برای شام که همراه با خانوادهاش از سوریه گریخته، تصویر دمشق پیش از جنگ حالا مبهم و محو است، ذهن او پر است از تصویرهایی که در مسیر مهاجرت از عمان و اردن دیده است.
«من دکترای داروسازی دارم، همراه همسرم زندگی زیبایی داشتیم، یک خانهی خوب و رفاه نسبی، همه چیز خوب بود، اما به یکباره همهی این زیباییها از دست رفتند و زندگی سویهی دیگری نشانمان داد. شغلی نماند، هیچ چیز نبود، ما نمیتوانستیم کار کنیم.»
شام و دهها زن سوری دیگر داستانهایی از زندگی خودشان، در قامتی شبیه به نمایشنامههای اوریپید، نقل میکنند، تراژدی ضدجنگ که در سراسر انگلستان از لیورپول تا لندن تماشاگران را در سالن تئاتر میخکوب میکند، آنها زنانی از تروا هستند، زنده ماندهاند و از حجم وحشتی که شاهدش بودند روی صحنه تئاتر و چشمدرچشم تماشاچیان حرف میزنند.
نمایش «ملکههایی از سوریه» جایی است که زنان در پردهی «میتوانیم بگوییم چه میخواهیم» بدل به نمایشی میشوند که احتمالاً نمیتوان آن را در میان خبرها جستوجو کرد.
ریم یکی دیگر از بازیگران نمایش «ملکههایی از سوریه» میگوید: «از زمان جنگ جهانی دوم که انسان در یکی از بدترین فجایع بشری قرار گرفت، دیگر جهان چیزی شبیه به سوریه به خود ندیده است؛ شش سال پیاپی کشته شدن غیرنظامیان و بیش از چهار میلیون آوارهی سوری، که هیچ آیندهی روشنی برای بازگشت به سرزمینشان نمیبینند. در این نمایش میخواهیم از رنجهای مهاجران حرف بزنیم و از تصویر تکهتکه شدنهایی که در کشورشان دیدهاند. ما یک مشت مردم نیستیم، هر پناهندهای هر مهاجر و جنگزدهای انسان است، منِ دانشجو حالا نمیتوانم درس بخوانم، پدرم در دمشق وکیلی سرشناس بود که دفتر کارش ویران شد و حالا هیچ چیز نیست جز مهاجری افسرده.»
پروژهی «ملکههایی از سوریه» از عمان آغاز شد و از دل کارگاه تئاتردرمانی بیرون آمد. زنان سوری که از جنگ گریخته بودند برای کنترل بحرانهای روحی در کارگاهی حاضر بودند که شارلوت آگار، روزنامهنگار سرشناس، و همسرش، ویلیام استرلینگ، برای کمک به مهاجران جانبهدربرده برگزار کرده بودند. چورجی پینت، تهیهکنندهی سینما، به عمان سفر کرد و حیرتزده دید که تنها واگویههای درونی این زنان به اندازهی تمام تراژدیهای انسانی که خوانده اثرگذار است و به این ترتیب تور «ملکههایی از سوریه» در بریتانیا آغاز به کار کرد. آکسفورد، لیورپول و ادینبرا و لندن میزبان سیزده زنی شدند که دولت بریتانیا به دشواری به آنها ویزا داد تا این نمایش را روی صحنه ببرند، سهنفر از آنها به دلیل تمدید نشدن ویزا از گروه جدا شدند و حالا سیزده زن این نمایش را ادامه میدهند. هیچ کدام از آنها بازیگر حرفهای نیستند.
این نمایش ماههاست که تلاش میکند مهاجران و مفهوم جنگ را از مفهومی کلی خارج کند و به ابعاد انسانی تکتک این چهار میلیون نفر بپردازد. زویی لافرتی، کارگردان این نمایش، میگوید: «وقتی میگوییم چهار میلیون، صرفاً با یک عدد مواجه هستیم، اما این چهار میلیون یعنی چهار میلیون انسان و زندگی، اینجا با بازیگرانی مواجهیم که دارند زندگی خودشان را بازی میکنند، بازیگری جای آنها حرف نمیزند و آنها خودشان هستند که دارند روی صحنه توی چشمهای تکتک تماشاچیها نگاه میکنند و میگویند لابهلای خبرهایی که هر روز دربارهی سوریه میشنویم این زندگیها و چنین آدمهایی از بین میروند.»