نجات کودکی

ملاله یوسف‌زی و کایلاش ساتیارتی جایزه‌ی صلح نوبل را به پاس تلاش‌هایشان برای تحقق حقوق کودکان دریافت کردند. این دو پس از دریافت جایزه در گفت‌وگوی تلفنی باز هم از حقوق کودکان گفتند؛ حقوقی که بسیاری از دولت‌ها با امضای کنوانسیون حقوق کودک در ۱۹۵۹ به آن متعهد شده‌اند اما هنوز کودکان در بسیاری از کشورهای جهان از آن محرومند.

ملاله، جوان‌ترین برنده‌ی نوبل صلح، می‌گوید امیدوار است هر کودکی در جهان حق تحصیل و زندگی در شرایط مناسب را داشته و از حقوق اولیه برخوردار باشد. در سوی دیگر، کایلاش ساتیارتی از شرایط کودکان در سرزمین‌های آسیایی، به‌ویژه در هند و پاکستان، می‌گوید. آنها تصمیم گرفته‌اند از این جایزه‌ی مشترک برای تحکیم روابط و فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌ در کشورهایشان بهره بگیرند. ملاله گفته امیدوار است بتواند از این جایزه برای آشتی دو ملت استفاده کند. «این مهم‌ترین برنامه‌ی ما خواهد بود.» و کایلاش اهدای جایزه به زن مسلمان پاکستانی و هندوی هندی را پیامی می‌داند برای ملت‌های دو کشور؛ همسایه‌هایی که سال‌هاست درگیر کینه‌های قدیمی هستند.

سخنرانی پارسالِ ملاله یوسف‌زی در سازمان ملل او را به یکی از چهره‌های آشنای حوزه‌ی زنان و کودکان تبدیل کرد. وقتی دختر شانزده‌ساله، با یادآوری درد گلوله در سرش، با صدای بلند به مردم جهان گفت: «من، اینجا ایستاده‌ام … یک دختر، میان بسیاری دیگر. من، نه‌تنها از جانب خودم، که از طرف تمام دختران و پسران سخن می‌گویم. من صدایم را بلند می‌کنم، نه آن‌قدر که فریاد بزنم، آن‌قدر که صدای کسانی که صدایی ندارند شنیده شود. آنهایی که برای حقوقشان مبارزه کرده‌اند: حقشان برای زندگی در صلح، حقشان برای کرامت و شأن انسانی، حقشان برای دسترسی به فرصت‌های برابر و حقشان برای تحصیل.»

 ساتیارتی؛ یک عمر برای کودکان

چند ساعت پس از آنکه جایزه‌ی صلح نوبل را به ساتیارتی اهدا کردند، صفحه‌ای به نام او در فیس‌بوک ساخته شد، و در سه ساعت حدود هزار نفر آن را پسندیدند. ساتیارتی شصت‌ساله از قوی‌ترین چهره‌های مردمی در هند است؛ کمیته‌ی نوبل گفته یک عمر تلاش او برای احقاق حقوق کودکان سبب شده دنیا تا حدی جای بهتری برای کودکان باشد. ساتیارتی گفته این جایزه تنها به من اهدا نشده، بلکه جایزه‌ای است مشترک برای همه‌ی مایی که دوست داریم دنیا برای کودکان جای امن‌تری باشد.

او از بنیان‌گذاران سازمان غیردولتی «جنبش نجات کودکی» است که از ۱۹۸۰ توانسته نقش ناجی کودکان آسیب‌دیده در هند را بازی کند. او پیش‌تر به جنبش‌های جهانی علیه کار و قاچاق کودکان پیوسته بود و در این حوزه فعال اجتماعیِ باتجربه و شناخته‌شده‌ای است. ساتیارتی و گروه کوچک هم‌فکرانش موفق شدند موضوع کار و قاچاق کودکان را وارد گفتمان عمومی و رسانه‌های هند بکنند و توجه‌ رسانه‌ها را به قاچاق کودکان جلب کنند که آمار سرسام‌آوری در هند داشت و قانون اساسی هم به آن بی‌اعتنا بود. در آن زمان مسأله‌ی مبارزه با کار کودکان یکی از دیوارهای نامرئی و عبورناپذیر بود و با وجود تلاش فعالان حقوق مدنی وارد شدن به آن مخاطرات بسیاری همراه داشت.

در کشور پرجمعیت و فقیری مثل هند، بحث غیرقانونی و غیرانسانی بودن کارِ کودکان به خودی ‌خود با سدی از افکار عمومی مواجه می‌شد. همین حالا هم موضوع کار کودکان و قاچاق آنها یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های هند است، اما کایلاش موفق شد از طریق این سازمان و حساس کردن افکار عمومی و ایجاد آگاهی میان مردم عادی سرنوشت بیش از ۸۲ هزار کودک هندی را تغییر بدهد و دست سودجویان و قاچاقچیان را از زندگی کودکان کوتاه کند. مبارزات طولانی او و هم‌فکرانش سبب شد بالاخره این موضوع وارد قانون اساسی هند بشود.

کمپین‌هایی که این بنیاد در میانه‌ی دهه‌ی نود رهبری کرد سبب شد کودکان بسیاری از کار در صنایع دشوار و خطرناکی همچون صنعت بافندگی فرش و کار در معادن سنگ نجات پیدا کنند، این در حالی است که تا میانه‌ی دهه‌ی هشتاد میلادی تقریباً سی درصد از کارگران این حوزه را کودکان تشکیل می‌دادند.

در هند، کشور تنوع و تضادها، هر سال پنج میلیون نوزاد دختر به دلیل حاکمیت فرهنگ مردسالار بر جوامع شهری و روستایی و ترس از جهیزیه‌ای که در آینده باید فراهم کنند محکوم به مرگ هستند. کلینیک‌های غیرمجاز جنسیت جنین را تشخیص می‌دهند و والدین کودکان را، پیش از به دنیا آمدن، از حق زندگی محروم می‌کنند.

دو میلیون سازمان غیردولتی و هشتصد هزار رسانه (روزنامه، مجله و شبکه‌ی تلویزیونی) در هند فعال هستند اما هنوز جوابگوی مسائل جمعیت بیش از یک میلیارد نفری هند نیستند. این کشور هنوز بالاترین میزان مرگ‌ومیر کودکان خردسال را دارد. ازدواج کودکان در هند در حالی اتفاق می‌افتد که قانون اساسی این کشور سن ازدواج را برای دختران هجده و برای پسران ۲۱ سال تعیین کرده است. اما در دهه‌های اخیر فعالیت نهادها و افرادی چون کایلاش ساتیارتی از دردهای این کشور کاسته است. برای نمونه «دختر من، توان من» یکی از برنامه‌های آگاهی علیه جنین‌کُشی است که به ابتکار سازمان‌های غیردولتی در شهرها و روستاهای هند اجرا می‌شود. سازمان پرایاس (سعی و تلاش) هم یکی از نهادهای حامی کودکان آسیب‌دیده است، خانه‌ی امنی که دختران فراری و آزاردیده در آن نگهداری می‌شوند.

با اینکه قوانین متعددی علیه قاچاق کودکان در هند به تصویب رسیده، به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی، دختران استان‌های شرقی به گدایی در شهرهای مرکزی گماشته و برخی هم به سنگاپور قاچاق می‌شوند. برای حل مشکل قاچاق به آن سوی مرزها پلیس کشورهای پاکستان، بنگلادش و افغانستان شبکه‌ای هماهنگ شکل داده‌اند.

در سایت سازمان جنبش نجات کودکی که ساتیارتی بنیان‌گذار آن است، کلیپی کوتاه درباره‌ی قاچاق کودکان منتشر شده که نشان می‌دهد هر روز در هند، تقریباً چهل دختر زیر پانزده سال به تن‌فروشی اجباری وادار می‌شوند، این فیلم بینندگان را به جلوگیری از این عمل غیر انسانی ترغیب می‌کند. این جنبش اکنون نماد حمایت از کودکان، و فعالیت برای ارتقای آموزش و پرورش است. فعالان این نهاد معتقدند برای رسیدن به جامعه‌ی دوستدار کودک، همه‌ی کودکان باید دور از بهره‌کشی و برخوردار از آموزش رایگان و باکیفیت باشند.

کمیته‌ی نوبل تلاش‌های ساتیارتی را حرکتی در راستای توسعه‌ی کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق کودکان دانسته. جایزه‌ی امسال نگاه‌ها را متوجه حقوق کودکان کرد و برنده شدن دو فعال حوزه‌ی کودک تأکیدی است بر ضرورت تحقق حقوق کودکان؛ جایزه‌ای که چند روز پس از روز جهانی کودک اهدا شد.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

اسیر جاذبه‌ی مسموم

مطلب بعدی

اسکناس‌هایی که از سکه می‌افتند

0 0تومان