نیش

گفت: «هیچ‌وقت باهات اخت نمی‌شه. اینو یادت باشه همیشه.» گفتم: «خب شما هر روز بهش غذا می‌دید. از دست شما غذا می‌گیره.» کنار واریوم افعی ایستاده بودیم. گفت: «من هم شکل غذا می‌بینه. مار این‌طوریه.» خوش‌خط و خال؟ گل‌های سفید مروارید را رد ‌کنم، از یاس زرد گذر کنم، از…

ادامه

استقبال شگفت‌انگیز خاورمیانه

بالاخره این توافق کذایى به نفع ما بود یا به نفع آنها؟ کلیشه‌اى متداول مى‌گوید که جواب این‌طور سؤال‌ها را تاریخ خواهد داد، ولى مگر تاریخ جواب شفافى به سؤال‌هاى ما درباره‌ى قطعنامه‌ى ۵٩٨ داده که به این یکى هم بدهد؟ نفر اول دیپلماسى مملکت با آن استراتژى مشهورش از…

ادامه

گاهِ گریستن

«همین که نخستین سپیده‌دم صبح درخشید، گیل‌گمش برخاست و به بالین رفیق خود نزدیک شد. انکیدو آرام خفته بود … و گیل‌گمش گریست و گفت: انکیدو تو ای رفیق جوان. قدرت تو و صدای تو، کجا مانده‌اند؟ انکیدو من کجاست؟ بااین‌همه او چشمانش را نمی‌گشاید. گیل‌گمش دست بر قلب او…

ادامه

آدم باید خوش‌مرگ باشد

از مرگ فاصله گرفته‌ایم، مردگان کیلومترها دورتر از شهر آرمیده‌اند و تفکر جاودانگی این بار با سویه‌های کالایی‌شده بر فرهنگ روزمره‌ی ما چیره شده است. اگر تا دیروز فاصله تا گورستان چند قدم بود و در نقطه‌ی خوش‌آب‌وهوای هر قریه گورستانی به پا شده بود، این روزها گورستان از زندگی…

ادامه