چشم قنات‌های تهران کور شد

چند هزار سال تشنگی ایرانیان را بر آن داشت، به جست‌وجوی آب، زمین را حفر کنند. مقنی‌ها کفن‌پوش وصیت نوشتند و به عمق تاریکی رفتند تا آب را که روشنایی بود از دل حلقه‌های چاه‌ بیرون بیاورند. وقتی آب جوشید از بالا و پست، دل سیاه قنات‌ روزنه‌ی امید شد. ایرانیان قنات ساختند و این دستاوردشان شاهکار مهندسی آب در جهان شد. از پس این تلاش‌ها باغ‌های ایرانی شهره‌ی عام و خاص شد و فلاتِ تشنه آباد.

وقتی جهان مفتون مدرنیته شد و همه چیز رو به فزونی گذاشت، ساختمان‌ها شروع به زاییدن کردند و هر کدام هزاران نوع از خود را آفریدند. سرزمین‌ها به هم شبیه می‌شدند و در این میان برخی داشته‌ها فراموش شد. قنات‌ها را فراموش کردیم.

حالا که در ۲۰۱۴ میلادی، نماینده‌ی یونسکو ‏ثبت قنات را، تحت‌عنوان میراث مهم کشاورزی جهان، به ما تبریک می‌گوید، بسیاری از قنات‌های کشور‌ کور شده‌اند و اقدامات برای نجات سازه‌ای که در بحران خشکسالی امروز هنوز کارایی دارد ناچیز است.

می‌گویند حدود هشتاد هزار رشته قنات در فلات ایران کنده شده که بسیاری از آنها فراموش‌شده، متروک ‏و و تخریب شده‌اند. طولانی‌ترین قنات شناخته‌شده، در منطقه‌ی زارچ استان یزد، حدود یکصد کیلومتر طول دارد و عمیق‌ترین مادرچاه متعلق به ‏قنات قصبه‌ی گناباد، سیصد متر عمق دارد.

شهرهایی مثل مشهد، اصفهان و تهران، که صحبت از جیره‌بندی آبشان است، صاحب قنات بوده‌اند. سارا کمالوند، که از آن سر دنیا آمده تا در احیای قنات‌های نیمه‌جان نقشی داشته باشد، می‌گوید وقتی خط یکِ مترو ساخته می‌شد در حوالی میدان امام خمینی به قنات مهرگرد، قدیمی‌ترین قنات شهر، برخورد؛ ‏«برخوردِ مترو با قنات خطرناک بود. پس قناتِ مهرگرد را زه‌کشی کردند».‏

آغامحمدخان ‏هم برای فتح قلعه‌ی تهران از مجرای قنات مهرگرد استفاده کرد. در اولین حمله شکست خورده بود و راهی برای گذر از دروازه‌های شهر نداشت. بارِ دیگر لشگر به تهران کشید. نیمه‌شب آب را بست و سربازان را به تونل‌های مهرگرد ‏فرستاد. قنات از شمال تا مرکز شهر جاری بود و محلات بازار و بخشی از عودلاجان را مشروب می‌ساخت. ‏سربازان آغامحمدخان از کوچه‌ی چهل‌تن بیرون آمدند و دروازه‌ی خراسان را به روی لشگر باز کردند و این گونه بود که ‏قاجاریان به تخت تهران نشستند.‏

Sara-Kamalvand-1

روددره‌ها

کمالوند در فرانسه بزرگ شده و کارشناسی ارشد معماری خوانده است (۲۰۰۱). در پاریس تز شهرسازی‌اش را درباره‌ی تهران نوشت. هم‌زمان که تز شهرسازی‌را می‌نوشت در دفتر هادی میرمیران روی طرح جامع کار کرد و و در تزش بر روددره‌ی درکه متمرکز شد. «ساختار شهر تهران بر اساس رود‌دره‌ها شکل گرفته است. من هم  در تزی که می‌نوشتم روددره‌ی درکه را انتخاب کردم و بر آن متمرکز شدم. آنجا بود که برای اولین بار به قنات برخوردم.» آن زمان اطلاعات درباره‌ی قنات‌ها کم بود. سارا به کتاب‌ها و خاطرات مردمانِ درکه سرکشید؛ هر جا که نشانی بود از گذشته‌ی روددره. در سازمان آب تهران پیرمردی بود که از قنات‌های درکه و دَبیِ آب می‌دانست. فهمید که دلیل اهمیت رود‌دره‌ها در قنات‌هاست چون همه‌ی قنات‌ها از آنجا ریشه می‌گیرند،‌ چیزی که در طرح جامع دیده نشد و در پروژه‌های شهرداری به آن توجه نشد. «به جای آنکه پروژه‌ها را بر اساس موقعیت روددره‌ها تعریف کنند،‌ برعکس عمل کردند. روددره‌ی کن و درکه را سنگفرش کردند و بتن ریختند. حالا دیگر آب در رودخانه نفوذ نمی‌کند.»

سارا ۲۰۰۶ با تیم طرح تفصیلی تهران همکاری کرد. تهران را از دیدگاه حوضه‌های آبی دید و «تهران ۲۰۵۰» را منتشر کرد.

سارا ۲۰۰۷ از ایران رفت و در کنفرانس‌ها و نمایشگاه‌های مربوط به آب در دانشگاه‌های مختلف دنیا شرکت کرد. او حالا مدیر هیدروسیتی است. ‏«هیدروسیتی» مرکز تحقیقاتی و طراحی در زمینه‌ی شهرها و منابع آبی است که از طریق همکاری با دانشگاه‌ها، ‏شهرداری‌ها و سازمان‌های خصوصی و همچنین برگزاری کارگاه‌ها و نمایشگاه‌ها و چاپ نشریات فعالیت می‌کند. هدف اصلی آن ‏آگاهی‌بخشی به مردم درباره‌ی مسائل زیست‌محیطی و ارائه‌ی پیشنهادهایی برای مواجهه با چالش‌های روبه‌روست. هیدروسیتی ‏ذخیره‌سازی و تصفیه‌ی آب‌های زیرزمینی و طراحی اقلیمی مبتنی بر عوامل طبیعی و پالایش آب از طریق گیاهان را تبلیغ ‏می‌کند.

سارا در ۲۰۱۲ به ایران برگشت و با چهار تیم در پروژه‌های نجاتِ قنات مشغول شد. می‌گوید: « قنات در ایران همیشه بزرگ‌ترین ‏نقش را در شهرسازی داشته، بافت شهری تهران بر اساس شیب زمین و جهت آب و مسیر قنات شکل گرفته است. در یزد، آب ساختار معماری و ابعاد بنا را هم تعیین می‌کند، مجموعه‌ای از عناصر معماری مثل پایاب و آب‌انبار و باغ ایرانی هم ادامه‌ی قنات هستند.»

دفترش در ساختمان قدیمی خیابان ایرانشهر غرق نور است. روی میز کتابی از احمد مالکی است، «قنات در ایران». «نام همه‌ی قنات‌ها و نقشه‌ی حدودی آنها در این کتاب آمده. آمار دقیقی از تعداد قنات‌ها در کشور نیست. می‌گویند الآن ششصد رشته قنات داریم که بیشترشان در زمان ‏قاجار ساخته شده.»

بعد از شهرری، قدیمی‌ترین مکانِ پایتخت، تهرانِ صفویه است. «ساختار ‏تهران صفویه بر اساس قنات ساخته شده.»‏

می‌گوید چند قنات‌ در تهران هنوز آب پاکیزه دارند و باغ‌های نیاوران و بالای شهر را آبیاری می‌کنند اما قنات‌های دیگر اگر هم دایر باشند آبشان به فاضلاب شهری آلوده است.

Cheshmeh-Qanat-Tehran

مرمت قنات چشمه، آذرماه ۱۳۰۸

داستان‌های قنات

قنات آب را از نقاط بالادست به پایین‌دست منتقل می‌کند. مالکی نوشته «قنات بی‌آنکه به انرژی اضافی احتیاج داشته باشد آب‌های زیرزمینی را با نیروی ثقل در اختیار انسان قرار می‌دهد. قبل از رواجِ چاه‌های عمیق و سدهای آبی، قنات منبع تأمین آب شهری و کشاورزی اغلب روستاهای ایران بود، به گونه‌ای که می‌توان قنات را شاهرگ اقتصادی قرون متوالی و متمادی ایران قدیم دانست».

پنج نفر بودند، کلنگ‌دار یا مقنی که سرگروه بود و زمین را حفر می‌کرد، گل‌کش که گل‌های کنده‌شده را به دست گل‌بند می‌رساند. گل‌بند گل‌ها را به بالا می‌فرستاد، چرخ‌کش که چرخ را بالا می‌کشید و پاچرخی که سطل‌ها را خالی می‌کرد. گاهی اوقات در کنار اینها یک سراستاد یا استاد مقنی هم بود. بسیاری از قنات‌ها را مردم وقف می‌کردند. وقف دیگران و آیندگان.

سارا کمالوند معتقد است بخشی از موضوع حفظ قنات‌ها فنی است و بخش مهمی از آن اجتماعی؛ «تا مردم نخواهند نمی‌‌شود کاری برای قنات‌ها کرد، مردم باید مدیریت کنند. قنات داراییِ مشترک است. هر قنات از زمین‌های زیادی عبور می‌کند و برای نجات و حفظ آن باید همه‌ی مالکان همکاری کنند. الآن قناتی در خیابان شریعتی کور شده و باغی صدمه دیده است چون کمی بالاتر ساختمان‌سازی کرده و قنات را کور کرده‌اند. ما سه هزار سال این فرهنگ مشارکتی را پیش برده‌ایم که در شصت سال اخیر رو به نابودی گذاشت.»

رشد بی‌حسابِ‌ تهران چه بر سر قنات آورد؟ «قنات دو بخش دارد: در رو و زیر زمین. تهران قدیم از جایی شروع می‌شد که قنات می‌آمد روی زمین. تهران بزرگ شد و مادرچاه تا مظهر قنات‌ها را در برگرفت. همه‌جا برج ساخته شد و از ۲۵ سال پیش فاضلاب‌ها به چاه و قنات‌ها ریخت.»

حالا چه می‌شود کرد؟ سارا می‌گوید می‌شود از همین آب آلوده استفاده کرد. باید آب را تمیز کنیم و فضای شهر را با آن سیراب کنیم. بخشی از آب‌ قنات‌های تهران را،‌ که در وضعیت فعلی تلف می‌شوند، می‌توان روی سطح زمین جاری و با آن فضاهای عمومی را سبز کرد و آلودگی هوا را کاهش داد. الآن فضای سبز اطراف اتوبان مدرس و باغ‌ها و تپه‌های عباس‌آباد همه با قنات عباس‌آباد آبیاری می‌شود؛ قناتی که متأسفانه نمی‌دانند مسیرش کجاست و خیلی خطرناک می‌شود، اگر جایی در مسیر با ساختن تونل و برج آسیب ببیند.»

سارا با همراهی سازمان غیردولتی «نفس» هم برنامه‌هایی درباره‌ی آلودگی آب‌وهوا داشته ‌است. سارا می‌گوید مردم محلات باید با موضوع قنات‌ها درگیر شوند. «می‌توان در مسیر یا اطراف مظهر قنات فضای عمومی و مسیر پیاده‌روی ایجاد کرد، می‌توان داستان این قنات‌ها را تعریف کرد. هر قنات داستانی انسانی دارد.»

‏شریعتمداری، عضو شورای شهر تهران که پیش از این با احمد مسجدجامعی، رئیس سابق شورا، دیداری از قنات‌های تهران داشته، می‌گوید قنات‌ها در فضای ‏شهری با پساب خانه‌های مسکونی و فاضلاب آلوده می‌شوند، این آلودگی به روددره‌ها سرایت ‏کرده و علاوه بر اینکه سلامت شهروندان را به خطر انداخته، کارکرد اصلی قنات‌ها را نیز دگرگون کرده.

او نداشتن متولی را دلیلی اصلی نابودی و خشک شدن قنات‌ها ‏می‌داند. «اداره‌ی قنوات» فقط در زمانی محدود در شهرداری مسؤولیت قنات‌ها را برعهده داشت، اما با انحلال این ‏اداره حفاظت از قنات‌ها رها شد و سازمان مستقلی نیز این مسؤولیت را بر عهده نگرفت.

بحران آب جهان و ایران را متأثر کرده تا جایی که به‌جز کارشناسان، حسن روحانی، رئیس جمهوری، هم هشدار داده است که «هنوز در تهران روزی پانصد میلیون لیتر آب از قنات‌ها هدر می‌رود، چهار برابر آبی که هر روز از یزد به اصفهان می‌رود.»

کمالوند در حال حاضر دل به کهن‌ترین قنات یزد سپرده و با سازمان بین‌المللی قنات و یونسکو همکاری می‌کند؛ «هنوز پرآب ولی پر از آشغال است و رفتار مناسبی با آن نشده. شاید اگر درست از آن استفاده می‌شد حالا لازم نبود یزد از اصفهان آب بگیرد. قنات‌های فعالی هنوز وجود دارند مثل حسن‌آبادِ مشیر که پس از شصت کیلومتر از باغ پهلوان (یکی از زیباترین باغ‌های ایرانی) در مهریز سر در می‌آورد. این قنات، که تا یزد زیر زمین است، ثانیه‌ای صد لیتر آب دارد و حسن‌آباد یزد را هم آباد می‌کند. در همه‌ی این مسیر چیزی از منبع آب آن کم نمی‌شود. هیچ جای دنیا چنین سیستمی نیست که میزان خروجی و ورودی آبِ آن در شصت کیلومتر ثابت باشد.»

مردمان زیادی در کشورهای خشک و نیمه‌خشک، در چین و مراکش و اسپانیا، از ایرانیان الگو گرفتند و قنات ساختند اما ایرانیان به مرور از یاد بردند که کسانی کفن پوشیدند و در دل چاه گم شدند.

حالا در سیاهرگ‌ها‌ی خزیده در زمین، آب چرکین جریان دارد و کسی نمی‌داند چه وقت ممکن است دوباره سفره‌آب‌های زلال در دل کاریز‌ها جاری شوند و مزارع را سیراب کنند.

Tehran-watershed

عکس سارا کمالوند در دفتر کارش: عباس کوثری

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

انتقام از زندگی

مطلب بعدی

با وردنه‌ی نان برقص

0 0تومان