ماندن، رفتن و ماندن‌رفتن

ما هیچ‌گاه دربرابر تمامِ دیگری‌هایی که در زندگی ملاقات کرده‌ایم تنها نبوده‌ایم. وقتی با کسی ارتباط می‌یابیم بلافاصه دو شقه می‌شویم، اما همه‌مان این دوپاره شدن را درک نمی‌کنیم. باید مدتی بگذرد تا به شخص سومی که نیمی از او از آن ما، و نیمی دیگر متعلق به دیگری است…

ادامه

با وردنه‌ی نان برقص

چارلی چاپلین کمدین پرآوازه‌ی قرن بیستم متولد انگلیس بود اما بیشتر دوران بزرگسالی‌اش را در امریکا گذراند. در ۱۹۴۷ مقامات اف‌بی‌آی و رئیس آن جِی. ادگار هووِر آن‌قدر بی‌تاب بیرون کردنِ چاپلین از کشورشان بودند که ادعا کردند چارلی جوآن باری (بازیگر هالیوود که ادعا می‌کرد از چارلی باردار است…

ادامه

گل گلدانِ آنها

چهار پنج جوان بودند. خیلی جوان. آن سالی که تصمیم گرفتند «موسیقی ما» را راه بیاندازند، میانگین سنی‌شان به ۲۵ سال هم نمی‌رسید. دفترشان یک اتاق سه در چهار بود با چندتا کامپیوتر. همین و تمام. ایده‌هایشان اما از همان ابتدا بلندپروازانه بود. حالا جشنشان شاید مهم‌ترین اتفاقِ موسیقاییِ بخش…

ادامه

مرد عاشق هشتادساله

«من هیچ دیدگاهی [در موسیقی] ندارم. همیشه مثل یک خرس، که برای پیدا کردن عسل از درخت بالا می‌رود، سعی می‌کردم چیزی به‌دست بیاورم بدون اینکه از فرط نیش‌ها[ی زنبور‌ها] بمیرم.» این حرف‌های لئونارد کوهن دو روز مانده به هشتادسالگی‌اش در مجله‌ی «رولینگ استون» منتشر شد. کوهن ۲۱ سپتامبر هشتادساله…

ادامه