بازار موسیقی هنوز متأثر از ماههای حرام و مرگ مرتضی پاشایی است. کنسرتها و آلبومها صف کشیدهاند و در انتظارند و تکوتوک آلبومی منتشر میشود. فروشگاهها پر است از پوسترهای مرتضی پاشایی؛ بعضی فعالان موسیقی میخواهند به یاد او کنسرت برگزار کنند و بعضی دیگر آهنگهای تازهشان را به او تقدیم میکنند. هنرمندانی هم هستند که بابت ابراز تأسف عمومی نکردن از مرگ پاشایی فحش میشنوند. نمونهاش هانیه توسلی است که به همین علت صفحهی اینستاگرامش را بست. محمدرضا گلزار آهنگی به اسم «من دلم تنگ میشه» خوانده و به پاشایی تقدیم کرده. گلزار نوشته: «راحت نیست، این وقت و این زمان از مرتضى حرف زدن، با اطمینان میگم که او به دنیا اومده بود براى عشق ورزیدن، بخشیدن، و صد البته خلق کردن و پدید آوردن، واژهها فرسوده و تکرارىاند براى تعریف از او. حالا وقت پایانه، افسوس و بغض با ماست، تمام نگاهاش، خندههاى بىصداش و یادش در من تهنشین شده…»
شهریار کهنزاد آلبومی به اسم «این یا آن» منتشر کرده. علاقمندان موسیقی بیشتر او را با اجراهای «سمفونی صلح» میشناسند که چند سال پیش همراه ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر سمفونیک ارمنستان در تهران برگزار کرد. آلبوم تازهی او نه قطعه دارد، چهار قطعه فارسی، چهار قطعه انگلیسی، و یک قطعهی بیکلام؛ ترانهها سرودهی خود کهنزاد است. در بروشور آلبوم در توضیح اینکه چرا چند قطعهی انگلیسی در اثرش گنجانده، نوشته: «بیاپسیلونی ارزشگذاری و بیآنکه درصدد تحلیل چراهای انبوه تاریخیاش برآیم، بهناچار باید بپذیریم که در دنیای امروزینی که ما در آنیم گویش انگلیسی زبان ارتباط است. این تجربه را بهسادگی در دم برخاستن چرخهای هواپیما از روی خاک اقلیممان یا کلیک کردن روی دکمهای که ما را به میانهی اینترنت انداخته و با نزدیک به یک میلیارد کاربر تشنهی شنیدن روبهرو میسازد، بارها و بارها حس کردهایم. هر که باشیم یا به هر ترازی که بدانیم اگر با این زبان به آن دنیا دخول نکنیم، کور و کر و لال شده و بیشتر به کندذهنهایی میمانیم که مورد ترحم قرار میگیرند!» نثر آقای کهنزاد کمی عجیب و غریب نیست؟
گروه دیوار، که حدود سه سال از تشکیلش میگذرد و کنسرتهایی در تهران داده، هفتهی گذشته اولین آلبوم تصویری خود را منتشر کرد. این آلبوم شامل یک دیویدی تصویری با چهار موزیکویدیو و یک سیدی صوتی است. اعضای گروه دیوار بابک ریاحیپور، پویا نیکپور، مسعود همایونی، یاشار خسروی، و ایلیار خسروی هستند و خودشان هم سبکشان را راک و پراگرسیوراک میدانند. در ۱۳۹۱ که اولین سال فعالیتشان هم بود، در اولین جشن سالانهی «موسیقی ما» تندیس طلایی بهترین نوازنده را گرفتند. پویا نیکپور گفته این آلبوم حکم بازخوانی فعالیتهای گروه دیوار را دارد: «کارهایی که در کنسرت اجرا شدند، هر کدام متعلق به یک مجموعه بودند و هنوز زمان و انگیزهی جمعآوری تمام آنها در یک آلبوم مستقل پیش نیامده است. بخشی از این چهار ویدیو شامل صحنههای کنسرت گروه دیوار است و بخشی هم موزیکویدیوهایی است که بچههای گروه در لوکیشنهای مختلف ضبط کردهاند.»
در عرصهی موسیقی دستگاهی هم آلبوم «نصیرخوانی» منتشر شده که خوانندهاش علیرضا حاجیطالب است. قطعات این مجموعه «طوسی»، «تلاطم»، «شکسته»، «هرچه که بود»، «دماوند»، «شیر نگهبان زمین»، «ایران»، و «لیلی و مجنون» هستند، با شعرهایی از امیر خاکسار و ملکالشعرای بهار. قطعاتِ «نصیرخوانی» در دستگاه ماهور و در مایههای راک اجرا شده و چهارمین اثر گروه همنوازان سایه به سرپرستی محمدامین اکبرپور است. بهنظر میآید حرف محمدرضا لطفی را آویزهی گوش کردهاند که زمانی گفته بود گوشهی نصیرخوانی در ماهور خودش بهتنهایی قابلیت اجرایی کامل در پروژهای موسیقایی را دارد.
چند آلبوم و کنسرت موسیقی هم در راه است. گروه دنگشو، که بهتازگی آلبوم «اتاق گوشواره» را منتشر کرده، دارد رایزنی میکند برای اجرای کنسرت. برنامهشان تدارک اجرایی برای بعد از ماه صفر است اما محل برگزاری هنوز مشخص نیست. دو آلبوم موسیقی محلی قشقایی و بوشهری هم در راه است. آلبوم موسیقی محلی بوشهری شامل چهارده قطعه از نواهای فولکلور موسیقی جنوب ایران است که در آن خوانندگانی چون عبدالرضا اخلاقی، ابراهیم ابنرومی، خدر شیخایوبی، باقر آرامی، شیدمحمد محینی و محمد فردوس خواندهاند و آلبوم موسیقی قشقایی قطعاتی فولکلور و بیکلام است. قرار است آلبومی هم از موسیقی محلی تهران با صدای محمدصفار منتشری راهی بازار شود. منتشری از شاگردان اسماعیل مهرتاش است و پیش از این آلبومهای «هفتسین»، «چهارشنبهسوری»، و «چند بهاریه» را منتشر کرده؛ حالا هم میخواهد سی تا چهل قطعهی برگرفته از موسیقی محلی تهران را در آلبوم تازهاش عرضه کند.
یک اتفاق جالب هم اینکه علی رهبری از حسین علیزاده خواسته قبل از گرفتن نشان شوالیه کمی فکر کند. او در نامهای که به علیزاده نوشته گفته نشان شوالیه اپیدمیای است که تازه از فرانسه وارد ایران شده. استدلال رهبری این بوده که اهداکنندگان نشان هنر علیزاده را نمیشناسند و مقام او والاتر از آن است که چنین نشانهایی بگیرد. با نثر عجیبی، که گویا الآن مُدِ شهر است، گفته: «این نشانها واقعاً مهم هستند و از بابت اهدای آنها به ایرانیها خداوند منان را سپاسگزاریم و خیلیها هم منتظرش هستند، اما افرادی کاملاً استثنایی هستند که تجلی نامشان چنان جلوه و شکوهی دارد که لقب استاد، که در ایران و ایتالیا فراوان است، و همچنین لقب شوالیه، که فوتبالیست زینالدین زیدان یا هنرپیشه خانم مرلین دیتریش یا خانم سلین دیون یا خواننده خولیو ایگلهسیاس و آقای تئودوراکیس و صدها نفر دیگر نیز که به آنها هدیه شده، نمیتواند به درخشش نامشان کمکی بکند.» فعلاً بحث این است که چرا علی رهبری به باقی موسیقیدانان ایرانی، که قبلاً این نشان را گرفتهاند، نامه ننوشته و آنها را به تأمل بیشتر فرانخوانده بوده.