حرفی بر دیوارِ نفس

«تهران را برای همیشه ترک می‌کنم.» کنار این جمله، او یا کسان دیگر عکس ماشین و درخت کشیده‌اند. جمله‌ها و نقاشی‌ها مرتب و در یک جهت نیستند. هر کس هر جا که قدش رسیده یا سفیدی دیده چیزی به تابلو اضافه کرده. نفسِ دیوار بند آمده از این همه گلایه:…

ادامه

مهاجران افغان هنوز وحشت‌زده‌اند

نگاهِ زیارت، هزار ساله است. پیر از رنج‌های سالخورده، از جنگ‌های بی‌پایان، از آوارگیِ روزمره، حتی از شبیخون همان شب فروردینی. چروک گونه‌ها شیارِ دربه‌دری است و سرمه، شالوده‌ی چشم‌های ترس‌زده. تن به قبای سبزِ سیر، دست‌ها به حنا و النگوهای مسی آیه بندش، جرینگ دردهای خفته‌ی زن افغان. زیارت…

ادامه

قربانیان بی‌پناه خاوران در معرض طوفان

خاوران وحشت‌زده است، خبر چهار مرگ در پنج شب تنش را لرزانده. مرگ‌ها یکی بعد از دیگری در کنار پارک گرمخانه رخ ‌داده. گرمخانه‌ای که حالا بسته است و تنها شبح‌هایی پلاستیک‌به‌دست با کمرهای خمیده و سرهایی لق روی گردن‌های باریک به سمت آن می‌روند و به در بسته می‌خورند.…

ادامه

گزارشی از مراسم یابود قربانیان سوما

داغ مرگ معدنچیان سوما هنوز بر چهره‌ی ترکیه دیده می‌شود. از یک سو روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی منتقد دولت هر روز مطلبی درباره‌ی کوتاهی دولت و از دست رفتن جان ۳۰۱ کارگر معدن زغال سنگ منتشر می‌کنند و از سوی دیگر مقامات دولتی هر روز مراسمی به‌یاد قربانیان برگزار می‌کنند…

ادامه