گرمابهی شیخ جنید بیش از چهارصد سال قدمت دارد و دوستداران میراثفرهنگی هشدار میدهند که در صورت غفلت مسؤولان برای ثبت این اثر در فهرست آثار ملی بهزودی ویران میشود. وجه تسمیهی این گرمابه استفادهی خاندان شیخ جنید، از خانوادههای سرشناس شیراز متعلق به قرن هشتم و نهم هجری قمری، است. تاکنون سه لایه در معماری این بنا شناسایی شده که نشان از نقاشیهای گل و مرغ و اسلیمی دارد.
کاوه عطاییزاده، یکی از اعضای انجمن دوستداران میراثفرهنگی و گردشگری استان فارس، بهشدت نگران وضعیت این بناست: «در صورتی که مسؤولان میراثفرهنگی اقدامی برای حفاظت از این بنای تاریخی نکنند، یکی از گرمابههای مهم بافت تاریخی شیراز برای همیشه از بین میرود.»
این بنا سالهاست به حال خود رها شده است. این رهاشدگی باعث شده که این گرمابه مأمنی گرم برای معتادان شود که به همت دوستداران میراثفرهنگی و مالک آن شرایط بهتری پیدا کرد و دری آهنی برایش نصب شد اما این اقدام هم نتوانست به نجات این بنا از تخریب کمک کند، چنانکه در این روزها دیوارهی سمت شرقی بنا، که دو طاق در دیواره دارد، از قسمت زیرین شروع به فروپاشی و تخریب کرده است.
عطاییزاده میگوید: «گرمابهی شیخ جنید از نظر معماری و تاریخچهی ساخت و بانیان سرشناس آن برای ما مهم است. این گرمابه متعلق به شیخ جنید بوده که سه نسلِ خانوادهی او کتاب تألیف کردهاند. انتساب بنا به اشخاص مهم در هویت تاریخی آن بسیار تأثیرگذار است. خانوادهی شیخ جنید جزو بزرگترین خانوادههای دانشمند و ادیب و عارف شیراز، مینوطراز، به شمار میروند.»
این گرمابه در محلهی سر دزک، کوچهی حمام شیخ جنید، روبهروی مسجد حاجباقر بلبل در بافت تاریخی شیراز قرار دارد. بااینحال این بنا نیز سرنوشت تلخی چون سایر بناهای تاریخی بافت شیراز دارد.
آخرین اطلاعات دربارهی این بنا حاکی از آن است که گرمابه در حال حاضر مالک شخصی دارد و هنوز معلوم نیست که مالکان آن چه تصمیمی برای حفاظت از این گرمابهی تاریخی دارند. عطاییزاده میگوید ما تا مراحل پایانی ثبت ملی آن رفتهایم اما نمیدانیم چرا سازمان میراثفرهنگی آخرین اقدام را انجام نمیدهد و به حال خود رها شده است.
هنوز مشخص نیست که این گرمابه استفادهی عمومی داشته است یا نه اما اسناد بسیار مهمی از قدمت چهارصدساله آن وجود دارد. معماری و نقاشیهای تاریخیاش به ارزش آن افزوده است. حال باید دید که مسؤولان میراثفرهنگی سعی در نجات این بنای تاریخی از ویرانی دارند یا نه.
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت
هر چه زود بر آید دیر نپاید
خاک مشرق شنیده ام که کنند
به چهل سال کاسه ای چینی
صد بروزی کنند در مردشت
لاجرم قیمتش همیبینی
آنکه ناگاه کسی گشت به چیزی نرسید
وین به تمکین و فضیلت بگذشت از همه چیز
بخش ۳۱