به من نگو چه‌کار کنم!

هالیوود جز فیلم‌ها و شکوهی که پیش چشم تماشاگرانش می‌گذارد، قصه‌های غمبار و تلخ بسیاری هم آن‌سوی دوربین‌هایش دارد: رسوایی‌ها، عشق‌های نافرجام، و شکست‌ها و حرمان‌ها. جیمز رابرت پریش، خبرنگار و نویسنده قدیمی هفته‌نامه‌ی «ورایتی» در «کتاب مردگان هالیوود» (The Hollywood Book Of Death) از مرگ‌های غریب بازیگران مشهور استودیوهای رؤیاساز سینمای امریکا نوشته. از این هفته بهداد آوند امینی به مناسبت روزهای درگذشت ستارگان پرده نقره ای تکه‌هایی از این کتاب را برای انتشار در «شبکه آفتاب» ترجمه می‌کند. اولی در سالمرگِ جان هال (Jon Hall) ستاره‌ی دهه ها‌ی سی و چهل است، که ۱۳ دسامبر ۱۹۷۹ خودش را کشت.

 

۱- جان هال

سینمای هالیوود و تماشاگرانش در طول تاریخ مشترکی که با هم دارند همیشه به زوج‌های فیلم‌های رمانس یا همان عشاق سینمایی علاقه نشان داده‌اند: زوج جنت گی‌نور و چارلز فارل (در دهه‌ی ۱۹۲۰)، ژانت مک‌دونالد با نلسن ادی (در دهه‌ی ۱۹۳۰)، یا همین اواخر زوج جولیا رابرتز و ریچارد گر. زمانی هم در این مسیر مردم برای دیدن فانتزی های عاشقانه زوج ماریا مونتز و جان هال صف می کشیدند. ماریا مونتز زیبا و اسرارآمیز و اگزوتیک به‌نظر می رسید، و هال خوش‌قیافه و ورزشکار و جذاب بود. این دو با هم در شماری از فیلم‌های حادثه‌ای‌ رمانسِ مفرح، مسخره، و پرشوروحال آن‌زمان رژه رفتند و درخشیدند، فیلم‌هایی مثل «شب های عربی» (جان راولینز، ۱۹۴۲)، «زنی مثل مار کبرا» (رابرت سیودماک، ۱۹۴۴)، و «سودان» (راولینز، ۱۹۴۵). این فیلم‌های واقعیت‌گریز (که داستانشان اغلب در جزایر ناشناخته و خطرناکی می گذشت) درواقع نقاط اوج کارنامه‌ی هر دو ستاره بودند. مونتز سال ۱۹۵۱ بر اثر حمله‌ی قلبی در وان حمام خانه‌اش مرد، و هال هم در دسامبر ۱۹۷۹ جان خودش را گرفت.

نام اصلی او چارلز هال لوچر بود. پدرش فلیکس لوچر متولد سوئیس و قهرمان اسکی بود، و بعدا بازیگر قابلی شد. مادرش از خانواده‌ای اشرافی اهل تاهیتی بود و سال ۱۹۱۳ در شهر فرسنوِ ایالت کالیفرنیا، چارلز را به دنیا آورد. چارلز بخشی از کودکی را در تاهیتی گذراند، و تحصیلاتش را در انگلستان و سوئیس پی گرفت. تا سال ۱۹۳۵، چارلز لوچر با آن قد بلند و رعنایش در چند نمایش ظاهر شده، و اولین حضورش در یک فیلم سینمایی را هم با «زنان باید لباس خوب بپوشند» (رجینالد بارکر، ۱۹۳۵) تجربه کرده بود. بعد از چند فیلم با نام لوچر، اسمش را به لوید کرین تغییر داد و با این نام در کمدی «سرت به کار خودت باشه!» (نورمن زی. مک لئود، ۱۹۳۶) و فیلم معمایی «دختری از اسکاتلندیارد» (رابرت وینولا، ۱۹۳۷) بازی داشت. ساموئل گلدوینِ تهیه‌کننده او را برای یکی از نقش‌های اصلی «تندباد» (جان فورد/ استوارت هایسلر، ۱۹۳۷) انتخاب کرد، نقش مرد جوان جسوری اهل پولی‌نزیا که عاشق زیباروی جزیره‌ای در تاهیتی با بازی دوروتی لامار می شود. هال که شناگر ماهری بود تمام صحنه‌های خطرناک بدلکاری درون آب‌های حاره‌ای را خودش بازی کرد. نام سینمایی جدیدش، جان هال، را از اسم وسطش درآوردند که به‌ نسبت خانوادگی او با نورمن هال برمی‌گشت، و نورمن هال نویسنده‌ی مشترک رمانی بود که فیلم بر اساس آن ساخته شده بود. تبلیغات فیلم او را «هدیه‌ی کمپانی گلدوین به زن‌ها» معرفی می‌کرد!

پس از موفقیت «تندباد» هال سه سال از پرده‌ی سینماها غایب بود، و بعد با وسترن زندگینامه‌ای «کیت کارسن» (جرج بی. سایتز، ۱۹۴۰) و فیلم حادثه‌ای «جنوب پاگو پاگو» (آلفرد گرین، ۱۹۴۰) برگشت. در اوایل دهه‌ی ۱۹۴۰ قراردادی با کمپانی یونیورسال پیکچرز امضا کرد که مطابقش باید در شش فیلم رمانس‌فانتزی تکنی‌کالر با ماریا مونتز اغواگر همبازی می‌شد. می‌گویند مسئولان انتخاب بازیگر یونیورسال از او برای ایفای نقش اصلی «فلاش گوردون» (فردریک استفانی، ۱۹۳۶) هم تست گرفته بودند، نقشی که سرانجام به باستر کراب رسید. خارج از قاب دوربین، هال در سال ۱۹۳۹ با فرانسس لانگفورد (خواننده و بازیگر) ازدواج کرده بود، پیوندی که تا ۱۹۵۵ ادامه داشت و حاصلش دو فرزند بود. اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ از سینما به تلویزیون کوچ کرد، و ستاره‌ی مجموعه‌ی تلویزیونی حادثه‌ای و بسیار محبوب «رامار جنگلی» (۱۹۵۲- ۱۹۵۴) شد.

از میان دیگر فیلم های او در طول دوران کاری ش این عناوین شاخص تر اند: «چارلی چان در شانگهای» (جیمز استون، ۱۹۳۵) نهمین فیلم از مجموعه کاراگاهی چارلی چان، «بانوی ملوان» (آلن دوان، ۱۹۴۰)، کمدی ساحلی «خانواده تاتل اهل تاهیتی» (چارلز ویدور، ۱۹۴۲) در نقش پسر چارلز لافتون، درام جاسوسی علمی خیالی «مامور نامرئی» (ادوین مارین، ۱۹۴۲) با جلوه های ویژه معروف جان فولتن، «اسکادران عقاب» (آرتور لوبین، ۱۹۴۲)، «زن سفیدپوست وحشی» (لوبین، ۱۹۴۳)، موزیکال پرخرج کمپانی پارامونت «بانویی در تاریکی» (میچل لایسن، ۱۹۴۴) با حضور جینجر راجرز و ری میلاند، در نقش اصلی «علی بابا و چهل دزد بغداد» (لوبین، ۱۹۴۴)، «انتقام مرد نامرئی» (فورد بی به، ۱۹۴۴) دنباله «مامور نامرئی»، «شورش در کشتی جهنمی» (لی شولم/ المو ویلیامز، ۱۹۵۷) در کنار جان کارادین و پیتر لوره، و «جزیره ممنوعه» (چارلز بی. گریفیث، ۱۹۵۹).

بعدتر، وقتی دیگر دور کمرش گوشت آورده بود، بازیگری را رها کرد و در شرکتی که وسایل فیلم‌برداری زیر آب می ‌فروخت شریک شد. دو بار با راکوئل تورس (هنرپیشه‌ی سابق) ازدواج کرد، و دو بار هم از او طلاق گرفت! جان پسر عموی کنراد هال (فیلم بردار معروف) و همین‌طور خویشاوند بن چاپمن بازیگر نقش مخلوق در صحنه‌های خشکی «مخلوقی از تالاب سیاه» (جک آرنولد، ۱۹۵۴) بود. سرانجام هم در فیلم ترسناک و مزخرف «دختران ساحلی و هیولا» (هال، ۱۹۶۵) به کارگردانی خودش بازی کرد، که به آخرین فیلم کارنامه‌اش بدل شد. یک بار با یادآوری دوران بازیگری‌اش گفت «من هیچ‌وقت بازی کردن را دوست نداشتم. دوست ندارم بهم بگویند چه کار کنم و چه بگویم و چه طوری بگویم… به‌دید یک شغل، خیلی خسته‌کننده است.»

در دهه‌ی آخر زندگی، هال حضور حرفه‌ای کم‌رنگی داشت. وقتی دینو دولارنتیس برای بازسازی مفصل و ملالت‌بارش از «تندباد» (یان تروئل، ۱۹۷۹) در لس‌آنجلس مراسم افتتاحیه گرفت، هال هم جزو چهره‌های مشهور دعوت‌شده بود. ستاره‌ی خوش‌بنیه و قبراق سال‌های دور آن شب به‌شدت تکیده و بیمار به‌نظر می‌رسید: سرطان مثانه داشت. قهرمان رمانتیک و ماجراجوی دریاهای جنوب و جزایر دوردست به شکل کنایه آمیزی از مرضی زشت و روزمره رنج می‌برد. روز سیزدهم دسامبر همان سال خواهر هال به خانه‌اش در شمال هالیوود برگشت، و فهمید که جان ساعت هفت صبح با شلیک یک گلوله به سرش خودکشی کرده است. در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری مرگبارش زمین‌گیر شده بود، و از این‌که برای خودش و دیگران به عذابی بدل شده عذاب می کشید.

Ramar of the Jungle

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

به حرمت تخته‌سیاه

مطلب بعدی

خون‌آشام‌ها

0 0تومان