند و روی پالتش از نظم و ترتیب مشخصی استفاده میکرد. اشعهی خورشید هم کار او را سختتر کرده بود و مونه مجبور میشود همیشه حین کار کلاه حصیری بزرگی روی سرش بگذارد. ضربههای قلمموی مونه پهنتر و نقاشیهایش مانند عدسیهای چشمانش قهوهایتر شدند. این نقاشیها در عمل تقریباً آبستره بودند و رنگهای غالب آنها قرمز-نارنجی است (تصویر دو).
دو نقاشی مونه از پل ژاپنی باغ ژیورنی، کشیدهشده بین سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۲. موزهی مارموتان، پاریس.
بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ مونه دچار این ترس میشود که نکند مجبور به کنار گذاشتن نقاشی شود. او فقط در ساعاتی مشخص از روز، که نور در بهترین حالت بود، نقاشی میکرد و درعینحال آگاه بود که عدسی چشمش زرد شده و تشخیص رنگها را از بین برده و در نتیجه باغش حالتی مونوتون پیدا کرده است. آرامآرام که مونه کمکارتر و افسردهتر شد، ژرژ کلمنسا، پزشک و نخستوزیر سابق فرانسه که دوست مونه بود، او را تشویق کرد که عمل جراحی آبمروارید را انجام بدهد. اما مونه که از سرنوشت دو هنرمند دیگر فرانسوی، اونوره دامیه و مری کست که جراحیشان ناموفق بود، ترسیده بود مجدداً رضایت به جراحی نداد و گفت: «من ترجیح میدهم بیشترین استفاده را از بینایی ضعیفم ببرم و حتی اگر لازم شود از نقاشی کردن دست بکشم، اما قادر باشم حداقل ذرهای از این چیزهایی را که عاشقشان هستم ببینم.»
در ۱۹۲۲ مونه با چشمپزشک دیگری به نام شارل کوتلا مشورت کرد. دکتر کوتلا در معاینه قدرت بینایی چشم راست مونه را فقط در حد تشخیص نور و قدرت بینایی چشم چپ را یکدهم حالت طبیعی تشخیص داد. ازآنجاکه مونه همچنان در انجام عمل جراحی تردید داشت، دکتر کوتلا برای وی قطرهی گشادکنندهی مردمک تجویز کرد؛ به این نیت که حداقل نور بیشتری وارد چشمان مونه شود و از عدسیهای کدرشدهاش بگذرد. تنها بعد از یک هفته مونه با هیجان برای کوتلا مینویسد: «این قطره بسیار شگفتآور است! مدتها بود به این خوبی ندیده بودم، آنقدر طولانی که پشیمانم که چرا زودتر به دیدار شما نیامدهام. قطره باعث شد نقاشیهای خوبی بکشم، به جای آن نقاشیهای بدی که اصرار داشتم بکشم درحالیکه چیزی جز مه نمیدیدم.»
بااینوجود همانطور که پیشبینی میشد، اثر مثبت قطرهها زیاد دوام نیاورد. مونه درنهایت رضایت میدهد چشم راستش جراحی شود. عمل جراحی در دو مرحله (برداشتن بخشی از عنبیه و خارج کردن عدسی) در اوایل ۱۹۲۳ انجام شد. اجبار به صاف خوابیدن به پشت و کیسههای شنی که برای بیحرکت نگاه داشتن سرش در دو سمت سرش گذاشته میشد، در دوران نقاهت، مونه را بیقرار میکرد (تصویر ۳). مونهی بیصبر که با پزشک خود بحث میکرد و در انجام دستورات همکاری نمیکرد، دوران نقاهت را برای خود و جراحش تبدیل به کابوس کرده بود. بعد از جراحی محدود و خفیف سوم مونه برای کوتلا مینویسد: «از رضایت به این عمل جراحی مرگبار واقعاً آزرده و پشیمانم. مرا ببخشید که اینطور رک صحبت میکنم، اما اجازه بدهید بگویم که این جنایتکارانه است که مرا در چنین وضعیتی قرار دادهاید.»
کلود مونه در دوران نقاهت بعد از عمل آبمروارید چشم راست، ۱۹۲۳.
عادت کردن به عینک مخصوصی که برای چشمهای بدون عدسی استفاده میشد، برای مونه که دچار سیانوپسیا (دیدن همه چیز با تهرنگ آبی) شده بود، مانعی دیگر بود. مونه که حالا میتوانست رنگ واقعی تابلوهای اخیر خود را ببیند، از همان دورهی نقاهتش، شروع به نابود کردن آنها کرد که البته دوستان و خانوادهاش تعدادی از آنها را نجات میدهند. در ۱۹۲۴، چشمپزشک دیگری به نام ژاک ماواس برای کمک به کوتلا به دیدار مونه آمد و بالاخره مونه، بعد از دریافت عدسیهای رنگدادهشدهی عینک زایس، اعلام کرد که عینک تجویزی ماواس عالی است. ولی رضایت مونه چندان طولی نکشید و بهعلت ادامهی سیانوپسیا، دکتر ماواس مناسب دید که چشم چپ مونه را کاملاً با شیشهای سیاهرنگ بپوشاند و این باعث بهتر شدن مشکل مونه شد. در ۱۹۲۵، دید چشم راست مونه بسیار بهتر شده بود و او بالاخره دوباره به نقاشی کردن بازگشت. ابتدا چند نقاشی پیش از عملش را رتوش کرد، البته تاآنجاکه دوستان و خانوادهاش اجازه دادند. همچنین مونه آنقدر اعتمادبهنفس پیدا کرد که نقاشیهای دیواری نیلوفر آبی را، که در حال حاضر در موزهی دولانجری پاریس هستند، اصلاح و تکمیل کند (تصویر چهار).
بالا: نقاشی نیلوفرهای آبی مونه در موزهی دولانجری پاریس. پایین: مونه در کنار همان نقاشیها.
نقاشیهای مونه بعد از عمل جراحیاش دیگر پر از رنگهای قرمز نبود و نیازی هم به استفادهی زمخت از قلممو نداشت. بنابراین مشابه آثار پیش از ۱۹۱۴ هستند. ظرافت طرح رنگها و آبی و سبزهای ملایم همانند نقاشیهای پیشینش از برکه و نیلوفرهای آبی شدند. باتوجهبه این شواهد میتوان گفت نظر بعضی منتقدان، مبنی بر اینکه مونه بهعمد و برای آزمودن به کشیدن آثار آبستره روی آورده بود، درست نبوده و خصوصیات آن آثار فقط ناشی از بیماری آبمروارید وی بودهاند.
منابع:
Gruener, Anna. “The effect of cataracts and cataract surgery on Claude Monet.” Br J Gen Pract ۶۵.۶۳۴ (۲۰۱۵): ۲۵۴-۲۵۵
Marmor, Michael F. “Ophthalmology and art: simulation of Monet’s cataracts and Degas’ retinal disease.” Archives of ophthalmology ۱۲۴.۱۲ (۲۰۰۶): ۱۷۶۴-۱۷۶۹