پردهداری یا پردهخوانی که نقالی همراه با تصویر است، یکی از نمایشیترین انواع نقالی مذهبی است. نقال در این نوع نمایش «پردهخوان» یا «پردهدار» و وسیلهی اصلی کار او «پرده» نامیده میشود. پردهی نقل چیست و چه مشخصاتی دارد؟
پردهی نقل
پرده پارچهای است (از جنس کتان، کرباس، یا چلوار) در اندازههای متفاوت (رایجترین اندازه: حدود یک متر و ۵۰ تا ۷۵ سانتیمتر در ۳ متر و ۵۰ سانتیمتر تا ۴ متر) که در آن از یک مجلس تا انبوه مجالس متنوع از بهشت و جهنم گرفته تا مصائب کربلا و ضمایم آن (ماجرای مختار ثقفی، کشتار در بارگاه یزید، معجزات و کرامات ائمه مثل داستان حضرت علی و جوانمرد قصاب، ضامن آهو، شب اول قبر، دختر نصرانی، و…) بدون بُعد نقاشی شده و عمق و فواصل در آنها تابع سنتهای نقاشی ایرانی است. موضوعات این پردهها بسیار متنوعاند و اکثراً در یک پرده کنار هم گنجانده میشوند، ولی هیچ موضوعی جایگاه بهخصوصی در پرده ندارد ــ جز دو صحنه: صحنهی شمشیر زدن حضرت ابوالفضل به فرق مارِد بن سدیف که اغلب در وسط پردهها درشتتر و مشخصتر از تصاویر دیگر ترسیم شده و دیگری صحنهای که امام حسین (ع) علیاکبر را در آغوش میکشد و در سمت چپ تصویر بهصورت مشخص و درشت اما کوچکتر از تصویر وسط نقاشی میشود. پردهها عموماً ۷۲ مجلس را دربرمیگیرند که اشاره به ۷۲ شهید کربلا است و هر مجلس خود حاوی یک داستان است و گویند هر پرده در مجموع ۳۶۶ صورت دارد که البته این تعداد تقریبی است و شامل صد درصد پردهها نمیشود.
چهره معصومین وقار و صلابت دارد و به هالهای از نور مزین است؛ بانوان نیک و مقدس چادر و روبنده دارند.
معصومین و مقدسین عموماً ریش و سبیل دارند و دشمنان اغلب بهصورت مبالغهآمیز با سبیلی از بناگوش دررفته و چشمانی از حدقه بیرونزده نشان داده میشوند که غضبناکی و شقاوت و ترس و حقارت را به شکل کاریکاتورگونهای به نمایش میگذارد. رنگهای غالب، معمولاً رنگهای تیره و تلخ (اصطلاحاً پخته) هستند. رنگها معمولاً به دست نقاش پرده (یکی از بهترین این پردهها منسوب به محمد فراهانی است که خود پردهخوان نیز بوده) از ترکیب رنگهای طبیعی (مثل اُخرا، لاجورد، نیل، و شنگرف) با روغنهای مختلف مورد استفاده در نقاشی ساخته میشود.
رد پای پردهخوانی در تاریخ
شمایلنگاری مذهبی و خیالیسازی در نقاشی، از دیرباز در ایران وجود داشته ؛ از نقوش نقاشان گمنام روی سفالهای باستانی و ظروف فلزی تا پردههای مربوط به مجلس شبیهخوانی سیاوش، و همچنین کتاب مصور «ارژنگ» که کتاب معروف آیین مانی است.
در ایران اسلامی هم برخی از کتابها نظیر بعضی از شاهنامهها با تصاویر خیالی مصور بوده است. لایارد در سفرنامه خود از کتاب مصوری مربوط به «خمسه»ی نظامی یاد میکند که خود هنگام نقل نقالان، در جمع نظامیان ایرانی آن را دیده. شیخ عطار نیز در کتاب «اشترنامه» از مهارت در هنر پردهبازی و نقشآفرینی و رنگپردازی بر پردههای نمایش استادی ترک سخنها میگویند و چنین میسراید:
هفت پرده ساختی از بهر کار
جمله رنگارنگ پُرنقش و نگار
همچنین صحنههای شکار و شکارچی که بر دیوارهای کاخ بیستون حجاری شده، نشاندهندهی آن است که مسلماً پیشینهی این شیوه از نقاشی به قبل از زمان صفویان باز میگردد، اما رواج پردههای مذهبیای را که امروز میشناسیم باید مدیون پشتیبانی پادشاهان صفوی از برگزاری آیینهای سوگواری دانست.
پردهخوانی هم بهصورت یک نمایش مستقل و هم در کاربرد شمایل و پرده در روضهخوانیها و مصیبتخوانیها جهت تصویری کردن هر چه بیشتر کلام اجرا میشد.
حسن مشحون نیز در کتاب «موسیقی مذهبی» به وجود پردهخوانی در زمان شاه عباس صفوی اشاره میکند: «در دوره شاهعباس نیز به مناسبت مطالبی که میگویند پردهها و تصاویری به شنوندگان نشان میدهند، سرانجام با نقل روایات غمانگیز مستمعان را به گریستن برمیانگیزند». پردهخوانی بهویژه در دورهی قاجار رواج بسیاری یافت و نمایشی پرتماشاچی شد.
پردهخوان و چگونگی اجرای پردهخوانی
نقال در این نوع نقالی همراه با تصویر، پردهخوان یا پردهدار نامیده میشود. پردهخوان (پردهدار) مردی است با قدرت تجسم، تخیل، بداههسازی، و موقعیتشناسی بسیار که از روی شمایلهای پرده، با لحنی سوزناک و آوازی حزین و کلامی متناسب با درک و فهم عامهی مردم، در فضای باز برای مردم کوچه و بازار، به نقل معجزات و وقایع مذهبی (اغلب مربوط به خاندان پیامبر اسلام (ص)) و روایتهای عبرتآموز که اغلب بهصورت بسیار فشرده بر روی پرده نقش بسته میپردازد.
پردهخوان با مطراق یا چوبدستی خود هر بار به بخشی از تصاویر پرده اشاره میکند و با قدرت و سرعت از صحنهای به صحنهی دیگر میرود و تماشاگر مجذوب را هر دم در فضای القایی موقعیتی دراماتیک قرار میدهد و با قدرت تجسم و بداههسازی خود به کمک پرده، موقعیتهای دراماتیک میآفریند و هر جا لازم شد گریز مناسبی منطبق با وضع و موقعیت تماشاگران حاضر میزند و به مدد چهرهشناسی غریزی و تجربی خود اغلب تیپ خاصی را از میان جمع شناسایی میکند و ماجرای مناسب حال او را میگوید؛ مثلاً با دیدن جوانی خوشسیما و برومند از حجلهی قاسم میگوید و او را با قاسم داماد انطباق میدهد. یا با دیدن پیرزنی دردمند داستان پیرزن نیشابوری و متوکل عباسی را نقل میکند.
شیوهی اجرای پردهخوانی هر طور باشد، مهمترین وسیله نقل پردهخوان، پرده و تصاویر پیچدرپیچ صحنههای فشردهی آن با محوریت فاجعهی کربلا و حواشی حکمی، تاریخی، و غیرهاش است. هر نقال ضمن پایبندی به اصول و قراردادهای مشترک در اجرای پردهخوانی، شیوهی خاص خود را دارد؛ برخی، از حرکات بدنی بیشتری استفاده میکنند و تحرک بیشتر دارند، نظیر مرشد محمد احدی، مرشد قاسم همتی (که بیشتر نقال حماسی است) و مرشد ترابی؛ برخی، حرکات و جنبشهای بدنی چندانی ندارند و تکیهشان بیشتر بر آواز است و لحن آوازی را نهفقط در اشعار، بلکه در کلام و گفتار نیز به کار میبرند، نظیر مرشد نقی عباس همدانی، سلیمان حیدری، و اکبر حسین ماهرخ؛ و بسیاری دیگر در تلفیق بازی و ایفای نقشها با روایت داستان و آواز، منحصربه فردند، نظیر مرشد عزیزمحمد درویشی، علیاکبر جوانبخشی، و علی مداحی.
پردهخوان که بهتنهایی یا همراه یک دستیار به اجرای نمایش میپردازد، در محل مناسبی، در گوشهای از معابر عمومی، گورستان، صحن امامزاده، بازار، یا میدان توقف میکند و بساط خود را میگشاید و بهصورت مناظره یا تکخوانی، ابتدا اشعاری میخواند که در اصطلاح، به آن پیشپرده میگویند؛ خواندن پیشپرده برای جذب و جلب مردم به سوی معرکه و جمع شدن آنها است. پس از آنکه مردم دور او جمع شدند، آرامآرام پرده را در مقابل جمع میگشاید و هم زمان، از روی نقشها نقل میکند. ممکن است پردهخوان، پرده را با پارچهای ساده (معمولاً سفید، گاهی آبی و سبز) که روی آن آویخته شده و اصطلاحاً رویه خوانده میشود، پوشانده باشد.
در این صورت، پردهخوان ضمن بازارگرمی و جلب توجه تماشاگران، آرامآرام، پارچه را کنار میزند، و از این طریق، کنجکاوی جمع منتظر را بیشتر برمیانگیزد. بازی با این پرده، یادآور پردهی نمایش کاتاکالی هند هم هست که دو مرد آن را محکم میگیرند و بازیگر پشت پرده، بازی و مبارزه مکاشفهآمیز و کنجکاویبرانگیزی را شروع میکند، تا سرانجام پرده کامل میافتد و صحنه نمایان میشود. در پردهخوانی هم پس از کنار رفتن رویهی پرده، مراحل مختلف نمایش اجرا میشود.
مقاطع و مراحل اجرای پردهخوانی
در هر اجرای سنتی، معمولاً از مقدمه تا انتها مراحلی وجود دارد که بنابر مدتزمان، مکان، و شیوهی اجرای پردهخوان و شرایط اجرا، ترتیب دقیق و خاصی ندارد؛ در نتیجه، هرچند نمیتوان به صورت نظاممند، مرزی مشخص و قطعی و عنوانی جامع و مانع برای هر یک از این مراحل قائل شد، بااینحال، کوشیدهامبه صورتی تقریبی و کلی مقاطع و مراحل را تحت عناوینی تفکیک و مشخص کنم و درباره هر یک توضیحی بدهم.
مناظرهی دو پردهخوان با هم (پیشپردهخوانی)
۱ ـ پردهخوانی بدون استثنا همیشه با ذکر نام خدا به شکلها و با کلمات مختلف ولی همیشه به آواز شروع میشود؛ چند نمونه:
بسمالله الرحمن الرحیم
یا رحمان و یا رحیم
اول از حمد خدا آیهی بسمالله است
دوم از نام محمد که رسولالله است
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حیّ توانا
۲ ـ گاهی قبل از شروع پردهخوانی اصلی، مقدمهای بهمنزلهی پیشپردهخوانی اجار میشود که یا بهصورت تکخوانی است یا در شکل مناظرهی پردهخوانها با هم. نقال (پردهخوان) و دستیارش (پردهخوان دیگر) مناظرهای ،را اغلب به شعر شروع میکنند؛ مثلاً پردهخوان شعری میخواند و از دستیارش میخواهد که آن را تکرار کند، ممکن است دستیار تعمداً کلمهای را اشتباه تکرار کند، پردهخوان برای انبساط خاطر و تفریح مردم، شوخطبعانه آن را تصحیح کند و این بازی یا بهاصطلاح بازارگرمی را آن قدر ادامه دهند تا جمعیت به اندازهی کافی دورشان جمع شوند. گاهی اوقات ممکن است این مناظره در میانهی کار، هنگامی که پردهخوان احساس خستگی میکند، اجرا شود.
پیشپردهخوانی ممکن است خواندن اشعار مصیبتبار به صورت تکخوانی هم باشد که در این صورت، معمولاً بهویژه برای شروع، با مشارکت تماشاگران بهصورت دمگرفتن و همسرایی جمعی است و زمان آن اغلب ماههای محرم و ایام سوگواری است. پردهخوان با لحنی حزین با خواندن ابیاتی، ذاکر مصیبت حسین (ع) میشود و تماشاگران را نیز در این تذکر شریک میکند.
کنم چه چاره من بینوای سرگردان
رسیده است مه ماتم ای عزاداران
بیا عزای حسین علی به پا داریم
عزای نور دو چشمان مصطفی داریم
دعا و ثنا
معمولاً پردهخوان پس از پیشپردهخوانی به شیوهی نمایشهایی شرقی چون سوترادهارا در هند، طلب قوت از خدای بزرگ و شکرگزاری میکند و او را دعا و ثنا میگوید و همچنین برای مردم از خدا طلب خیر میکند. دعا یکی از مراحل مهم و تاثیرگذار در پردهخوانی است که هم در آغاز و هم در پایان و گاه به هنگام لزوم در میان نقل انجام میشود. دعاها معمولاً مربوط به آمرزش گناهان، شفای بیماران و محتاجان، و طلب پرهیز از شرّ و انجام دادن خیرند.
مداحی و منقبتخوانی
پردهخوانان ماهر و باتجربه معمولاً قبل از نقل مجالس اصلی پرده، در مدح یکایک شمایل اولیا و معصومین مداحی و منقبتخوانی میکنند و با بیانیآهنگین در ستایش آنها سخن میگویند و سپس در مدح خود پرده نیز سخن و شعری میگویند. یکی از ابیات رایجی که اغلب پردهخوانان در این گونه مواقع میخوانند، این است:
این پرده تا قیام قیامت به روزگار
بر پردههای کل جهان دارد افتخار
دور گشتن (طلب انعام)
پردهخوان گاه پس از دعا و ثنا یا مداحی، قبل از شروع به نقل مجالس اصلی، طلب مزد و انعام میکند و از مردم میخواهد که کسی با دادن انعامی، بانی مجلس شود و به اصطلاح چراغ اول را روشن کند، پردهدار معمولاً ضمن بازارگرمی، برای تماشاچیان دعا و به قهرمانان مذهبی بسیار شناخته شده اشارههایی میکند؛ مثلاً روضهی حضرت عباس و دستهای بریدهی او و از این قبیل را میخواند. البته این طلب انعام کردن اغلب در میانهی کار و در اوج تعلیق، وقتی تماشاگران کاملاً مجذوب نقل شدهاند و تمایل به ادامهی آن دارند، صورت میگیرد و نقال در اوج جذابترین لحظه، نقل را متوقف میکند و از تماشاگران میخواهد پولی بدهند.
همچنین در پایان کار، وقتی تماشاگران لذت معرکه را چشیدند و محو از تأثیر آن بر جای ماندند، پردهخوان دور میگردد و پول جمع میکند و هر کس به وسع خود، پولی میدهد و نقال را سپاس میگوید. طلب مزد کردن یا دور گشتن در میانهی نقل و پایان آن در نقالی حماسی نیز رایج است.
گریز زدن (مصیبتخوانی و روضهخوانی)
پردهخوان معمولاً در شروع کار روضه کوتاهی میخواند. همچنین در میانهی کار برای گرم کردن معرکه و تسلط بیشتر بر تماشاگران هر جا نیازی احساس کند، به فراخور حال و متناسب با شرایط، گریزی به صحرای کربلا میزند و هر دم به گوشهای از پرده اشاره میکند و به انگیزه و مناسبتی به زمان و مکان و واقعهای گریز میزند. بسته به موقعیت به مکان، زمان، شخص، و موضوعی مثل غریبی، سرگردانی اسیران، یتیمی کودکان، شام غریبان اهل حرم، دستهای بریدهی حضرت عباس و گلوی سوخته علیاصغر گریز میزند؛ مثلاً وقتی سربازی مسافر یا غریبی در بین جمعیت هست، پردهخوان به غربت امام حسین (ع) در صحرای کربلا گریز میزند و با دیدن جوانی خوشسیما به حجله قاسم.
نوحهخوانی و مرثیهخوانی
پردهخوان معمولاً پس از خواندن مصیبت (روضه) برای تأکید بیشتر بر احساسات مذهبی ــ که دستمایه اصلی کار او در درگیر کردن تماشاگرانش است ــ هر جا لازم باشد، برای سوزناکی بیشتر نقل خود نوحهخوانی میکند و مجلسی از مجالس عزا را با توجه به شمایل پردهها نقل میکند و اغلب از شجاعت و مقاومت امام حسین، تشنهلب کربلا، در مقابل سپاه ستمگر داد سخن میدهد و در مواردی هم که به مظلومیت دیگران و بهویژه کودکان مربوط میشود، طلب آب از بیشرمان ستمگر میکند. مثلاً:
یک دفعه آنکه اصغر خود را به روی دست
بگرفت و گفت، ای سیه شوم بیحیا!
طفلم سه روز است نخورده است قطره شیر
آبی دهید بهر علیاصغرم شما
پردهدار گاه همانطور که میخواند، میگرید و نقش امام حسین (ع) و نقش راوی را ماهرانه به هم میآمیزد و چنان مینمایاند که از شدت تأثر و گریه نمیتواند به نقل این صحنهی شرمآور ادامه دهد.
موعظه و نصیحت و خطبهخوانی
پردهخوان، بسته به دانش و احاطهاش بر شعر و ادبیات، ممکن است داستانی یا شعری از شعرای نامدار ایران نظیر سعدی و مولانا بخواند و بهنوعی مردم را موعظه کند و برای آنان خطبهای بخواند و آنها را به راه راست هدایت کند و از گناه و پلیدی برحذر دارد؛ مثلاً از غیبت کردن، نزولخواری، بینمازی، و بیاحترامی به والدین هیشان کند. او گاه به تصاویری هم اشاره میکند که در حواشی پرده نقش بستهاند، مثل جهنم و بهشت، کسی که روی زبانش عقربی یا ماری نقش بسته به نشانه اینکه غیبت کرده، یا مار بر گردن زنی که نامحرم او را دیده. این موعظهها اغلب به توضیح تصاویری حاشیهای و گاه قصهخوانی و حدیثخوانی ختم میشود.
با تمام این توضیحات، البته که همهی اجراها یکسان و یکشکل نیستند و بسته به موقعیت مکانی و جغرافیایی (روستا، شهر، پایتخت، شهرستان، یا…)، موقعیت زمانی و تاریخی (مثلاً همزمان بودن با دوران جنگ یا ماه محرم)، نوع تماشاگران، میزان دانش و آگاهی پردهخوان، بداههسازیها، شیوهی کار و انگیزه پردهخوان به هنگام نقل، ممکن است تفاوتهایی باشد.
تکنیک کلامی
پردهخوانان مختلف بنا بر میزان تسلط بر کلام و آواز یا بر حرکات یا بر هر دوی این ها با هم، پردهخوانی میکنند، اما در همه حال، کلام و آواز و تسلط بر آن ضرورتی بنیادین است. اولین نکتهای که در کلام پردهخوان نظر را جلب میکند، لحن سوزناک و بیان آهنگین و حزین اوست که یادآور لحن موافقخوانها در نمایش تعزیه است و منشأ آن به مصیبتخوانی، روضهخوانی، و نوحهخوانی برمیگردد.
پردهخوان معمولاً با سه شیوه بیانی کار میکند.
شیوهی روایت
نقال (پردهخوان) در نقش راوی، با لحن سوزناک، مقدمات مجلس رابا کلام عامیانهی مردم کوچه و بازار و آمیختن آن با شعر و گاه تفسیر و تعبیر شعر آغاز میکند. نکته مهم در این بخش، تسلط نقال بر فن بیان، تجسم بخشیدن به صحنههای خیالی و فضاهای متضاد خیر و شر و بیم و امید از طریق کلام، فضاسازی کلامی، و ایجاد فضایی القایی (از طریق تعامل و تقابل بیان و حالات و حرکات بدن و چهره) است.
پردهخوان با مهارت، ظرافت، و موقعشناسی گاه به پرده اشاره میکند، گاه با اشاره به جمع آنها را مخاطب میگیرد، گاه کرنش میکند، زمانی مرثیه میخواند، و لحظهای مداحی میکند، از نقشی به نقش دیگر میرود و به جای آنها مظلومخوانی و حماسیخوانی و رجزخوانی میکند و به همهی اینها باید دعوت بهموقع جمع را برای فرستادن صلوات هم افزود. ذکر صلوات که جمیعاً صورت میگیرد نقش مهمی در ایجاد و شریک کردن تماشاگران در این مراسم آیینی، و در تذکر و یادآوری وقایع پرده ایفا میکند، و گویی در یک لحظهی مشترک هم پردهخوان و هم تماشاگران) را به ذاکر تبدیل میکند.