«معنای تئاتر خصوصی این نیست که دولت به گروهها کمک نکند.»…«هیچکس در مرکز هنرهای نمایشی نمیداند کارِ آن مرکز چیست.»…«انجمن نمایش بودجه میگیرد و هیچکاری نمیکند.»…«هنوز که هنوز است تعریف انواع تئاتر در ایران مشخص نشده.»…
اینها بخشی از حرفها و حدیثها و گلایههایی است که صبح امروز، چهارشنبه، در نشست مطبوعاتیِ نمایش «کسی نیست همهی داستانها را بهیاد بیاورد» مطرح شد. اجرای عمومی «کسی نیست…» نوشتهی محمد چرمشیر با کارگردانی رضا حداد از ۲۴ شهریور در تماشاخانهی ایرانشهر آغاز خواهد شد.
اواخر دههی هفتاد، رضا حداد برای پایاننامهی لیسانس کارگردانی تئاتر، نمایشنامهی «تعزیت» برگرفته از «شازدهکوچولو» دوسنت اگزوپری را اجرا کرد. «تعزیت» را محمد چرمشیر نوشته بود و به این ترتیب نخستین همکاری مشترک رضا حداد و محمد چرمشیر شکل گرفت. «تعزیت» در جشنوارهی سنتیآیینی همان سالها اجرا شد. چرمشیر در ۱۳۸۳ دومین نمایشنامه را برای حداد نوشت. «کسی نیست همهی داستانها را بهیاد آورد» به کارگردانی رضا حداد با همراهی گروه تئاتر «سایه» همان سال در سالن قشقاییِ تئاتر شهر اجرا شد. اکنون پس از ۱۰ سال رضا حداد تصمیم گرفته نمایش «کسی نیست…» را یکبار دیگر اجرا کند؛ این بار در سالنی بزرگتر و با تماشاگرانی بیشتر، چون به قول نویسندهی این نمایشنامه «در طول این سالها، افراد جدیدی به تئاتر پیوستند که احتمالاً با پیشینهی تئاتر ما غریبه هستند. فکر کردیم بهتر است گذری به گذشته داشته باشیم تا جوانان درک کنند که تجربههای زیادی را پشت سر گذاشتهایم و همهی آنچه در حال حاضر داریم ناگهان بهوجود نیامده. میخواستیم از همین طریق کاری کنیم تا نسلهای جدید تاریخ تئاتر ما را یاد بگیرند و آن را به خاطر بسپرند.» رضا حداد هم دلایل دیگری را برای اجرای دوبارهی این نمایش ذکر میکند: «در آن زمان نمایش «کسی نیست…» حدود هزار و دویست نفر مخاطب داشت و افراد زیادی این نمایش را ندیدند. من احساس میکنم این نمایش قابلیت بیشتری دارد و باید با مخاطبان بیشتری حرف بزند. همچنین از آنجاکه هنوز به نظرم ساخت و شکل نمایش تازگی دارد، تغییر زیادی در آن رخ نداده است.»
عوامل نمایش پشت میز سیاهرنگ نشستهاند: رضا حداد و محمد چرمشیر و کیومرث مرادی با پیراهنهای چهارخانهی رنگی در کنار محسن فیضی، مدیر روابطعمومی و برند شرکت خدمات ارتباطات رایتل. این شرکت اسپانسر نمایش شده. فیضی پشت به تابلویی نشسته که رویش این جمله را نوشتهاند: «رایتل، حامی فرهنگ و هنر.» فیضی توضیح میدهد که «امیدواریم با ورود رایتل به وادی اسپانسرگریِ نمایش، نگاه تازهای به این موضوع صورت بگیرد. البته هدف ما از اسپانسر شدن برای این نمایش صرفاً منافع مادی نیست. اگر ما بتوانیم با کمک به فعالیتهای فرهنگی فقط یک نزاع خیابانی را کاهش دهیم، موفق عمل کردهایم و همین برایمان کافی است. هرچند قطعاً در کنار آن اهداف اقتصادیمان هم خودبهخود اتفاق میافتد.»
رضا حداد که در ابتدای این نشست اعلام کرده بود دوست دارد دربارهی تئاتر خصوصی حرف بزند، در برابر این پرسش خبرنگاران که «وقتی همهی سالنهای تئاتر دولتی است، چگونه امکان تحقق تئاتر خصوصی وجود دارد؟» آمار و ارقامی از وضع تئاتر انگلیس ارائه کرد: «طبق آمار، ۷۶ درصد مردم انگلستان در سه سال گذشته حداقل به تماشای یک نمایش رفتهاند که میانگین سن این افراد بین ۲۵ تا ۴۳ سال بوده است. تبلیغ دهانبهدهان بیشترین تأثیر را در دیدن نمایشها داشته است. درآمد حاصل از نمایش در ۲۰۱۳ بالغ بر ۹۷۱ میلیون دلار و قیمت متوسط بلیت در لندن ۶۷ دلار بوده است. همچنین در تمام نمایشها به صورت متوسط ۲/۷۲ درصد از صندلیها پر بوده و دولت انگلستان در ۲۰۱۰ دو میلیارد و هشتاد میلیون پوند در حوزهی تئاتر درآمد داشته است.»
حداد با اعلام این آمار خواست بگوید که «تئاتر هم میتواند صنعت درآمدزایی باشد» و «البته که تئاتر تجاری به تئاتر ما لطمه خواهد زد، اما این طبیعی است و ما باید دوران گذار را طی کنیم. این تئاتر ورشکسته نمیتواند ما را به آن سمت ببرد».
این کارگردان تئاتر گلایههایش را اینگونه ادامه داد: «در حال حاضر کسی نیست که از دولت طلبکار نباشد، برای اینکه تئاتر را نجات دهیم باید ساختار آن را عوض کنیم. برای این کار لازم است کمپانیهای تئاتر شکل بگیرند، یعنی سالنهای نمایش به کمپانیهای تئاتر واگذار شوند. یک فرد کاملاً هنری، دارای نام، سبک و تجربههای هنری مسؤولیت سالنها را برعهده بگیرد و برای آن درآمد کسب کند. در واقع قدم اول کمکِ دولت به شکل گرفتن این کمپانیهای تئاتری است و بعد بر مبنای برنامهای که این کمپانیها در اختیار دولت قرار میدهند بودجهای به آنها اختصاص دهد.»
نگاه حداد بین خبرنگاران میچرخد، دو دستش را بالا میبرد و پایین میآورد تا بگوید: «در سی چهل سال گذشته هیچ سالن نمایشی به سالنهای نمایش اضافه نشده. باید انواع تئاتر از درجه الف، ساختارشکن و … را داشته باشیم. همچنین باید سالنهایی داشته باشیم که در هرکدام یک نوع تئاتر به نمایش دربیاید، در حال حاضر در ایرانشهر هم، که قبلاً نمایشهایی در یک سبک و سیاق اجرا میشد، شاهد اجرای نمایشهایی هستیم که هیچ سنخیتی با هم ندارند. بنابراین در حال حاضر تکلیف مخاطب هم معلوم نیست.»
حداد دستش را بهنشانهی عدد دو بالا میآورد: «چرا بهجای اینکه به ما کمک کنند بیست درصد پول بلیت را هم میگیرند؛ درحالیکه ادارهی تئاتر موظف است به ما کمک کند و به ما هم بودجه بدهد.»
نفر بعدی فیضی، مدیر ارتباطات رایتل، است که مورد پرسش خبرنگاران قرار میگیرد: «چرا اسپانسرها کمتر سراغ عرصههای فرهنگی کوچکتر همچون تئاتر میروند؟»
«چون سازوکاری مبتنی بر حمایتگری ندارند و فقط نگرش اقتصادی دارند. این حمایتها بیشتر مبتنی بر شخص است، شاید اگر من نباشم در شرکت ما هم دیگر این اتفاقات صورت نگیرد. اما در حال حاضر ما داریم با رایتل این کار را انجام میدهیم.»
چرمشیر به میان گفتوگو میآید و حرفهای فیضی را کامل میکند: «ما در ماجرای استفاده از اسپانسرها گاهی دچار اشتباه شدهایم. درست است که وقتی بودجه نباشد گروه در تنگنای مالی قرار میگیرد اما نباید فقط به فکر تأمین بودجه از هر کس و هر جایی باشیم. ما شاهد بودیم که چندی پیش یک سالن چلوکبابی اسپانسر یک نمایش شده بود که جای تأسف دارد. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که ما در حوزهی فرهنگ اسپانسرها را تعریف میکنیم و باید اسپانسرها را به سمت نگاه فرهنگی سوق دهیم. این تمرین دوطرفه است و نباید فقط به اسپانسرها به شکل جیب پرپول نگاه کنیم.»
نشست نمایش «کسی نیست همهی داستانها را بهیاد آورد» در سالن تمرین گروه تئاتر سایه برگزار شد. عوامل یک روز قبل دکور تمرین را برچیده بودند و به جایش میز و صندلی گذاشته بودند.
وقتی ادامهی بحث دوباره به تئاتر خصوصی کشید، محمد چرمشیر اینگونه گفت: «مشکل ما این است که اصلاً تئاتر حرفهای، دانشجویی و آماتور را تعریف نکردهایم و حالا این روزها سرگرم تعریف تئاتر خصوصی هستیم. آیا ما نقش سالنهایمان را تعریف کردهایم؟ زمانی که دانشجوی تئاتر اولین نمایشش را در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه میبرد، قرار است دهمین تجربهاش را کجا اجرا کند؟ برای همین است که حوزهی تئاتر شبیه میدان گلادیاتورها شده و برای اجرای نمایش میخواهیم سر یکدیگر را ببریم.»
و این هم حرفهای رضا حداد در پایان نشست: «اصلاً نمیدانیم چه کسی تئاتر ما را مدیریت میکند. مرکز هنرهای نمایش چرا به وجود آمده؟ انجمن نمایش چه کارکردی دارد؟ خانهی تئاتر چه قدرتی دارد؟ نقش این سازمانها چیست؟ …»