بهترین‌های ادبیات جهان در ۲۰۱۶

کتابفروشی‌های دنیای انگلیسی‌زبان در ۲۰۱۶ روزهای پرباری را پشت سر گذاشتند، تعداد کتاب‌های قابل اعتنا چشمگیر بود و حتی در زمینه‌ی آثار غیرداستانی هم اقبال عمومی افزایش یافته بود. آن‌قدر که کتاب غیرداستانی همچون «بازگشت: پدران و پسران و زمین میان آنها» اثر هشام مطر، نویسنده‌ی لیبیایی، هم مدت‌ها در فهرست پرفروش‌ترین‌ها دوام آورد، درعین‌حال رمان تازه‌ی آلن دوباتن، که باز هم در ستایش عشق بود، به فهرست کتاب‌های محبوب همه راه یافت. بااین‌همه در میان کتاب‌هایی که بیشترین اقبال را از سوی منتقدان و نویسندگان غیرداور در جوایز ادبی داشتند، وفاقی جالب وجود داشت، اغلب نویسندگان و منتقدان، در فهرست بهترین کتاب‌هایی که طی یک سال خوانده‌اند، از رمان‌هایی نام بردند که در فهرست نامزدهایی نهایی بوکر حضور داشتند.

 

آیلینeileen

آتوسا مشفق

 

آتوسا مشفق، نویسنده‌ی ایرانی‌امریکایی، با دومین کتابش نه‌تنها چندین هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز دوام آورد، بلکه کتابش در بریتانیا نیز با استقبال بسیاری روبه‌رو شد و به فهرست جادویی هفت نامزد نهایی بوکر ۲۰۱۶ هم راه پیدا کرد. او در ۲۰۱۴ کتاب کوچکی نوشت که نوید ظهور نویسنده‌ای تحسین‌برانگیز را می‌داد؛ در مسیری قدم برداشت که آن را پله‌های ظهور نویسندگان جدی می‌دانند، در این سال‌ها برای مجلات معتبر ادبی همچون «پاریس ریویو» و «نیویورکر» می‌نوشت و از ۲۰۱۲ نزدیک به شش داستان کوتاه از او در این دو مجله منتشر شد. در ۲۰۱۴ کتاب کوچکی از او منتشر شد و در نهایت در اوت ۲۰۱۵ انتشارات معتبر پنگوئن رمان «آیلین» را از او منتشر کرد که خیلی زود نقدهای مثبت فراوانی گرفت. حالا هم قرار است در ژانویه‌ی ۲۰۱۷ اولین مجموعه داستان آتوسا مشفق منتشر بشود. مشفق در مصاحبه‌ای جذاب با روزنامه‌ی «گاردین» از سیر نوشتن این رمان گفته و تأکید کرده است: «می‌خواهم نویسنده‌ی معروفی باشم.»

مشفق نویسنده‌ای سی‌وپنج‌ساله است که با نوشتن رمانی تلخ  و تاثیرگذار درباره‌ی زندگی زنی به نام آیلین روایتی تکان‌دهنده از امریکای دهه‌ی شصت میلادی روایت می‌کند. مشفق درباره‌ی انتخاب این زمینه‌ی تلخ و سیاه برای داستانش نوشته است: «اوایل ۲۰۱۱ با مستندسازی آشنا شدم که مشغول ساخت فیلمی درباره‌ی نوجوانی، محکوم به حبس ابد، بود. پدرش مدام او را مورد آزار جنسی قرار می‌داد و مادرش هم با پدرش هم‌دست بود، نوجوان در نهایت پدرش را کشته بود و باید باقی زندگی‌اش را در زندان می‌گذراند. این روایت چنان تأثیری بر من گذاشت که چهار سال بعد وقتی می‌خواستم رمانم را بنویسم پیش چشمم بود. اینکه چرا ما آدم‌هایی را که دوستشان داریم آزار می‌دهیم؟ چرا نمی‌توانیم هویتی را که با آن به دنیا آمده‌ایم رها کنیم؟ اصلاً آزاد بودن یعنی چه؟»

او زمستانی سرد و سیاه را در ماساچوست، وقتی که قهرمان داستان آیلین تنها ۲۴ سال دارد، پیش روی خواننده می‌گذارد. آیلین بیست‌ساله در مرکز نگهداری از کودکان بزهکار کار می‌کند و باید درعین‌حال از پدر الکلی و پیرش، که قبلاً پلیس بوده، نگهداری کند. اما آیلین مدام در سیاهی مطلق فرومی‌رود، سیاهی مطلقی که وقتی جایزه‌ی پن/ همینگوی به این رمان تعلق گرفت، هیأت‌داوران در بیانیه‌شان گفتند: «سیاهی چسبناک و حقیقی تلخ از عمق امریکا که خواننده را رها نمی‌کند.»

 

 

نگو هیچی نداریمdo-not-say-we-have-nothing

مادلین تین

«نگو هیچی نداریم» نه تنها در فهرست نهایی نامزدهای بوکر ۲۰۱۶ بود، بلکه چهار جایزه‌ی بین‌المللی دیگر را هم برای نویسنده‌ی چینی‌کانادایی به ارمغان آورد. امسال در فهرست بهترین کتاب‌ها به انتخاب نویسندگان و منتقدان در روزنامه‌ی «گاردین» هم بارها نامش تکرار شد. «نگو هیچی نداریم» تا اندازه‌ی زیادی برآمده از تجربه‌های شخصی مادلین تین است. روایتی از زندگی دختری ده‌ساله و مادرش که پناهنده‌ای چینی را به خانه‌شان دعوت می‌کنند. «نگو هیچی نداریم» چهارمین کتاب این نویسنده‌ی مهاجر است. تین شیفته‌ی زندگی مهاجران است و می‌گوید: «من هر روز با این مسأله زندگی می‌کنم. همسرم، راوی هیج، هم متولد لبنان است و خیلی وقت‌ها در گفت‌وگوهای دونفره و غیرکاری‌مان هم می‌بینم که داریم درباره‌ی زندگی و کیفیتش در کشور دوم حرف می‌زنیم.»

تین درباره‌ی رمانش نوشته است: «ماجراهای «نگو هیچی نداریم» از ونکوور آغاز می‌شود، همان‌جایی که من بزرگ شدم، و بعد از آنجا دری به دنیای تخیلی و بعد تاریخ باز می‌شود و اینجاست که تاریخ و تخیل با هم درآمیخته می‌شوند. موقع نوشتن می‌خواستم درباره‌ی دشواری‌ها و گسست‌های تاریخی بنویسم. می‌خواستم درباره‌ی مادرم بنویسم که در آرزوی دیدن چین و زادگاهش ماند و می‌خواستم به آن دنیای تخیلی، که بین ما دو نفر درباره‌ی چین شکل گرفته بود، جان‌بخشی کنم. درباره‌ی «نگو هیچی نداریم» باید بگویم که این نترس‌ترین و آزادترین رمانی است که نوشته‌ام.»

وقتی مادرش پنجاه‌وهشت‌ساله شد بر اثر سرطان درگذشت که درست زمانی بود که قرار بود همراه دخترش، مادلین، به چین بازگردد، می‌خواست زادگاه اجدادش را ببیند. اما سه ماه پیش از سفر، او دیگر نبود و این‌بار مادلین به تنهایی راهی این سفر شد و از هنگ‌کنگ تا شانگهای رفت، سفری به تنهایی که تا ابد زندگی‌اش را تغییر داد. او می‌گوید هسته‌ی اصلی سفر حاصل آرزوهای مادرش و آن سفر است.

 

 

خیانتthe-sellout

پل بیتی

پل بیتی برای دریافت بوکر ۲۰۱۶ در رقابتی نفسگیر شرکت کرد، در سال‌های اخیر جایزه‌ی بوکر درهایش را باز کرده و سه دوره است که این جایزه دیگر به رمان‌های دنیای انگلیسی‌زبان تعلق می‌گیرد و نه فقط کتاب‌هایی که در کشورهای مشترک‌‌المنافع ولز منتشر شده باشند. برای همین هم تمام هفت رقیبی که در فهرست نهایی حضور داشتند از نظر منتقدان آثار ستایش‌برانگیزی نوشته بودند. آن‌چنان‌که در فهرست بهترین‌های امسال اغلب همین نام‌ها تکرار شده است. بیتی با زبانی طنزآمیز و در رمانی سراسر هجو به دشواری‌های رابطه و زندگی امریکایی‌های سفیدپوست و امریکایی‌های سیاه‌پوست پرداخته است. منتقدان می‌گویند رمان خیانت به شکل اعجاب‌انگیزی طنزآمیز است. داستان روایتی است از زندگی مردی سیاه‌پوست که در دادگاهی محکوم شده است که قصد داشته دوباره قوانین جدایی سیاهان و سفیدپوستان را در مدرسه  اجرایی کند و در پی ترویج برده‌داری هم بوده.

 

 

 

همه‌ی دنیای یک مردall-that-man-is

دیوید سالای

تازه‌ترین رمان دیوید سالای در فهرست بهترین کتاب‌هایی آمده که بیش از ده نویسنده و منتقد ادبی در ۲۰۱۶ خوانده‌اند و جز این در فهرست نامزدهایی نهایی بوکر هم حضور داشت. دیوید سالای متولد کاناداست و بعدها به بریتانیا مهاجرت کرد و یکی از نویسندگان اصلی درام‌های رادیویی بی‌بی‌سی شد. او برای اولین رمانی که نوشت جایزه‌ی بتی تسک را دریافت کرد و به‌تازگی نامش در فهرست بیست نویسنده‌ی انگلیسی زیر چهل سالی که آینده‌ی ادبیات بریتانیا را می‌سازند از سوی روزنامه‌ی «تلگراف» معرفی شده است. «همه دنیای یک مرد» مجموعه‌ای است از نه داستان کوتاه به‌هم‌مرتبط که از درهم‌تنیدگی ویژه‌ای برخوردار است. همه‌ی دنیای یک مرد را رمانی معرفی کرده‌اند که داستان کوتاه را به اوج رسانده است. رمان تازه‌ی او مفهوم اروپا و مرز را به چالش کشیده است، او سه سال پیش از ماجراهای برکسیت این کتاب را نوشته است، اما در آن انسان اروپای معاصر به معنای دقیق کلمه در بحران‌هایی از مفهوم مرز گنجانده شده است. بسیاری رمان دیوید سالای را درسی برای نویسنده شدن و به چالش کشیدن قالب‌های متداول معرفی کرده‌اند.

 

 

 

نقشه‌ی خونین اوhis-bloody-project

گریم مکری‌برنت

گریم مکری‌برنت دست روی پروژه‌ای هولناک گذاشته است، داستانی که زمانی بخش‌هایی از آن را روزنامه‌نگاران جنایی‌نویس در مطبوعات منتشر کردند و بسیاری را یارای خواندن و ادامه‌ی این گزارش نبود. او داستانش را براساس زندگی واقعی نوجوان هفده‌ساله‌ای به‌نام رودریک نوشته که در ۱۸۶۹ قتل‌های سه‌گانه‌ای را در اسکاتلند انجام داد که تا سال‌ها سایه‌‌ی شومش بر سر این شهر بود. کتاب او پرفروش‌ترین رمان بریتانیا در ۲۰۱۶ بود و سرآمد پرفروش‌ترین‌ها در فهرست نامزدهایی نهایی بوکر. قهرمان داستان او پسری هفده‌ساله و کشاورز است به نام رودریک مکری که در مزرعه‌ای کوچک کار می‌کند و در یک روز سه نفر را به قتل می‌رساند. او در این داستان از روانکاوی‌ها و ایده‌های میشل فوکو در تحلیل ذهن و روان هم بهره برده و با جمع کردن مستنداتی از زندگی این قاتل هفده‌ساله فضایی رعب‌آلود از جنون و دیوانگی ساخته که به‌شدت تأثیرگذار است.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

نقاش مجنون

مطلب بعدی

حافظِ بامداد

0 0تومان