بالاخره این توافق کذایى به نفع ما بود یا به نفع آنها؟
کلیشهاى متداول مىگوید که جواب اینطور سؤالها را تاریخ خواهد داد، ولى مگر تاریخ جواب شفافى به سؤالهاى ما دربارهى قطعنامهى ۵٩٨ داده که به این یکى هم بدهد؟ نفر اول دیپلماسى مملکت با آن استراتژى مشهورش از روز اول خیلى شفاف اعلام کرد که این توافق به نفع هر دو طرف است. حالا ترامپ آمده، دیپلماسى ظریف سرش نمىشود و خیلى شفاف مىگوید مىخواهد بزند زیر میز. رابین رایت در نیویورکر از این نگرانى نوشته است. رایت هم مثل جواد ظریف آدمى است دانشگاه رفته و اهل دیپلماسى؛ استاد حقوق دانشگاه میشیگان است و آکادمى دیپلماسى ایالات متحده در ٢٠٠۴ او را شایستهى عنوان روزنامهنگار برگزیدهى سال دانسته و انجمن خبرنگاران سازمان ملل هم بابت تحلیلهایش دربارهى روابط بینالملل به او مدال طلا داده. او هم نگران است.
سردبیر
***
حکام عرب خوشحالند. افراطیون اسلامی بهنظر نشئه میآیند. دولت دستراستی اسرائیل جان تازهای گرفته است. ظاهراً فقط ایران از انتخاب دونالد ترامپ نگران است: او وعده کرده سیاست امریکا را در قبال منطقه تغییر میدهد؛ خاورمیانهای که درگیر چهار جنگ (سوریه، عراق، لیبی و یمن)، رشد افراطگرایی، بازگشت حکومت استبدادی بعد از سقوط بهار عربی، بیثباتی اقتصادی، و چالشهای جمعیتی است که دارد بیستوچند کشور آن را دگرگون میکند.
اولین رهبر سیاسی جهان که بعد از پیروزی ترامپ به او تلفن کرد رئیسجمهور مصر، عبدالفتاح السیسی، فیلد مارشال سابق ارتش، بود که در ۲۰۱۳ کودتای نظامی علیه رئیسجمهور منتخب مردم از حزب اخوان المسلمین را رهبری کرد. سیسی یک سال بعد برای ریاستجمهوری اقدام کرد. در طول انتقالِ خونین قدرت هزاران نفر کشته شدند. بنا به گزارش پاییز امسال دیدبان حقوق بشر، تاکنون بیش از پنجاه هزار نفر در «یکی از گستردهترین دستگیریها در تاریخ مدرن این کشور که طیف وسیعی از مخالفان سیاسی را در برگرفته» زندانی شدهاند. در ماه سپتامبر، سیسی در حاشیهی مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک هم با ترامپ و هم با هیلاری کلینتون دیدار کرد. مواضع این نامزدها دربارهی مصر، که با بیش از نود میلیون نفر پرجمعیتترین کشور جهان عرب است، نشان از تفاوتی عظیم در سیاست خارجی این دو داشت. کلینتون در مناظرهای مقدماتی با برنی سندرز مصر را متهم کرد که به «دیکتاتوری ارتشی» تبدیل شده. ترامپ، بعد از ملاقات با سیسی، او را «مردی خارقالعاده» خواند و «رابطهی خوب»شان را ستود. ترامپ، ظاهراً از سر رشک، اضافه کرد: «او کنترل مصر را به دست گرفت؛ و واقعاً کنترل مصر را به دست گرفت.» طبق ادعای کارزار انتخاباتی ترامپ، «چشمانداز» او برای جهان پایان دادن به «استراتژی فعلی ملتسازی و تغییر رژیم» است؛ کدهایی به زبان سیاست خارجی برای تشویق اصلاحات سیاسی و پایان دادن به حکومت استبدادی بیحدومرز. اولویت رویکرد ترامپ ثبات است نه ارزشهای دموکراتیکی که ممکن است منجر به ابهام شوند. مصر در میانهی بحران اقتصادی است: ارزش پولش رو به نزول گذاشته، کالاهای خوراکی مانند شکر ناپدید و صنایع تعطیل شدهاند و گردشگریاش رو به زوال است. پاییز امسال کمکهای دولتهای حاشیهی خلیجفارس هم کاهش یافت. ارتش سیسی در حال مبارزه با گروه تروریستی «ولایت سینا»، شاخهای از داعش، است که پارسال، لحظاتی پس از پرواز یک هواپیمای مسافربری روسی از تفریحگاهی در مصر، در آن بمبگذاری کرد. ایالات متحدهی امریکا سالانه یکونیم میلیارد دلار به مصر کمک میکند، بیشتر هم کمکهای نظامی. دفتر سیسی چهارشنبه، بعد از انتخابات امریکا، در بیانیهای که خبر از تماس تلفنی تاریخی بین این دو رهبر میداد، با اشتیاق اشاره کرد که انتخاب ترامپ «جان تازهای» به روابط میبخشد و نیز اینکه رئیسجمهور منتخب گفته مشتاق است بهزودی دیدار دوبارهای با رئیسجمهور مصر داشته باشد.
عبارت «تقویت روابط» کنایت نهان پیامهایی بود که در تماسهای شخصی، بیانیههای عمومی و حتی توئیتهای رهبران خاورمیانه و شمال افریقا به ترامپ میرسید. عادل الجبیر، وزیر خارجهی عربستان سعودی، توئیت کرد: «تبریک به رئیسجمهور منتخب، دونالد ترامپ. مشتاقانه منتظر تقویت روابط تاریخی عربستان و امریکا در جهت منافع متقابل هستم.» بهرغم تمایل اوباما به افزایش فروش تسلیحات برای حفاظت از سلطنت مطلقهی عربستان، روابط بین واشنگتن و ریاض گاهی سرد شده است.
اوباما حتی قبل از شروع ریاستجمهوریاش، ناشکیبایی خود را در برابر پادشاهیها و دیکتاتورها، برای سرکوبهای داخلی، اتکا به ارتش امریکا برای امنیت و رفتار با زنان، نشان داده بود. او در یکی از گردهماییهای مهم ضدجنگ در ۲۰۰۲ گفته بود: «رئیسجمهور بوش، دنبال جنگی؟ بیا برای این بجنگیم که مطمئن شویم بهاصطلاح همپیمانان ما در خاورمیانه، سعودیها و مصریها، دست از ستم به مردم خود، سرکوب مخالفان و مدارا با فساد و نابرابری بردارند.» اوباما، در مقام رئیسجمهور هم، علناً شیخنشینهای حاشیهی خلیجفارس را عتاب کرد. او امسال به آتلانتیک گفته بود «مفتسوارها مرا عصبانی میکنند». تنشها بعد از تصمیم اوباما برای شروع گفتوگو با ایران، یعنی رقیب بزرگ پادشاهی عربستان در نفوذ منطقهای، و با بیاعتنایی او به کمپین سعودیها علیه این تصمیم شدت گرفت. اوباما در پاسخ از این پادشاهی خواست که «منطقه را با ایران شریک شود». دولتهای حاشیهی خلیج فارس، که همه با قیمتهای نزولی نفت دستبهگریبانند، نگران استقلال انرژی روزافزون امریکا هستند و اینکه این موضوع چطور میتواند تعهدات امریکا را به پادشاهیهای غیردموکراتیک تحتالشعاع قرار دهد. ترامپ نشان داده بهطور کلی مسلمانان را خوار میشمارد، بهخصوص بعد از یکی از وعدههای اولیهاش که ورود آنها را به ایالات متحده ممنوع میکند. او بعداً حرفش را اصلاح کرد. عربستان سعودی محافظ دو شهر مقدس جهان اسلام است. ادبیات ترامپ بهشدت توهینآمیز است اما ترامپ تاجر معاملههای بزرگی هم با اعضای دربار سعودی کرده. او قایق تفریحی میلیوندلاری خود را به شاهزاده ولید بن طلال بن عبدالعزیز، میلیاردری مثل خودش، فروخته که سهم زیادی در هتل پلازا دارد که آن را هم از ترامپ خریده است.
امیدواریهای حکام مستبد نمیتواند منعکسکنندهی نظرات مردمشان باشد. درست چند روز قبل از انتخابات امریکا، نظرسنجی افکار عمومی در نه کشور عرب؛ الجزایر، مصر، عراق، کویت، مراکش، اراضی فلسطین (کرانهی باختری و نوار غزه)، عربستان سعودی، تونس و اردن؛ نشان داد که ۶۶ درصد شرکتکنندگان هیلاری کلینتون را ترجیح میدهند. ترامپ تنها حمایت یازده درصد شرکتکنندگان را داشت یعنی معادل درصد شرکتکنندههایی که هیچ ترجیحی نداشتند. نظرسنجیها کمترین حمایت از ترامپ را در مصر و بین فلسطینیها نشان میداد.
گروههای جهادی هم درست بههمان اندازهی حکام مستبد از پیروزی ترامپ ذوقزده به نظر میرسیدند. رسانههای اجتماعی و اینترنتی آنها حماسههایی از گسست سیاسی امریکا، و حتی جنگهای جدیدی که ترامپ ممکن است علیه خودشان راه بیندازد، سر میدادند. ترامپ قول داده «داعش را شکست میدهد و نابود میکند». در طول مبارزات انتخاباتیاش فخرفروشانه میگفت شیوهی برخورد با داعش را بهتر از ژنرالهای امریکایی میداند، هرچند هیچ جزئیاتی دربارهی روشش بروز نداد. جهادیها هم روز چهارشنبه با همان فخرفروشی جواب دادند. «خدمات سیاسی ناشر» که همسوی داعش است اعلام کرد: «چیزی که ما میخواهیم این است که کشورشان به الاغی مثل ترامپ تحویل داده شود تا آن را نابود کند. جهان در آستانهی تجربهی تغییر است و این تغییر در نهایت اسلام را در مقام رهبری قرار خواهد داد. در واقع، انتخاب ترامپ چیزی نیست جز نشان پایان امپراتوری امریکا که نفس آخرش را زیر دست این ابله خواهد کشید.»
از زمان ظهور اسامه بن لادن، گروههای افراطی اسلامی سعی کردهاند ارتش امریکا را به مواجههایی سختتر وادارند و مسلمانانِ دیگر را به سمت نهضت خودشان بکشانند. وارثان سیاسی بن لادن، که حالا در سلسلهی سوم خود هستند، ترامپ را کاندیدی دیدهاند که در دامشان خواهد افتاد.
پیامی که در رسانهی جهادی المنبر، پایگاه مفسران جهادی، منتشر شده چنین میگوید: «هرچه امریکا به مسلمانان نقاط مختلف جهان بیشتر حمله کند، خصومت و نفرت بیشتری در برابرش ایجاد خواهد شد. مؤمنان و نجبا دنبال کسانی خواهند گشت که از امریکا انتقام بگیرند و تنها دولت خلافت را خواهند یافت.»
در اسرائیل، انتخاب ترامپ را موهبتی برای نخستوزیر بنیامین نتانیاهو میدانند، یعنی اولین باری که نتانیاهو همتایی جمهوریخواه در کاخ سفید خواهد داشت. رابطهی او با پرزیدنت اوباما، بهرغم افزایش شدید کمکهای نظامی امریکا، پرتنش بود. این دو آشکارا از معاشرت با هم اجتناب میکردند. نتانیاهو در ۲۰۱۲ از میت رامنی حمایت کرد. او در جلسهای مشترک در ۲۰۱۵ دستبهدامان کنگره شد تا شاید جلو توافق هستهای پیشنهادی با ایران را بگیرد؛ توافقی که تبدیل شد به یکی از دستاوردهای یادگار دوران اوباما. در عوض، کاخ سفید اوباما از افزایش اسکان یهودیها در کرانهی باختری انتقاد کرد و آن را تباهکنندهی فرآیند صلح نامید.
برعکس، ترامپ وعده داده در راستای دو هدف مطلوب نتانیاهو گام بردارد. او قول داده اورشلیم را «پایتخت ابدی و تفکیکناپذیر دولت یهودی» به رسمیت بشناسد، اقدامی که او را از باقی رؤسای جمهور جمهوریخواه و دموکرات جدا خواهد کرد. بنا به اوراقی که دو تن از مبلغان ترامپ دربارهی سیاست او در قبال اسرائیل منتشر کردند، سیاست اعلامی جمهوریخواهان هم راهحل دو کشور برای فلسطین را، که مدتهاست مقدمهی صلح شمرده میشود، از میان برداشتهاند. ترامپ اسرائیل را اشغالگر کرانهی باختری هم نمیداند؛ منطقهای که آنها در جنگ ۱۹۶۷ به تصرف در آوردند. مواضع رسمی او شهرکسازیها را مشکل [خاصی] نمیپندارند.
نتانیاهو در توئیتهای روز چهارشنبهی بعد از پیروزی ترامپ پیشبینی کرد روابط امریکا و اسرائیل در ریاستجمهوری ترامپ «به فرازهایی بلندتر از همیشه» برسد. بنا به اعلام دفتر نخستوزیری اسرائیل، ترامپ در یکی از حرکتهای مربوط به سیاست خارجیاش نتانیاهو را برای دیداری «در اولین فرصت» دعوت کرده است.
منافع ایران در بین کشورهای خاورمیانه، بیش از همه در دوران ریاستجمهوری ترامپ در خطر است. بیش از سه دهه بعد از انقلاب ۵۷، بالاخره ورق برگشته و دوباره به جامعهی جهانی وارد شده است. توافق هستهای ۲۰۱۵، که حاصل مذاکرات امریکا و پنج قدرت بزرگ جهانی دیگر بود، توانایی ایران را برای تبدیل قابلیتهای هستهایاش به بمب هستهای محدود میکند. ترامپ آن را «بدترین توافق مذاکرهشدهی تاریخ» و «قراردادی وحشتناک» خواند که ممکن است به «هولوکاست هستهای» منجر شود. در ماه مارس، به اعضای آیپک (کمیتهی امور عمومی امریکا و اسرائیل) گفت که اولویت اول او در مقام رئیسجمهور «از هم گسستن توافق فاجعهبار با ایران» است.
در ۱۹۸۱، رونالد ریگان، رئیسجمهور منتخب وقت امریکا، وعدهای مشابه دربارهی خروج از مفاد توافق الجزایر برای پایان دادن به اشغال سفارت امریکا و آزادسازی ۵۲ دیپلمات امریکایی داد. ریگان میگفت نیازی نیست به توافقی احترام بگذارد که به اجبار و در دولت کارتر بهدست آمده. سیوپنج سال بعد اما این توافق همچنان برقرار است. لفاظی در کارزار انتخاباتی ارزش دارد اما در دوران ریاستجمهوری تحدید میشود.
ایران نیز در اردیبهشت سال آینده انتخابات ریاستجمهوری را پیش رو دارد که به احتمال زیاد نتیجهی آن به احساسات عمومی در مورد دامنهی سود ایران از قمار برقراری رابطه با امریکا بستگی دارد. گروه هاى منتقد دولت سنتاً به واشنگتن بدبین بودهاند؛ رسانههای آنها در واکنشهای اولیهی خود به پیروزی ترامپ تلویحاً اشاره کردهاند که «ما گفته بودیم». میانهروها به رهبری حسن روحانی، که عزم انتخاب مجدد دارد، با بیشترین تهدید منافع روبهرو هستند.
وزیر خارجهی ایران، محمدجواد ظریف که مذاکرهکنندهی توافق هستهای بوده، روز چهارشنبه بعد از انتخاب ترامپ گفت: «تمام رؤسای جمهور امریکا باید واقعیتهای جهان امروز را درک کنند. مهمترین چیز این است که رئیسجمهور آتی امریکا به توافقها، به التزامها، متعهد بماند.»
یکی از احزابِ تهران حالا دارد، در چرخشی سیاسی، برای بقای خود روی کاخ سفید، با وجود تغییر نفر اولش، حساب باز میکند. علاءالدین بروجردی، رئیس محافظهکار کمیسیون روابط خارجی مجلس، به ایسنا گفته: «ترامپ مبارزات انتخاباتی با ترامپ رئیسجمهور فرق دارد. رئیسجمهور امریکا در چارچوب قواعد بینالمللی قرار میگیرد و باید آنها را اعمال کند، بهخصوص در مورد توافق هستهای.»
منبع: نیویورکر
*این مطلب پیشتر در سیوچهارمین شمارهی ماهنامهی شبکه آفتاب منتشر شده است.