مایاکوفسکی با دوستانش از میخانهای بیرون آمد. مردی مست کنار خیابان در چالهای آب افتاده بود. دوستان مایاکوفسکی از او خواستند در مورد این صحنه شعری بسراید. مایاکوفسکی قدری فکر کرد و سرود: «تنیست این، فتاده از نفس ز بادهخوارگی. بسته راه پاک ما در مسیر زندگی…» در همان لحظه…
ادامهمحرّری پیشهی کیست در «بارتلبی محرّر»(۱)؟ نام داستان بلافاصله ما را متوجه بارتلبی میکند که داستان او تحریر میشود. اغلب فراموش میکنیم که «بارتلبی محرّر» داستان دو محرّر است؛ محرّری که موضوع داستان است و محرّری که داستان او را تحریر میکند. محرّری که داستان بارتلبی محرّر را تحریر میکند…
ادامهامروزه نقاشان زیادی در سبک آبستره کار میکنند و آن را تجربه کردهاند، اما با نگاهی به تاریخ متوجه میشویم که دورزمانی نیست که نقاشی آبستره به وجود آمده است و تا قبل از آن نقاشی به معنای شبیهسازی صرف بود، کشیدن و شبیه درآوردن آدمها، اشیا و طبیعت. البته…
ادامه«من در افریقا بودم و این چیزهایی است که دیدم؛ از انقلابی به کودتایی، و از جنگی به جنگ دیگر رفتم. عملاً شاهد حادث شدن تاریخ، تاریخ واقعی، تاریخ معاصر، تاریخ ما بودم. در ضمن در شگفت بودم که هرگز یک نویسنده ندیدم، هرگز به شاعری، به فیلسوفی، حتی به…
ادامه