توموهیرو ناکاگاکی، فرهنگ ایرانی را دوست دارد. بیست و هفت سال پیش برای اولین بار به ایران آمده است. آن روزها تصور دیگری دربارهی ایران و مردمش داشت. او از ایران رفت اما حالا چند سالی است که دوباره با سمت رایزن و رییس مرکز اطلاعرسانی و فرهنگی سفارت ژاپن به این سرزمین بازگشته است. فارسی را روان صحبت میکند. اگر چه آموزش زبان فارسی به دلیل تفاوتهایی که با زبان ژاپنی دارد برایش سخت بوده. با این حال معتقد است که زبان فارسی مانند زبان فرانسوی شاعرانه است. او در بسیاری از برنامههای فرهنگی که در ایران برگزار میشود، شرکت میکند. خوشحال است که فرهنگ ژاپن هم در جشنوارههای ایران معرفی میشود. این گفتوگو در حاشیهی جشنوارهی «ایران من» انجام شده است. جشنوارهای که با تلاش دانشآموزان مدرسهی مصباح برگزار شد و در آن غرفهای هم به شناخت فرهنگ کشور ژاپن اختصاص داشت.
کدام ویژگی از فرهنگ ایرانی را دوست دارید و کدام به نظرتان آزاردهنده است؟
خوب اوایل که به ایران آمدم، فضولی مردم مرا خیلی اذیت میکرد، اما بعدها فهمیدم که فضولی مردم ایران به نوعی مهربانی هم هست، مثلاً وقتی در مورد حال آدم یا اینکه کجا زندگی میکند و چه میخورد میپرسند، هدفشان فضولی و کنجکاوی نیست. گاهی میخواهند کمکت کنند.
خوب زنان در ایران نقطه قوت فرهنگ آن به شمار میروند.
در ایران نقطهی قوت فرهنگ شما را کار گروهی میدانند.
در مورد فرهنگ گروهی ژاپنیها باید بگویم که کار گروهی ما هم حسن دارد و هم بدی. حسنش در پیش رفتن کارهاست اما وقتی زمان تصمیمگیری میرسد، کسی نمیتواند حرف آخر را بزند. در گروههای ژاپنی کسی نمیتواند لیدر گروه باشد، گروه هم توانایی پذیرش یک رهبر را ندارد به همین دلیل گاهی کار در مراحل آخر با مشکل روبهرو میشود.
خیلی از مردم ایران با فرهنگ ژاپنی آشنایی دارند. مثلاً در مورد ادبیات، هایکوی ژاپنی را خیلی دوست دارند. آیا در ژاپن هم این آشنایی نسبت به فرهنگ ایران وجود دارد؟
من بارها و بارها از مردم ایران دربارهی هایکوهای ژاپنی شنیدهام و هر بار بسیار خوشحال شدم. در ژاپن هم اشعار فردوسی و حافظ و سعدی شناخته شده است. اما از شاعران جدید ایران کمتر کسی را میشناسند.
اما داستانهای موراکامی در ایران طرفداران بسیار دارد.
بله به هر حال موراکامی در تمام دنیا و در خود ژاپن طرفداران بسیاری دارد. با این حال من خودم داستانهای او را دوست ندارم. داستانهایش انگار فقط برای جذب عامهی مردم نوشته میشود. برای من جالب است که به جز داستاننویسان و شاعران، فیلمسازان ژاپنی هم خیلی خوب شناخته شدهاند. این تعجببرانگیز است، مردم ایران هنوز کوروساوا را دوست دارند و فیلمهایش را میبینند، اما در ژاپن این نسل از فیلمسازان در حال فراموشی هستند. مثلاً من به تازگی فیلم سینمایی «رخ دیوانه» را در سینماهای ایران دیدم و خوشم آمد. در فیلمسازان ایرانی بیش از همه کارهای آقای کیارستمی را دوست دارم.
یکی از نشانههای فرهنگ شما در ایران، هاراگیری است. هنوز در ژاپن این کار انجام میشود؟
(میخندد) آخرین هاراگیری در ژاپن مربوط به پنجاه سال پیش است. یک نویسنده ژاپنی به اسم «میشیما یوکیو» در اعتراض به سیاستهای دولت روبهروی یکی از وزارتخانهها اقدام به هاراگیری کرد، بعد از آن ما دیگر در ژاپن نمونهی این کار را نداشتیم.
به رغم نزدیکی و آشنایی مردم ایران و ژاپن، اما گردشگری بین این دو کشور پویا نیست؟
من به عنوان دیپلمات این را قبول دارم. بین ایران و ژاپن گردشگر رفتوآمد نمیکند. شاید این امر یک ریشهی تاریخی هم دارد. قدیمیترین جادهی ارتباطی خاورمیانه یعنی جادهی ابریشم، ارتباطی بین ایران و ژاپن برقرار نمیکند. با این حال در موزههای ژاپن سفالهای تاریخی ایرانی وجود دارد. شاید فاصلهی جغرافیایی زیاد یکی دیگر از این موانع است. خیلی از جوانان ژاپنی دیگر ایران را به خوبی نمیشناسند. آنها فکر میکنند که ایران یعنی عراق و افغانستان و پاکستان. از آنجایی که همیشه خبرهای جنگ و معضلاتی از این دست را در منطقه میشنوند، اصلاً تمایلی ندارند به ایران سفر کنند. من همیشه یکی از مشکلاتم این است که چطور به ژاپنیها بگویم ایران کجاست. شاید طبیعی هم باشد. همانطور که شما چندان تفاوتی بین ژاپن و کره و چین نمیبینید. با این وجود فکر میکنم همهی این مسایل دست به دست هم دادند تا گردشگری بین این دو کشور حداقل باشد.
این فاصله به دلیل سالهایی نیست که ایرانیان برای کار به ژاپن رفتند و اختلافات بسیاری بین دو کشور ایجاد شد؟
البته میدانید در این دورهای که نام میبرید، خیلی از ایرانیها بدون ویزا وارد ژاپن شدند. آنها ویزای تفریحی میگرفتند و آنجا مشغول به کار میشدند. فعالیتهایشان غیرقانونی بود. پنجاه هزار ایرانی در مقطعی کوتاه به ژاپن وارد شدند. برخی تجارت مواد مخدر میکردند. مردم ژاپن از آنها خاطرات بدی را به یاد دارند.
جوانان ایرانی در شبکههای اجتماعی به مسائل سیاسی و اجتماعی بسیار واکنش نشان میدهند و این شبکهها را نوعی رسانه میدانند. در ژاپن چطور؟
جوانان ژاپنی خیلی از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند اما بیشتر در مورد مسایل هنرپیشهها و خیلی از مسائل جنجالی فرهنگی و اجتماعی اما در مورد مسائل سیاسی نه. مثلاً آنها گلشیفته فراهانی را خیلی دوست دارند و میشناسند و در شبکههای اجتماعی در موردش بحث میکردند.
در این روزها بحث مذاکرات هستهای به شدت در ایران داغ است. موضعگیری ژاپن در این مورد چگونه خواهد بود؟
بعد از جنگ بزرگ ژاپن و آمریکا، ژاپنیها در سیاست خارجی روشی را پیش گرفتند که بر اساس آن وارد جنگ با کشورهای ابرقدرت نمیشوند. به همین دلیل موضعگیری ژاپن بستگی به نتیجهی مذاکرات هستهای دارد. حتی اگر ما عمیقاً دلمان بخواهد روابطمان با ایران به بهترین شکل باشد باز هم سیاست خارجی ما تابع نتایج مذاکرات هستهای است.