روزِ خوبی بود. از پایینِ مجتمعِ تجاری ِالماس تا طبقهی دوم که منتهیالیهش میشود شهرکتاب، جابهجا بَنرهایی زده بودند با این متن که «مقدم جناب آقای حسین رضازاده عضو محترم شورای شهر تهران و همراهان را گرامی میداریم. مدیریت و کارکنان شهرکتاب الماس.» پنج دقیقه به دهِ صبح که من…
ادامهدورتادور سالن سخنرانیِ باشگاه آرارات، تصاویری از صفحهی اول روزنامههای جهان در یکصد سال پیش را روی پایههای چوبی گذاشتهاند. روبهروی هایک دمویان، مدیر موزه و مؤسسهی «قتلعام ارامنه» در ارمنستان، جمعیتی به گوش نشستهاند که بر سینههایشان نقشی از یک گل بنفش دارند. دمویان دربارهی هدفش از جمعآوری اسناد…
ادامهدر اوایل هفتهی گذشته، شخصی به نام پل راجرز اهل گلوکسترشایر در بریتانیا به جرم پختن زندهزندهی خرگوش خانگیِ خود در مایکروفر به شانزده هفته زندان محکوم شد. این مرد، که سابقهی مشکلات روانی هم داشت، در دادگاه گفته بود که وقتی این کار را کرده عصبانی بوده، آن هم…
ادامه«گول خوردیم، برگردید.» جوان شالگردن قرمز بافتنیاش را با دستهایش محکم گرفته. برخلاف جهت جمعیت صدها نفری که گیر کردهاند در مترو چهارراه ولیعصر تهران ایستاده و داد میزند: «گولتان زدهاند، مراسم پاشایی تمام شد.» جمعیت فرصت تعجب کردن ندارد. پشتبهپشت میآیند، فشرده و درهم، نالان و جیغزنان. نفسها تنگ…
ادامه