چادرهای برزنتی نمایشگاه فرش کنار تنها موزهی تخصصی فرش دنیا نصب شدهاند. چند روزی است این نمایشگاه، که از سوی چند شرکت خصوصی با تأیید ادارهی میراثفرهنگی تهران برگزار شده بود، مهمان پایتختنشینان شد و بعد هم بیسروصدا به پایان رسید اما آنچه به جای ماند؛ سؤالات و دغدغههای دوستداران میراث فرهنگی بود که با اتفاق پلاسکو بار دیگر تازه شد و از زیر خاکسترهای فراموشی شعله کشید. آیا مسؤولان میراثفرهنگی میدانند که برگزاری این گونه نمایشگاهها چقدر احتمال آسیب رساندن به موزه و آتشسوزی در مجاورت آنها را افزایش میدهد؟ چند درصد امکان افزایش حریق با برگزاری این نمایشگاهها بیشتر میشود؟ رئیس موزهی فرش در این باره میگوید: «ما تا جایی که ممکن است ایمنی این نمایشگاهها را برقرار میکنیم اما نباید حادثهای مانند پلاسکو اتفاق بیفتد و بعد به فکر تدابیری برای رسیدگی به بناهای تاریخی بیفتیم.»
زنگ خطر پلاسکو
حادثهی پلاسکو زنگهای خطر تهران پرحادثه را به صدا درآورد. دوستداران میراثفرهنگی بیش از همه نگران موزهها، مجموعهها و بناهای تاریخی هستند که هر کدام به دلیل قدمت و نبود امکانات ایمنی در آستانهی بحران بیبازگشت به سر میبرند. یکی از این بناها موزهی فرش تهران است، موزهای کمنظیر در دنیا که مجموعهی نفیسی از فرشهای قدیمی را در آن میتوان یافت.
این موزه در دوران پهلوی ساخته و در بیستودوم بهمن ۱۳۵۶ افتتاح شده است؛ موزهای در ضلع شمالی پارک لاله، کنار مجموعهی هنرهای معاصر که همواره مورد بیتوجهی بوده و کمتر در برنامههای بازدید قرار میگیرد. میگویند هدف از تشکیل این موزه پژوهشی در سوابق، تحصیلات و کیفیت تاریخی هنر و صنعت فرش، خاصه فرش ایرانی، است.
بااینحال، بارها و بارها نمایشگاههای فرش و گلیم در مجاورت آن برگزار شده که این نمایشگاهها بهزعم بسیاری از کارشناسان میراثفرهنگی فاقد امکانات ایمنی و اطفای حریق هستند. درحالیکه بازارچهها و محلهای مختلفی در اختیار شهرداری و حتی خانههای تاریخی در اختیار مسؤولان قرار دارد که هر کدام میتواند محلهای مناسبی برای برگزاری نمایشگاههای اینچنینی باشد. با این وجود، باز هم مسؤولان دست به اقدامات پرخطر میزدند و نمایشگاهها را در جایی که نباید برگزار میکنند.
مشاهدات خبرنگار شبکه آفتاب حاکی از آن است که نمایشگاه فرش در محوطهی باز موزهی فرش چسبیده به سالن و انبار موزه برگزار شده است. برگزاری نمایشگاه فرش با موکت و حفاظهای پلاستیکی در زمستان نمایشگر واقعی اقدامات پرخطر در تهران به شمار میرود. به گفتهی یکی کارشناسان مجموعه، اگر آتش به موزه و سالن و انبار فرش سرایت کند، دیگر نمیشود آن را کنترل کرد. او میگوید: «تا جایی که من در جریان هستم هیچگونه استعلامی از سازمان آتشنشانی برای برگزاری این نمایشگاه گرفته نشده است. پس چگونه میتوان با اتکا به چند کپسول اطفای حریق چنین نمایشگاهی را در کنار این مجموعهی نفیس و ارزشمند برگزار کرد؟»
یکی دیگر از بازدیدکنندههای موزهی فرش میگوید: «برپایی این نمایشگاه ریسک بزرگی است. این همه تاریخ و هنر در این مجموعه وجود دارد که اگر آتش به جان آن بیفتد امکان رسیدگی به آن وجود ندارد و بعد مینشینیم و آه میکشیم که چرا چنین شد.»
او میگوید که در موزهی فرش آثاری نگهداری میشود که نمیشود برای آنها قیمتی تعیین کرد. «یعنی تهران جای دیگری برای برگزاری این دست نمایشگاهها ندارد؟»
مسؤولیت مسؤولان
پریسا بیضایی، مدیر جدید موزهی فرش که نزدیک دوازده سال در این موزه فعالیت کرده و حالا بهتازگی مدیریت آن را بر عهده گرفته، دربارهی این نمایشگاه میگوید: «این نمایشگاه از سوی چند شرکت خصوصی زیر نظر ادارهی میراثفرهنگی استان تهران برگزار شد و در حقیقت ما تنها مکان و محل برگزاری را در اختیار آنها قرار دادیم.»
بیضایی میگوید: «دغدغهی ما هم همین هست. برای همین بارها درخواست کردیم که کارگروهی در این زمینه تشکیل شود. بههرحال برگزاری این نمایشگاهها تعدادی موافق و تعدادی مخالف دارد و باید در این زمینه بحث و بررسی بیشتری شود. ما تا جایی که امکان دارد سعی کردیم با همکاری تأسیسات موزه و یگان حفاظت سازمان میراثفرهنگی امنیت این نمایشگاه را برقرار کنیم ولی باید همهی ابعاد برگزاری این نمایشگاه را با هم دید.»
او بر این باور است که مسؤولان موزه در حال شور و بررسی دربارهی این مسأله هستند تا تدابیر لازم برای حفاظت فیزیکی این نمایشگاهها اندیشیده شود. چراکه تأمین هزینهها هم بحث مهمی است که مسؤولان میراثفرهنگی تهران را بر آن داشته تا با برگزاری این نمایشگاهها موافقت کنند. بههرحال مسائلی هست که شما در جریان نیستید و حتماً مسؤولان مربوط دلایل مختلفی برای برگزاری این نمایشگاهها دارند.
به گفتهی این مسؤول، در حال حاضر این نمایشگاه برگزار شده است و دیگر تا آخر سال قصد برپایی نمایشگاهی دیگری ندارند اما باید برای بررسی این گونه نمایشگاهها کارگروه تشکیل شود. او میافزاید: «مطمئن باشید که ما مسؤولیت داریم و خودمان بیشتر نگران هستیم. در قراردادهایمان حتماً شروط مهمی را میگذاریم اما متأسفانه پلاسکو باعث شد که توجهها به مسألهی ایمنی بناها بیشتر شود. سؤال من این است که آیا واقعاً باید دچار چنین خطر مالی و جانی شویم که به فکر بیفتیم؟»
بیضایی میگوید ما با توجه به بودجهی کمی که داریم سعی میکنیم بهترین امکانات را برای ایمنی این موزه فراهم کنیم ولی نباید از یاد ببریم که این بنا قدیمی است و نیازمند امکانات بیشتری برای رسیدگی و ساماندهی است. اینجا بنایی است که بیشتر مخاطبان ما توریستها و پژوهشگران و دانشجویان هستند. تنها موزهی تخصصی فرش در دنیاست، بنابراین اینکه میگویید باید در این زمینه اقداماتی انجام شود، درست است. ما نباید از یاد ببریم که کم و کاستیهایی هم داریم.
حال باید دید از این به بعد چه تدابیری برای این موزه اندیشیده میشود. موزهی رضا عباسی یکی از موزههای مهم تهران است که چندین بار طعمهی حریق شده و نباید فراموش کرد که سایر موزهها و مجموعههای قدیمی و بازار تهران و بافت تاریخی از فضاهای پرخطر پایتخت به شمار میروند.
براستی که درس گرفتن به عمل است و نه به سخنرانی ……..عمل کردن سخت است و نیاز به هزینه و چشم پوشی از پاره ای منافع مادی و غیر مادی دارد…..هر وقت در عمل درس گرفتیم یعنی دیگر پلاسکویی نخواهد اتفاق افتاد……آفرین بر خبرنگار که موضوع را به ضرافت و دقت گزینش و تدوین کرده است…