تهران، شهری که مخفی می‌کند

چه کسی می‌گوید تهران بی‌هویت است؟ این پایتخت عریض و طویل، بی‌بهره از هرگونه نشانه‌ی اختصاصی و منحصربه‌فرد، ابرشهری بی‌شکل و بی‌شناسنامه است؟ هویت تهران امروز، در همین نشانه‌های گریزان باقیمانده از تخریب و تغییر و بازسازی، شکل نمی‌گیرد؟ تهران امروز از نایلون‌های رنگی زشتی شکل می‌گیرد که سعی دارند هر چیز (به‌زعم خود) زشتی را بپوشانند و مخفی نگه دارند؛ از همین کیسه‌های یک‌شکل پرشده از گچ و سیمان، و تل خاک و آجر و ساختمان‌هایی که هر روز برای تبدیل شدن، به شکلی نو، تخریب می‌شوند و بخشی از هویت گذشته‌ی ما را نیز همراه خود از بین می‌برند. تهران، اتفاقاً، هویتش را در از میان برداشتن هویت ما، در ویران ساختن هر چه در گذشته‌ی دور و نزدیک به آن وصل شده‌ایم، می‌جوید. تهران اتفاقاً هویتش را در مخفی نگه داشتن چیزها می‌جوید، هویتی که بی‌رحم است و این سانتی‌مانتال‌بازی‌ها و احساسات رمانتیک آبکی را خوش ندارد.

شهره مهران سالیان است که در نقاشی‌هایش از تهران می‌گوید. متولد ۱۳۳۶ است و در تمام سال‌های فعالیت هنری‌اش (از ۱۳۷۰تا الآن) عناصر آشنای تهران را بر روی بوم خود آورده؛ از تابلوها و علایم شهری و نقاشی‌های دیواری، تا تصاویر سانسورشده‌ی مجلات و دختران بینی‌عمل‌کرده و ساختمان‌های پوشانده‌شده. تهران او دور از نوستالژی‌بازی است. تهران امروز در حال ساخت‌وسازــ عناصری شهری که هر روز در کوچه و خیابان دیده می‌شوند و از فرط زیاد دیده شدن به چشم نمی‌آیند‌ــ و دخترانی در روپوش‌های مدرسه. در آثار مهران اینها موضوعات اصلی هستند. در نمایشگاه اخیرش در گالری اعتماد، با دوازده تابلو رنگ‌روغن بر بوم، لنزش تله‌تر و کادرش بسته‌تر از پیش شده، لنزی که مخاطب را به مداقه‌ی بیشتر بر عناصر کم‌تعداد تابلوهایش فرامی‌خواند. در این مجموعه، دیگر عناصر شهری مختلف را در یک کادر باز در کنار هم نمی‌بینیم، بلکه هنرمند، عامدانه با بستن کادرهایش، توجه را بیشتر و بیشتر به نایلون‌های رنگی (و گاه بی‌رنگ) پوشاننده معطوف می‌کند. عنوان نمایشگاه هست «هرچه زیر پوشش قرار می‌گیرد، تخیلم را به پرواز درمی‌آورد».

غالب سطح تابلو را نایلون‌هایی ضخیم گرفته که چیزی را پشت خود پنهان نگه می‌دارند، یا گلدان‌های پرگلی که با نایلون‌های بزرگ و ضخیم محبوس شده‌اند، یا حجم بزرگی که زیر پوششی بی‌رنگ از انظار مخفی نگه داشته شده و تکه‌سنگ‌های بزرگ یا میله‌ای آهنی مانع از کنار رفتن پوشش، و پیدا شدن آنچه نباید، شده. در تابلویی دختر دبیرستانی‌های آشنای آثار گذشته‌ی هنرمند دیده می‌شوند، پشت به ما و رو به حجم وسیع ساختمانی در حال ساخت که با نایلونی به تمامی پوشانده شده. خود دختران نیز به تمامی در روپوش‌هایشان پوشانده شده‌اند و چهره‌شان نیز رو به ما نیست. در اثری دیگر، کیسه‌هایی که مواد ساختمانی را درون خود محبوس کرده‌اند روی هم رها و تلنبار شده‌اند، کیسه‌هایی که با نگاهی اندکی بازیگوشانه به چشم موجوداتی جاندار می‌آیند. در اثری دیگر، روکشی به رنگ سفید و قرمز، که قرار است چیزی را بپوشاند، روی زمین، درخودپیچیده، فروافتاده؛ کمی آن‌سوتر از روکش پارچه‌ای، روی آسفالت خیابان، خط‌کشی خیابان دیده می‌شود که به‌خلاف معمول قرمزرنگ است، رنگی که هشدار می‌دهد و آگاه می‌کند.

ساختمان‌های پوشیده‌شده، مصالح ساختمانی پوشیده‌شده، دختران مدرسه‌ای پوشیده‌شده، تیرآهن‌های پوشیده‌شده، تنه‌ی درختان پوشیده‌شده، اتومبیل پوشیده‌شده، تلی از اشیای پوشیده‌شده و… آن‌قدر در اطرافمان با چنین منظرهایی روبه‌روییم که دیگر آنها را نمی‌بینیم؛ شهره مهران با دقت و وسواس، و مهارتی شگفت، قصد دارد همین‌ها را پیش دیدگان ما بیاورد. در بیانیه‌ی نمایشگاهش نوشته: «آنچه نباید دیده شود همه‌جا هست، پوشیده و خاموش، و ما استتار را می‌پذیریم.»

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

ژستن ممنوع

مطلب بعدی

غمگین‌تر از آنچه به یاد داشتم

0 0تومان