در اوایل هفتهی گذشته، شخصی به نام پل راجرز اهل گلوکسترشایر در بریتانیا به جرم پختن زندهزندهی خرگوش خانگیِ خود در مایکروفر به شانزده هفته زندان محکوم شد. این مرد، که سابقهی مشکلات روانی هم داشت، در دادگاه گفته بود که وقتی این کار را کرده عصبانی بوده، آن هم به این علت که پزشک نسخه داروهایی را که به آنها نیاز داشته به او نداده است. اما چه چیزی باعث تسخیر روان یک فرد و بروز رفتاری چون حیوانآزاری میشود؟
شکنجهی عمدی حیوانات یا آزارِ آنها اشکال گوناگونی دارد: قربانی کردن بهصورت آیین مذهبی، قربانی کردن هنری مانند کشتنِ حیوانات در فیلم «کانیبال هولوکاست»، کشتن بهعلت اختلالات روانی مانند جامعهستیزی و سادیسم یا اختلال سکشوالی پارافیلیا. علاوه بر همهی اینها، تحقیقات نشان میدهد شکنجهی عمدی حیوانات و مردمآزاری در بعضی موارد برای در اختیار درآوردن و مرعوب کردن زنان و کودکان و ساکت نگاه داشتن آنها در برابر سوءاستفادههای جنسی روی میدهد.
در دههی هفتاد میلادی زمانی که علم تاریخچهی رفتارشناسی در حال تکوین بود، یکی از یافتههای منسجم واحد بررسی شرححال مجرمان در افبیآی این واقعیت بود که شکنجهی بهعمد حیوانات یا مردمآزاری در دوران کودکی، یکی از رفتارهای عمومی قاتلان سریالی و افراد متجاوز بوده است؛ افرادی که خصلتهای شخصیتی چون تبعیت از امیال آنی، خودخواهی و بیرحمی جزو خصوصیات رفتاریشان بود.
بسیاری از قاتلان سریالی مشهور مثل جفری دامر، آدمخوار معروف امریکایی، کار خود را با شکنجهی حیوانات در دوران کودکی شروع کردهاند. دامر جسد حیواناتی را که در تصادفات جادهای کشته میشدند میدزدید، تکهتکه میکرد. قاتلان دیگر هم حیوانات را شکنجه و آزار میدادند، مثل مری بل، قاتل کودکان، که کبوتران را خفه میکرد. رابرت تامپسون، قاتل کودکی به نام جمی بولگر، عادت داشت حیوانات خانگی را آزار دهد. ایان بردی هم، که یکی از دو قاتل سریالی کودکان در دههی شصت میلادی در انگلیس بود، به سوءاستفاده جنسی از حیوانات عادت داشت.
شکنجه و آزار حیوانات یکی از سه رفتار مرتبط نوجوانان با «سهگانهی مربوط به آدمکشی» است. دو رفتار دیگر هم تکرر خیسکردن رختخواب و آتشبازی هستند. بعضی از جرمشناسان و روانشناسان بر این باورند که ترکیبی از هر دو این رفتارها یا وجود هر سهی اینها میتواند باعث ارتکاب به آدمکشی در دوران بلوغ شود. هرچند برخی شواهد علمی هم وجود دارند که این ادعا را با تردید روبهرو میکند. همچنین تحقیقاتی دربارهی عوامل مؤثر در شکنجه و آزار حیوانات و علت بروز این رفتار در گروه اندکی در کودکان نشان میدهد که رفتارهای مرتبط با سهگانهی آدمکشی، و از جمله شکنجه و آزار حیوانات، اغلب با مشکلاتی چون سوءاستفادهی جنسی والدین، رفتار بیرحمانهی آنها و مشاهدهی خشونت خانوادگی یا کمتوجهی والدین به فرزنداشان همراه میشوند.
تحقیقات جرمشناسی نشان میدهد که از هر شش قاتلی که از مقتولان خود سوءاستفاده جنسی میکرده، یک نفر در دوران کودکی یا نوجوانی سابقهی سوءاستفاده جنسی از حیوانات را هم تجربه کرده است. بههرحال بیشتر تحقیقات بیانگر این نکته هستند که یکی از مهمترین «علایم خطر»، بهخصوص دربارهی گرایش به آزار جنسی، آزار حیوانات همراه با سوءاستفاده جنسی از آنهاست. برخی محققان هم گمانهایی را دربارهی ارتباط رفتار سادیستیک نوجوانان پسر با مشکلات دوران بلوغ و بلوغ جنسی آنها مطرح کردهاند.
سهگانهی عوامل روانشناسانهی دیگری که ممکن است باعث بروز شکنجه و آزار شود سه خصوصیت شخصیتی ماکیاولیسم، نارسیسیم و جامعهستیزی هستند که به «سهگانهی سیاه» شهرت دارند. دکتر فلیپ کاوانا و همکارانش در تحقیقی که در ۲۰۱۳ انجام دادند به رابطهی سهگانهی ویژگیهای شخصیتی سیاه با شکنجه و آزار حیوانات پرداختند. این تحقیق نشان داد که خصیصههای جامعهستیزانهای که با آسیب رساندن عمدی یا شکنجهی حیوانات ارتباط دارند خود معیارهایی مرکب از هر سه بخش از سهگانهی سیاه نیز هستند.
برای حل مشکل شکنجه و آزار حیوانات در کودکی راهحل سادهای وجود ندارد. این فرض مطرح است که بیشتر بچهها رفتار ضداجتماعی را از اطرافیان خود یاد میگیرند، پس بهترین راه آموزش دادن با ارائهی مثالهاست. اینجا والدین نقش کلیدی دارند. رفتار اجتماعی مطلوب والدین و دیگر سرمشقهای کودکان با حیوانات، مانند نجات عنکبوت در حمام، غذا دادن به پرندهها و حفاظت از حیوانات خانگی مانند یکی از اعضای خانواده رفتارهایی هستند که پتانسیل بالایی برای تأثیرگذاری پایدار روی کودکان دارند.
* دکتر مارک گریفیث روانشناس شخصیتی، بخش روانشناسی، دانشگاه ترنت ناتینگهام است.
منبع: دیلی تلگراف