شهر خاموش است. سالهاست که تبدیل به تکهای زمین بیارزش شده در نزدیکیِ تخت جمشید. تنها گذر گوسفندانش به آن میافتد و صدای هی هی چوپانها درش میپیچد. نه گردشگران آن را میشناسند و نه مسؤولان به فکر کاوش این منطقه هستند. گرد فراموشی بر پیکر باشکوهترین شهر دورهی ساسانی نشسته. از آخرین حملات تا امروز، این شهر دیگر سر پا نشد. حالا شهر متروکهای است سر در زمین فرو برده. چرا این شهر فراموش شده است؟
علی اسدی، باستانشناسی که پایاننامهاش را دربارهی این شهر تاریخی نوشته، میگوید: «نزدیکی تخت جمشید به این محوطهی تاریخی باعث شده که پژوهش چندانی در این محوطه صورت نگیرد. آخرین کاوشها مربوط به هشتاد سال پیش است.»
استخر باشکوه دیروز، امروز دشت وسیع سبزی است با یک ستون و چند سازهی سنگی در میانش. روی پایه ستونهای افتاده وسط شهر هم یک پروژکتور قرار گرفته تا شاید شبها نگهبان آن را روشن کند، مبادا حفاران غیرمجاز به منطقه حمله کنند.
افشین خاکی، کارشناس معماری و شهرسازی، میگوید: «اگر با تاریخ این شهر آشنایی داشته باشید، در اولین برخورد با شهر فکر میکنید که اشتباه آمدهاید. نمیتوانید بپذیرید در تپههای سبز مملو از خردههای سفال، که محل چرای گوسفندان شده، یکی از مهمترین شهرهای تاریخ ایران قرار دارد. دوران ساسانی پررونقترین دورهی شهرنشینی ماقبل مدرن فلات ایران بوده و استخر باشکوهترین و مهمترین شهر این تمدن؛ شهری که مرکزیت سیاسی و مذهبی این دورهی تاریخ را به دوش کشیده. اهمیت و وسعت این شهر را میتوان با تهران امروزی از نظر سیاسی و از نظر مذهبی با قم مقایسه کرد.»
شهری چنان باشکوه که با تهران امروزی برابر بوده، آیا هیچ اسرار مگویی ندارد که با آغاز کاوشها بتوان به آنها راه یافت؟
خاکی میگوید: «اولین سؤالی که در مواجهه با وضعیت این شهر به ذهن میرسد این است که شهری مانند استخر تحت چه شرایطی فاقد سکونت و از صفحهی تاریخ محو شده، اتفاقی که برای چند شهر مهم دیگر هم رخ داده است. بر ویرانههای شهر استخر شهری جدید بنا نشده و این ریشه در ساختار مذهبی این شهر دارد.»
این تنها بخشی از سؤالات و ابهامات دربارهی این شهر تاریخی است. اسدی، باستانشناس، این شهر را بسیار مهم و تأثیرگذار در شکلگیری تاریخ ایران میداند و میگوید: «استخر تحتالشعاع تخت جمشید و نقش رستم قرار گرفته و کمتر دیده شده است. اینجا شهری است که کمتر آن را میشناسند و شهرتش بیشتر در منابع تاریخی است. تمام آثار آن در دل تپه مدفون است.»
شهر استخر در چه دورانی پاگرفته و چگونه برای همیشه ویران شده است؟ بدون کاوشهای باستانشناسی سخت است دربارهی این شهر سخن گفتن. اسدی میگوید که پایاننامهاش مربوط به شناخت دورههای پیش از اسلام در این شهر بوده است که اطلاعات آن بر اساس مواد و مصالح قرار گرفته در سطح محوطه و مختصر گزارشهای دردسترس تهیه شده است. کاوش نشدن شهر بسیاری از سؤالات را بدون پاسخ میگذارد: «کاری که من انجام دادم، به دلیل اینکه کاوشی صورت نگرفته، کامل نیست. ولی بههرحال میشود دربارهی این شهر این نکتهی مهم را گفت که اگرچه این شهر در دورهی ساسانی بسیار مهم بوده، پیش از دورهی ساسانی شکل گرفته و اهمیت کلیدی آن مربوط به دورهی حکومتهای محلی فارس است که شهر استخر مرکزش بوده. ما اطلاعات کمی دربارهی حکومتهای محلی داریم. در درس تاریخ از آنها با عنوان «فرتهدارها» نام برده شده است. مرکز این حکومتهای محلی شهر استخر بوده و با کاوش در محوطهی استخر میتوانیم آگاهیهای زیادی دربارهی آنها که فرهنگ هخامنشی را محافظت کردند و به دورهی ساسانی انتقال دادند به دست بیاوریم.»
سؤالات دربارهی محوطهی استخر تمامی ندارد، با این وجود مسؤولان سازمان میراث فرهنگی فارس پاسخ درستی دربارهی آغاز کاوش در این محوطهی تاریخی نمیدهند. اسدی میگوید: «کاوش در شهر استخر کمک میکند تا اطلاعات بیشتری دربارهی دورههای تاریخی، که بر این شهر گذشته، پیدا کنیم و میتواند کلید شناخت هخامنشی تا ساسانی باشد.»
سایهی تخت جمشید و نقش رستم بر سر این محوطه تاریخی افتاده. شهری که در دوران ساسانی به اوج خود رسید و نمونهی مهمی از شهرنشینی دورههای پیش و پس از اسلام را نشان میدهد.
مطالعات اسدی نشان میدهد هستهی اصلی شهر استخر از دورهی هخامنشی شکل گرفته: «پایه و بنیان این شهر مربوط به دورهی هخامنشی است. سازههایی در شهر استخر وجود دارد که هرچند پراکنده به دست آمدهاند، بهیقین نشان میدهد از دورهی هخامنشیان تا سدههای اسلامی، در یک دورهی هزاروپانصدساله حیات در این شهر وجود داشته است؛ شهری که زنده بوده و حکومت بدون وقفه داشته است.»
این باستانشناس میگوید: «استخر شهری مذهبی و پایگاه مهم آیین زرتشتی بوده است. این شهر چندین بار مورد هجوم قرار گرفته. مردمان استخر بارها و بارها شورش کردند و هر بار که شهر مورد حمله قرار میگیرد بیشتر از شکوهش فاصله میگیرد و رو به ویرانی میرود.»
خاکی اعتقاد دارد: «بررسی سرگذشت شهر استخر و شهرهای دیگری همچون شهر سوخته و سلطانیه، که حیات خود را از دست دادهاند، میتواند در برنامهریزی آتی شهرسازی بشری کمکرسان باشند. کلیترین و درعینحال مهمترین تحلیلی که میتوان از این بررسی ارائه کرد این است که توسعهی برونزا و خارج از ظرفیت شهرهای کنونی ممکن است در آیندهی نهچنداندور نابودی این شهرها را به همراه داشته باشد. همیشه ممکن است عواملی که خارج از ظرفیت سرزمینی شهرها موجب رشد شهرها میشوند با تغییرات سیاسی، مذهبی و تغییر ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه از بین بروند و شهری که بهشکل تکبعدی، بدون در نظر گرفتن آمایش سرزمینی و خارج از قواره، رشد کرده است در این تغییر و تحول نابود شود.»