تا ۲۰۰۱ حدود ۵۴ درصد مردمش زیر خط فقر زندگی میکردند و اقتصادش تقریباً ورشکسته بود. اما کمتر از پانزده سال بعد کارش بهجایی رسیده که در صدر فهرست اصلاحات اقتصادی بانک جهانی قرارش دادهاند و به گواهی همان بانک سریعترین رشد را دارد و شفافترین و سالمترین اقتصاد منطقه را و یکی از کمخطرترین کشورها برای سرمایهگذاری و تجارت است. تازه در ۲۰۰۸ درگیر جنگ پنجروزه با روسیه بوده است بر سر حاکمیت اوستیای جنوبی و همسایهی قدرتمند شمالی- بهروال مألوف- هر موشی توانسته دوانده برای کوچک نگه داشتنش.
حالا اما گرجستان یکی از اصلیترین صادرکنندگان برق در منطقه است. برقی که ۸۵ درصدش از نیروگاههای آبی و بقیهاش از نیروگاههای حرارتی تولید میشود. پنجاهوپنج درصد نیروی کارش به کشاورزی مشغولند و زراعت انگور- و تولید نوشیدنیهای مرتبط- اصلیترین حرفهشان است. مهمتر از همه اینکه سریعترین توسعه در زمینهی توریسم را دارد و دولتش برای تسریع این امر سرمایهی زیادی در ترمیم و توسعهی زیرساختها، حملونقل عمومی و جذب گردشگر فرهنگی گذاشته است. آنها همچنین از آب گلآلود ترکیه و تردید گردشگرها، در زمینهی سفر به کشوری که اردوغان ادارهاش میکند، بیشترین ماهی را گرفتند و در سه چهار سال اخیر درآمدشان از جذب گردشگر را پنجاه درصد افزایش دادند. نمونهاش خودم که امسال یکبار گذرم به تفلیس افتاده بود اما وقتی شنیدم بیورک در این شهر کنسرت دارد، دوباره بلند شدم و رفتم و بهغیر از پول بلیت کنسرت و هواپیما، دو روزی هم پول هتل و خرج خوردوخوراک دادم و برگشتم.
بخش اول؛ وولنیکیورا
بیورک دو کنسرت در تفلیس برگزار کرد. یکی در سالن کنسرت اصلی شهر و دیگری- که ما به آن رسیدیم- در خانهی اپرای دولتی گرجستان. این کنسرتها بخشی از فستیوال موسیقی و هنرهای تجسمی معاصر با عنوان اس.او.یو بودند؛ فستیوالی که آن را اینگونه تعریف میکردند: «برای بیداری خاطرات فرهنگی فراموششده و دفنشده در ناخودآگاه جمعی.» سندرو لومیناشویلی، مؤسس این فستیوال، در مصاحبهای گفته که هنرمند افسانهای ایسلندی قرار است بعد از اجراهایش به مناطق مختلف گرجستان سفر کند و با موسیقی بومی این کشور آشنا شود تا سفیر معرفی آن به جهانیان باشد. او همچنین خبر داده که از ماداگاسکار و موریتانی بلیت خریدهاند و آمدهاند اینجا تا کنسرت بیورک را ببینند. حتماً خبر نداشته دو نفر هم از ایران آمدهاند.
این دو اجرا البته تجربهی مهم دیگری هم برای جامعهی موسیقی گرجستان است؛ زهیهای ارکستر فیلارمونیکشان در آن بههمراه بیورک مینوازند، همان رپرتوار مشخص تورکنسرتهای این روزهای بیورک را. اجرا با استونمیلکر از آخرین آلبومش، «وولنیکیور»ا (۲۰۱۵)، شروع میشود؛ آلبومی که منتقدان ستایشش کردهاند و در جایگاه اثری بسیار شخصی مورد توجه قرار گرفته است. عنوان این آلبوم از ترکیب دو واژهی لاتین «وولنوس» بهمعنای زخم و «کیورا» بهمعنای مرهم ساخته شده. خود بیورک آن را بیان احساساتش قبل و بعد از بههم زدن با متیو بارنی، هنرمند معاصر حوزهی هنرهای تجسمی، و فرآیند التیامِ رنجهای ناشی از آن معرفی میکند. این آلبوم آنقدر شخصی است که بیورکِ احساساتی پس از انتشارش در تمام اجراهای زنده ماسک بر صورت گذاشته تا احتمالاً اگر اشکی ریخت، کسی متوجه نشود.
بعد از انتشار نسخهی اصلی آلبوم، نسخهای از آن شامل آوازهای بیورک همراه با تنظیم تمام قطعات برای ارکستر زهی بیرون آمد و «وولنیکیورا برای سازهای زهی» نام گرفت؛ نسخهای که در کنسرت گرجستان هم اجرا میشود، با رهبری بیارنی فریمان بیارنسن، جوان بااستعداد و همهفنحریف ایسلندی که در تمام اجراهای این آلبوم همراه بیورک بوده است. کنسرت با پنج آهنگ دیگر از این آلبوم ادامه پیدا میکند و بخش اولش به پایان میرسد.
خانهی اپرای دولتی گرجستان
وقت تنفس که میرسد گشتی در تالار میزنیم. خانهی اپرای دولتی گرجستان ۱۶۵ سال قدمت دارد. در ۱۸۵۱ زیر نظر معمار ایتالیایی، جیوانی سودیهری، ساخته شده است با حدود هشتصد نفر گنجایش. معماری داخلیاش را طراحهای پاریسی انجام دادهاند و در همان سالِ تأسیس روزنامهی پاریسی «ایلوستراسیون» دربارهاش نوشته: «بدونشک یکی از برازندهترین، زیباترین و شگفتانگیزترین عمارتهای تئاتری که بشر تابهحال ساخته.» الکساندر دوما هم، که در ۱۸۵۸ گذرش به تفلیس افتاده، یک بخش کامل از سفرنامهاش را به این تالار اختصاص داده است: «… وارد تالاری شدیم که بهنظر میرسید کاخ پریان باشد، نه برای دکوراسیون باشکوهش، بلکه برای اینکه با ظریفترین سلیقه ساخته شده بود … احتمال دارد که خیلی پول خرج این تالار نشده باشد، اما بدون تردید میگویم که در تمام عمرم تالاری به این دلپذیری ندیدهام.»
تالستوی هم از اینجا خاطره دارد. وردیِ ایتالیایی هم اینجا چندین اجرا داشته و اصلاً ترزا استولز، سوپرانوخوانِ محبوبش، اولینبار در ۱۸۵۸ در این تالار آواز خوانده. بعد تالار در ۱۸۸۴ بر اثر آتشسوزی نابود شده است. شایعاتی هم بوده که این آتشسوزی را به مقامات محلی وابسته به روسیه تزاری نسبت میداده. بههرحال دوازده سال طول کشیده تا جایگزین درخوری برای آن ساخته شود. در ۱۸۹۶ ویکتور شروترِ معمار کار ساخت آن را بهپایان رسانده است. اینبار با ظرفیت ۱۲۰۰ نفر. کمی بعدتر در ۱۹۰۵ انجمن فیلارمونیک تفلیس تأسیس شده با هدف جذب گسترهی وسیعتری از اقشار جامعه. تا قبل از آن تالار بیشتر مورد توجه نجیبزادگان و اشراف بوده. ارکستر فیلارمونیک گرجستان هم، که حالا با بیورک مینوازد، تخموترکهی همان انجمن است.
تالار بار دیگر در ۱۹۷۳ آتش میگیرد؛ اینبار اصل ساختمان نابود نمیشود اما فضای داخلیاش بهشدت آسیب میبیند و تمام دارایی موزه، لباسهای صحنه، سازها و غیره میسوزد. پنجسال بعد دوباره از خاکسترش میروید، مثل حالت اولیهاش. در ۲۰۱۲ نیز پروژهای ملی، با حمایتهای بینالمللی (اتریش، آلمان، صربستان) برای ترمیم و بازسازی این مجموعه انجام میشود؛ پی ساختمانِ اصلی با تزریق بتن تقویت میشود، سقف با ورقهایی از آلیاژ مس پوشانده و داخل تالارهای اصلی رنگآمیزی میشود، مکانیسم صحنه و تجهیزات سالن نوسازی شده و حتی باغ اطراف تالار اصلی بازسازی میشود. تمام مدت به تالار وحدت فکر میکنم. به استادیوم آزادیِ پوسیده از نم. به موزهی پول.
از سرزمین سرما و آتشفشان
به جایگاهمان بازمیگردیم و منتظر مینشینیم. بیورک هم به صحنه بازمیگردد؛ با لباسی نارنجی و ماسکی دیگر. او اخیراً در توییترش نوشته در حال آمادهسازی مقدمات انتشار آلبوم جدیدش است. هنرمند افسانهای ایسلندی تا بهحال هشت آلبوم منتشر کرده، بیش از صد جایزهی بینالمللی برده، آلبومهایش بارها در جدولهای پرفروشترین آثار موسیقایی در دنیا قرار گرفتهاند و حدود سی میلیون نسخه از آنها فروش رفته است. کسی که در ۲۰۱۵ در فهرست صدنفرهی مجلهی «تایم» از تأثیرگذارین انسانهای جهان قرار گرفته و به اعتقاد بسیاری از منتقدان مهمترین و پیشروترین در میان همنسلهایش بهشمار میرود.
در بخش دوم برنامه، نوبت آهنگهای محبوب قدیمیتر است؛ «آئورورا» از «وسپرتاین» (۲۰۰۱) و پس از آن «همهاش را دیدهام» که اولینبار بهشکل موسیقی متن فیلم «رقصنده در تاریکی» (ساختهی لارس فونتریه) شنیده شده بود. خود بیورک برای بازی در این فیلم در سال ۲۰۰۰ جایزهی بهترین بازیگر زن را از جشنوارهی فیلم کن دریافت کرده؛ موسیقیای تکاندهنده که اجرایش با ارکستر زهی تأثیرگذارترش میکند و نفسها را در سینهها حبس.
بعد از آن نوبت به «یوگا» از آلبوم «هوموژنیک» (۱۹۹۷) میرسد؛ قطعهای که با الهام از موسیقی باروک و آوازهای بومی ایسلندی ساخته شده و ترانهاش ادای دینی به زادگاه هنرمند است. درنهایت «اشعار کافرانه» و «بچلورت» پایانبخش این قسمت از برنامه است. بیورک اما پس از تشویق بسیار حاضران در سالن، دو بار روی صحنه بازمیگردد و با دو قطعهی «آواز لنگر» و «پلوتون» اجرایش را تمام میکند. ما هم خوشحال و مسحور در حال خروج از یکی از قدیمیترین تالارهای اپرای اروپا به این فکر میکنیم که یکی از مهمترین تجربههای فرهنگی زندگیمان را کشور کوچک همسایه رقم زده است.