ردی از حضور

مهسا ایمانی تنها یک عکس حضوری مستقیم از انسان‌ها را نشان می‌دهد: خانه خالی از هر اسباب‌واثاثی است اما سه زن و سه مرد همراه با کودکی که به دوربین زل زده‌اند، همچون دیگر عکس‌ها تأکیدی هستند بر بودنشان. انگار ارواحی به محل زندگی قبلی خود سر زده‌اند و حالا…

ادامه

مواجه با مکان روزمره

دیوارها عرصه‌ی تقابل خشکی و آب شده‌اند. نمایشگاه عکس‌های مهدی مقیمی چرخشی از ضدمنظره را شروع می‌کند تا درنهایت به عرصه‌ای برای پیوند ملاقات آب و زمین تبدیل می‌شود؛ عکس‌هایی که باردیگر شما را دعوت می‌کند تا به مکان‌هایی که فکر می‌کنید شوقی در دیدن آنها نیست نگاهی بیندازید. «درباره…

ادامه

در جست‌وجوی سویدا

از کنار ساطور روی دیوار که رد می‌شود، می‌گوید انگار قرار نیست گرافیست‌ها دست از سر چاقو بردارند اما خبر ندارد همان مجسمه‌ای هم که به سمتش می‌رود، پشت زخم‌خورده‌ی هر یک از ما را روایت می‌کند که با چاقوهای ریز و درشت پر شده. اینجا نمایشگاه «انسان دشواری وظیفه…

ادامه

زخم جان در قلمرو خیال

خنکای پاییز در استخوانم، از پله‌های ساختمانی صنعتی در بروکلین بالا می‌روم و نیکی نجومی، مردی ریزجثه‌ با موهای جوگندمی، با لبخند کودکانه‌ی نافذی به استقبالم می‌آید. مرا می‌گیرد و به آغوش هم می‌افتیم؛ مهری برون می‌تراود که تنها بین غریبه‌هایی اتفاق می‌افتد که در غربت زندگی می‌کنند. برای من…

ادامه
1 10 11 12 13 14 21