چهار روز مانده به برگزاری نمایشگاه «فرهنگ کهن بین آب و بیابان» در شهر بُن آلمان، مسؤولان موزهی ملی و ادارهکل موزهها دربارهی چگونگی برگزاری این نمایشگاه مصاحبهی مطبوعاتی گذاشتند. این در حالی است که ۴۴۶ شیء تاریخی اواسط اسفند به آلمان فرستاده شدهاند. محمدرضا کارگر، مدیرکل موزهها در این نشست، این نمایشگاه را جهاد بزرگ فرهنگی میخواند و مخالفان برگزاری آن را به سیاسیکاری متهم میکند: «برای شکستن لابی جهانی و موجسازی منفی فرهنگی علیه ایران، ما معتقد به حرکت جهانی با زمینههای فرهنگی هستیم و به جای اشکالتراشیهای ناآگاهانه، باید از ظرفیت و فرصت میراث فرهنگی عظیم کشورمان استفاده کنیم و برای این اتفاق جشن بگیریم. این اتفاق ملی مثل کاری است که اصغر فرهادی کرده.» تاکنون در تاریخ ایران، این بیشترین تعداد آثار تاریخی با بیشترین تنوع است که به خارج از کشور فرستاده میشود.
فعالیتهای بینموزهای و برگزاری نمایشگاه در سطح جهانی یکی از اتفاقات مرسوم در روابط فرهنگی بین کشورها به شمار میرود. با این وجود، سال گذشته برگزاری دو نمایشگاه در خارج از کشور چالشبرانگیز شدند؛ نمایشگاه «گنجینهی موزهی هنرهای معاصر» در برلین و دیگری نمایشگاه «فرهنگ کهن بین آب و بیابان» در بن آلمان. نمایشگاه گنجینهی موزهی هنرهای معاصر به دنبال اعتراض انجمن نقاشان و انتقاد رسانهها با توجه به خلأهای قانونی موجود و نگرانیهایی دربارهی حکم جلب اشیا لغو شد اما نمایشگاه «فرهنگ کهن بین آب و بیابان» همچنان در گیرودارها ماند تا اینکه اعلام شد اشیا فرستاده شده و سالم رسیدهاند و نمایشگاه ۲۴ فروردین برگزار میشود.
مشکل برگزاری نمایشگاه چه بود؟
اما مشکل برگزاری نمایشگاه بن آلمان چه بود؟ مهمترین مسأله در پروندهی برگزاری این نمایشگاه این بود که کارشناسان میراث فرهنگی و پیشکسوتان این حوزه و رسانهها میخواستند قوانین مربوط به فرستادن اشیا به خارج از کشور اجرایی شود و برگزاری نمایشگاه طبق قانون مجوز هیأت دولت دریافت کند.
در سالهای گذشته، بهرغم برگزاری تعداد زیادی نمایشگاه، این قانون سلیقهای رعایت میشد و تعداد نمایشگاههایی که مجوز هیأت دولت را دریافت کردند اندک بودند. در دورهی ریاستجمهوری احمدینژاد و ریاست حمید بقایی در سازمان میراثفرهنگی و آزاده اردکانی در موزهی ملی ایران، این قانون اصلاً اجرایی نشد. بااینحال، به دلیل اهمیت و تعداد زیاد اشیا و هزینههای بسیار بالای بیمهی این آثار، کارشناسان میراثفرهنگی و رسانهها از مسؤولان موزهی ملی خواستند که این نمایشگاه حتماً مجوز هیأت دولت را دریافت کند.
طبق مادهی ۲۱ آییننامهی اموال فرهنگی، هنری و تاریخی مصوب ۱۳۸۱، «خروج موقت اموال فرهنگی، تاریخی و هنری درجهیک مشمول این آییننامه، برای شرکت در نمایشگاههای خارج از کشور، پس از تأیید سازمان میراثفرهنگی کشور به تصویب هیأتوزیران خواهد رسید (سپس در صورت تصویب هیأتوزیران به مجلس ارسال میشود و در صورت تصویب مجلس، شورای نگهبان نظر نهایی را خواهد داد).
بااینحال مدیرکل ادارهی موزهها در پاسخ به رسانهها میگوید: «این مادهی قانونی یک تبصره دارد و مسؤولان موزه بر اساس آن تبصره عمل میکنند. یکسری از این قوانین تشریفاتی است. ما طبق تبصرهی این مادهی قانونی عمل میکنیم. طبق این تبصره تمامی آثار درجهیک، تا قبل از اجرایی شدن برای انتقال به خارج از کشور، درجهدو محسوب میشوند و تنها امضای رئیس سازمان میراثفرهنگی، که معاون رئیسجمهور است، برای فرستادن این اشیا به خارج از کشور کافی است.»
اما سرانجام فعالیتهای رسانهای به نتیجه رسید و زهرا احمدیپور، رئیس سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، پروندهی این نمایشگاه را به هیأت دولت فرستاد. اما کارگر در این نشست خبری بار دیگر تأکید میکند که نیازی به مجوز هیأت دولت نبود و نیست و مردم باید به ما، که بخشی از دولت هستیم، اعتماد کامل داشته باشند.
مجوز هیأت دولت و شفافسازی
هرچند تصویب این پرونده از سوی هیأت دولت پیش از عید با چالشهای بسیاری همراه شد، مسألهی اساسی شفافسازی بود که از سوی دولت انجام گرفت. مهمترین سؤالات دربارهی اختصاص تنها دویست یورو به بیمهی اشیا تاریخی بود که برخی پنج تا هفت هزار یورو ارزشگذاری شدهاند، همچنین استفاده از کلمهی «موقت» دربارهی مدت زمان خروج آنها درحالیکه این مدت زمان مشخص نیست.
پروانه سلحشوری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هم به این مجوز واکنش نشان داد و خروج تعدادی از آثار تاریخی ایرانی برای حضور در نمایشگاهی در آلمان را دارای ایرادات متعدد دانست و از بیمهی دویستیورویی برای آثاری با ارزش تقریبی هفت هزار یورو انتقاد کرد.
سؤال اینجاست که اگر این موضوع در هیأت دولت مطرح نمیشد، آیا این اعداد و ارقام مورد بررسی و پرسش از سوی نمایندگان و مردم قرار میگرفت یا نه؟
هرچند مدیرکل ادارهی موزهها انتشار میزان بیمهی آثار تاریخی را غیرتخصصی میداند و میگوید که این اعداد اصلاً نباید اعلام میشد، چون به ضرر آثار تاریخی تمام میشود و این کمکی به قاچاقچیان برای قیمتگذاری اشیای عتیقه است.
او میپرسد چطور منتقدان هزینهی ششصد میلیارد تومانی آلمان را برای برگزاری این نمایشگاه ندیدند، اما با بیمهی دویستیورویی مشکل دارند؟
حساسیتها در حد کشورهای توسعهنیافته است
تا به نمایش درآمدن آثار کمنظیر ایران از محوطههای تاریخی و باستانی سیلک، جوبجی، تپهحصار، چغامیش و چغابنوت و سایر جاها، که همواره در خطر تخریب قرار دارند، زمانی باقی نمانده است. این آثار سفیران فرهنگی ایران هستند که قرار است تمدن ایران را به جهانیان نشان دهند. کارگر میگوید که دیپلماسی فرهنگی جلوتر از دیپلماسی سیاسی است؛ اتفاقی که قرار است این نمایشگاه برای ما رقم بزند. هرچند به نظر میرسد که خواست افکار عمومی، مبنی بر رعایت قوانین و ضوابط و شفافسازی مرحلهبهمرحلهی کارها، موانعی بر سر برگزاری نمایشگاه به وجود آورده است.
مدیرکل موزهها میگوید که برخی مسائل را سیاسی میکنند درحالیکه کار سیاسی «شأن» ایجاد نمیکند. این حساسیتها مربوط به جوامع توسعهنیافته است، وگرنه کشورهای توسعهیافتهی اعتماد کامل به مسؤولانشان دارند. در تمام دنیا برگزاری نمایشگاهها با مجوز رئیس موزه اتفاق میافتد و در هیچ کجا مجوز هیأتدولت و رئیسجمهوری لازم نیست. ما متولی ایرانِ فرهنگی و تاریخی هستیم. اجازه بدهید دریچهای را که قرار است رو به دنیا باز شود موزهداران باز کنند.»
او از خاطراتش در برگزاری نمایشگاه شکوه هخامنشیان میگوید که در آن خرازی، وزیر اسبق امور خارجه، به او گفته که متأسف است که از موزهی ملی بازدید نکرده است و اینکه دیپلماسی میراثفرهنگی را نمیشناخته.
نمایشگاه شکوه هخامنشیان در زمان مدیریت کارگر بر موزهی ملی ایران برگزار شد و در آن ۲۱۰ اثر تاریخی به نمایش درآمد. سنجاق مفرغی یکی از اشیای تاریخی بود که در این نمایشگاه گم شد و هنوز پروندهی آن باز و پلیس بینالملل پیگیر پرونده است.
کارگر میگوید که بگذارید این اتفاق فرهنگی بیفتد، آثار مصونیت بیمهای دارند و دولت آلمان تأیید کرده است که حکم قضایی هیچ تأثیری روی نمایشگاه ندارد و اگر مشکلی پیش بیاید در ایران دادگاه تشکیل میشود.
او در این نشست این حرکت را حرکتی جهانی میداند: «ما در میان فشارهای بسیار این نمایشگاه را برگزار کردیم. درحالیکه کانون یهودیان در آلمان و بسیاری گروههای دیگر لابی میکردند که این نمایشگاه در آلمان برگزار نشود.»
مدیرکل موزهها همچنین در این نشست صدای اعتراض خود را بلند میکند: «بگذارید بخشی از فرهنگ ما مشخص شود. بگذارید خانهی «کرد» و «بلوچ» مطرح شوند.»
این در حالی است که بسیاری از موزههای ایران، بهخصوص موزهی خلیجفارس بندرعباس، موزهی منطقهای جنوب شرق ایران و موزهی سایر شهرستانها، وضعیت مناسبی ندارند و خیلی از آثار نیاز به ساماندهی و مراقبت دارند.