من اینجا نیستم

این روزها، یعنی دقیقاً همین روزها که یک‌میلیارد و هفتصد‌میلیون گوشی هوشمند در دست هفت‌میلیارد نفر جمعیت کره‌ی زمین است و روزانه ۳۵۰ ‌میلیون عکس در فیسبوک و چهل ‌میلیون عکس در اینستاگرام بارگذاری می‌شود، و در مقابل‌ این تعداد می‌شود از آمارهای ناچیزی مثل یک‌میلیون و چهارصدهزار عکس روزانه در فلیکر چشم‌پوشید، تشخیص اصالت عکس‌ها همان‌قدر سخت است که نگاه کردن به هر کدام از آنها برای بیشتر از یک ثانیه. انگار بین تعداد کاربرهای شبکه‌های اجتماعی و در نتیجه تعداد عکس‌های بارگذاری‌شده از یک طرف و ارزش و اعتبار عکس‌‌ها از طرف دیگر، رابطه‌ی معکوس هست، رابطه‌ای که می‌گوید هر روز درست مثل روز قبل ۲۴ ساعت دارد، هر ساعت هنوز شصت دقیقه است و هر دقیقه همچنان شصت ثانیه، اما عکس‌هایی که هنوز ندیده‌ای لحظه‌به‌لحظه دارند بیشتر می‌شوند؛ پس بجنب، ببین و رد شو تا بعدی، بعدی و بعدی.

چه در وضعیت قبلی که رسانه‌ها، و در نتیجه عکس‌ها، محدود و کم‌تعداد بودند و چه در وضعیت بارش عکس از آسمان و ببین و رد شو فعلی، عکس‌ها ساده‌ترین، ‌هضم‌شدنی‌ترین، وقت‌تلف‌نکن‌ترین، و مهم‌تر از همه، باورپذیرترین محصولاتی هستند که آدم‌ها ازشان برای خبر دادن و گرفتن و تأثیر گذاشتن و پذیرفتن استفاده می‌کنند، مثل بی‌شمار پیام‌آور راستگو و دروغین گاهی حقیقت را به آدم‌ها گفته‌اند و گاهی واقعیت را از آنها پنهان کرده‌اند. چه با دستکاری و دخل‌وتصرف عمدی در عکس، چه با نشان دادن بخشی از واقعیت نه تمام آن، و چه با کنترل عوامل مؤثر در برداشت مخاطب از پیام عکس‌ها، آدم‌ها همیشه سعی کرده‌اند بیننده را وادارند تا نه واقعیت موجود، بلکه چیزی را باور کند که مطلوب آنهاست.

عمر تقلب در عکس اگر هم‌اندازه‌ی عمر عکاسی‎ نباشد چندان کمتر نیست. حذف بطری‌های نوشیدنی از روی میز مذاکره‌ی برژنف روس و ویلی برنت آلمانی برای جدی‌تر جلوه ‌دادن گفت‌وگوی آنها در ۱۹۷۱، حذف کلمنتیس از عکس سخنرانی مشهور گوتوالد در ۱۹۴۸ پس از متهم شدن‌ به خیانت و به دار آویخته شدنش، و اصلاح کتابی که جورج بوش در ۲۰۰۲ در بازدید از مدرسه‌ای برعکس در دست گرفته ‌بود، از نمونه‌های مشهور تقلب در عکس‌های دنیای سیاست هستند. انواع دیگر تقلب در عکس مثل تقطیع دو عکس جنگی و اضافه کردن کودکان و اجساد برای افزایش بار تراژیک آن، حذف ساعت مچی سی‌هزار دلاری اسقف کلیسای ارتودوکس روسیه برای القای ساده‌زیستی آن مقام مذهبی، بزرگ‌نمایی اغراق‌آمیز حادثه‌هایی طبیعی مثل سونامی، سیل، و کوه یخ، بزرگ و کوچک کردن اندازه‌ی حیوانات برای سرگرمی، و گذاشتن سر شخصیت‌های مشهور بر بدن برهنه‌ی مدل‌ها برای بدنام کردن او انواع  دیگری از تقلب‌های معمول در عکس‌ها هستند.

اما همه‌ی تقلب‌ها هم صرفاً به‌قصد فریب دادن مخاطب نیستند. چند ماه پیش، زیلا ون‌دن‌بورن، دختر آلمانی بیست‌وپنج‌ساله‌ی دانشجوی گرافیک، برای پروژه‌ی دانشگاهی‌اش تقلب عکاسانه‌ی طولانی‌مدتی را برنامه‌ریزی کرد. زیلا به خانواده و دوستانش گفت برای سفر به شرق آسیا می‌رود و ظاهراً چهل و دو روز را هم در سفر گذراند اما در تمام این مدت در خانه مشغول تقلب عکاسانه بود. زیلا عکس‌هایی از خودش را در خانه و با دکوراسیون تقلبی شرقی، در استخر محلی، در ساحل و مکان‌های مختلف دیگر می‌گرفت، ویرایش می‌کرد، و در فیسبوک می‌گذاشت تا همه فکر کنند او دارد در آسیا وقت می‎گذراند.  صرفاً پس از اتمام این سفر دروغی و تکمیل پروژه‌ی دانشگاهش بود که به خانواده و دوستانش خبر داد در تمام این مدت داشته آنها را فریب می‌داده‌.

پروژه‌ی زیلا نمونه‌ی خوبی است برای یادآوری این آموزه‌ی دنیای جدید: دیگر نمی‌توان به چیزهایی که با چشم‌هایمان می‌بینیم چندان اطمینان کنیم. روزگاری بود که دولت‌ها، سیاستمداران، رسانه‌ها، و افراد مشهور برای پنهان کردن واقعیت به تقلب در عکس‌ها رومی‌آوردند اما این روزها هر کسی می‌تواند چشم‌هایمان را فریب بدهد و چیزی را به ما القا کند که هرگز اتفاق نیفتاده یا دست‌کم با کیفیتی که ما تصور می‌کنیم اتفاق نیفتاده، اما این هم همه‌ی داستان نیست. اگر تا قبل از این روزها که یک‌میلیارد و هفتصدمیلیون گوشی هوشمند در دست هفت‌میلیارد نفر جمعیت زمین است تنها رسانه‌ها یا صاحبان قدرت و پول بودند که مخاطب‌ را فریب می‌دادند تا چیزی خلاف یا مغایر یا اغراق‌شده‌‌تر از واقعیت را باور کند، این روزها در بسیاری موارد این خود صاحبان گوشی‌های هوشمند و حساب‌های کاربری دنیای مجازی هستند که نه‌فقط دیگران بلکه حتی خودشان را هم فریب ‌می‌دهند. وقتی برای نمایش دادن ریزه‌کاری‌ها، روابط، سفرها، امکانات، خوش‌گذرانی‌ها، و گاهی حتی دغدغه‌ها و تأسف‌های زندگی، عکس‌های اغراق‌شده نسبت به واقعیت را در شبکه‌های اجتماعی به نمایش می‌گذارند در حقیقت دارند این احساس را به دیگران و به خودشان القا می‌کنند که زندگی‌شان شادتر، شلوغ‌تر، پربارتر، رشک‌برانگیزتر، یا معنادارتر از چیزی است که دیگران و حتی خودشان فکر می‌کنند. شاید فرار کردن از عدم‌قطعیت آزاردهنده‌ی زندگی، فراموش کردن این دغدغه که در مقایسه با دیگران چقدر خوب هستیم، احساس رضایت ناشی از به دست آوردن تأیید دیگران، و فراموش کردن یا کم‌اهمیت جلوه‌ دادن کمبودهایی که آزارمان می‌دهند از جدی‌ترین انگیزه‌های ما برای تقلب در عکس‌هایمان باشد. اما کسی چه می‌داند، شاید روزی از راه برسد که نه‌فقط درباره‌ی دیگران، که به عکس‌های خودمان هم، اعتماد نداشته باشیم.

توضیح عکس: زیلا برای ارتباط اسکایپی با دوستان و خانواده‌اش صحنه‌هایی تقلبی مثل این عکس را بازسازی می‌کرد

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

یک کلیک برای آرزوها

مطلب بعدی

چگونه یاد گرفتم از سه‌تار بمب‌اتم بسازم

0 0تومان