چشمه‌چشمه کتاب

دلار گران شده، تحریم‌ها هم سرجای‌شان سفت نشسته‌اند، اما انگار باکی از این‌ها نیست، همین‌جور مرکزخریدهای عظیم و حسابی چشم‌گیر دارند گوشه‌ و کنار شهر افتتاح می‌شوند. حالا مرور خاطره‌ی تنها پله‌برقی فروشگاه کوروش خیابان زرتشت پیش پله‌برقی‌های مجتمع کوروش بزرگراه ستاری شبیه جوک‌های رایج میان مردم کشور شوراها در سال‌های نداری و حاکمیت کمونیست‌ها است.

اما توی این مرکزخریدهای غول‌آسا اتفاق مبارکی هم افتاده؛ طبق قانون کمی از مالیاتی که سازندگان باید به شهرداری بدهند اگر کاربری فرهنگی ایجاد کنند، کم می‌شود، و بنابراین توی هرکدام این مراکز خرید، چند متری را با قیمتی خیلی پایین‌تر از آن‌چه اگر یک شعبه از بدلی‌فروشی سوآرفسکی مشتری بود به یک کتاب‌فروشی می‌دهند. یکی‌شان همین مرکز خرید پالادیوم بود که چندماه پیش کتاب‌فروشی بوک‌لند را توی خودش جا داد و یکی دیگر هم مجتمع کوروش در غرب تهران که نه‌فقط دوازده تالار سینما در طبقه‌های چهارم و ششم دارد که از جمله فیلم‌هایی مثل «پرویز» و «عموسیبیلو» و آثار گروه هنر و تجربه را نشان می‌دهند، بلکه کتابفروشی‌اش را هم به یکی از حرفه‌ای‌ترین ناشران ایران واگذار کرده؛ فروشگاه شماره‌ی ۲ نشر چشمه چند وقتی است در مجتمع کوروش آغاز به کار کرده، کتابفروشی‌ای که باعث شده خیلی‌ها که گذرشان به راسته‌ی کتاب‌فروشی‌های کریم‌خان نمی‌افتاد سری بهش بزنند و سراغ رمان ایرانی بگیرند و رمان‌های خارجی بخرند. باز شدن کتابفروشی‌هایی حسابی در گوشه ‌و کنار تهران حتماً اتفاق مبارکی است؛ فعلاً شمال و غرب و شمال‌شرق و شرق به‌مدد مجتمع‌های رفاهی و تفریحی صاحب کتابفروشی‌هایی شده‌اند. شاید به‌زودی با سر زدن به این کتابفروشی‌‌ها بتوان از ذائقه و سلیقه‌ی مطالعه‌ی اهالی محله‌ها و منطقه‌های متفاوت تهران سردرآورد. اما کتابفروشی‌هایی چون چشمه با آن طراحی داخلی سفید و قفسه‌های زیبا و کتاب‌های به‌روزی که کنار هم چیده حتی شاید بتواند سلیقه‌ی ادبی بسازد و کارکردی کمی بیش‌تر از فروشگاهی برای تأمین خواسته‌های اهالی بیابد.

خوشبختانه انگار اداره‌ی ممیزی وزارت ارشاد هم در جریان رشد تعداد کتابفروشی‌های شهر هست و نمی‌گذارد ویترین‌ها و قفسه‌ها خالی بماند؛ حتی ناشرهای تنبل و کند هم با سیل مجوزهایی روبه‌رو شده‌اند و همین است که چاره‌ای ندارید جز آن‌که با دست پر و جیب‌خالی از کتابفروشی بیرون بیایید:

«دشمنان : یک داستان عاشقانه»، آیزاک باشویس سینگر، ترجمه‌ی احمد پوری، نشر باغ. آیزاک باشویس سینگر آن‌قدر نوشته که اگر مترجمی همه‌ی عمرش را بگذارد پای ترجمه‌ی کارهایش باز هم احتمالاً فرصت ترجمه‌ی کل نوشته‌های این نویسنده‌ی لهستانی معرکه را پیدا نمی‌کند. از جمله متخصص داستان کوتاه است. بهومیل هرابال درباره‌اش گفته «نمی‌شود یک نفر این‌قدر داستان کوتاه خوب داشته باشد، انصاف نیست.» چندسال پیش مجموعه‌های «احمق‌های چلم» و «احمق‌های چلم و تاریخ‌شان» به فارسی ترجمه شد و برای مدت‌ها جزو پرفروش‌ترین‌ها بود؛ قصه‌های مردم دهکده‌ای کوچک به نام چلم که اداره‌کنندگان و مردمش به حماقت مشهورند و همه‌ی تصمیم‌های ده در نهایت حماقت گرفته می‌شود. «دشمنان» هم یکی از مشهورترین رمان‌های باشویس سینگر است، روایت آدمی که گرفتار درگیری‌های روحی شدید شده، یکی از آسیب‌دیدگان جنگ جهانی دوم که از دست نازی‌ها فرار کرده و سه سال در انباری پنهان شده بود، و حالا بعد از اتمام جنگ هم نمی‌تواند به زندگی عادی‌اش بازگردد.

«آنتیگونه»، سوفوکلس، ترجمه‌ی نجف دریابندری، نشر آگه. «آنتیگونه» با ترجمه‌ی نجف دریابندری احتمالاً یکی از تجربه‌های منحصربه‌فرد کتاب‌خوانی‌تان خواهد بود. ترجمه‌ای که بعد از سال‌ها نایاب بودن دوباره تجدیدچاپ شده. دو مقدمه‌ی مشهور، یکی از مارتین هایدگر و دیگری از زیگموند فروید، هم با ترجمه‌ی درخشان دریابندری در این کتاب آمده که طبق معمول مقدمه‌ها و پیش‌گفتارهای کتاب‌های دریابندری، کار را خواندنی‌تر کرده. پیش‌تر این دو مقدمه در کتاب «از این لحاظ» هم با ترجمه‌ی او منتشر شده بود.

«ادبیات و انقلاب: از آسیا تا آمریکا»، یورگن روله، ترجمه‌ی علی‌اصغر حداد، نشر نی. «ادبیات و انقلاب: از آسیا تا آمریکا» جلد سوم تریولوژی‌ای است که پیش‌تر جلدهای نویسندگان روس و نویسندگان آلمانش با ترجمه‌ی علی‌اصغرحداد منتشر شده بود. جلد اول این سه‌گانه نگاهی است عمیق و موشکافانه به سرنوشت نسلی از غول‌های ادبی شوروی که استالین و دستیارش ژدانف صدای‌شان را خفه کردند. کتاب به شهادت شناسنامه‌ی فارسی نیم‌ قرن پیش در آلمان منتشر شده، اما برای خواننده‌ی فارسی‌زبان بسیار حرف‌های تازه‌ دارد. روله یکی از برشت‌شناسان درجه‌‌یک آلمان است و سه‌گانه‌ی «ادبیات و انقلاب» او در زمان انتشار، انقلابی در زمینه‌ی نقد و غبارزدایی از ادبیات تحت‌تأثیر سوسیالیسم بلوک شرق بود. روله در جلد سوم سراغ  همه‌ی نام‌هایی می‌رود که درباره‌ی نقش سیاسی‌شان در ادبیات تعبیرها و تفسیرهای متفاوتی هست، از آندره ژید تا ژان پل سارتر.

«کارت‌پستالی به همینگوی»، پیتر بیکسل، ترجمه‌ی ناصر غیاثی، نشر نو. داستان‌های این مجموعه آن‌قدر کوتاه‌اند که همان‌طور که از عنوان کتاب برمی‌آید می‌توان پشت یک کارت‌پستال نوشت‌شان. ناصر غیاثی می‌گوید منتقدان سوئیسی پیتر بیکسل را استاد داستانک معرفی می‌کنند، چون هرگز داستانی بلندتر از دو صفحه ننوشته. بیکسل در داستان‌هایش در جست‌وجوی امید و عشق و امنیت، لحظه‌هایی از زندگی آدم‌هایی مستأصل را تصویر می‌کند. داستان‌هایش که نه اوجی دارند و نه فرودی، نگاهی کوتاه‌اند به جهان شخصیت‌های‌شان و بی‌رنگیِ آن‌. بیکسل بیش از آن‌که در جست‌وجوی پاسخ باشد، پی طرح پرسش است، چرا که از نظرش پرسش است که اهمیت دارد نه پاسخ ــ و همه‌ی این قصه‌ها هم در بستری از یک‌جور طنز تلخ و گزنده.

«چمن»، فردریک دار، ترجمه‌ی عباس آگاهی، نشر جهان کتاب. احتمالاً اگر یک‌بار سراغ مجموعه‌ی کتاب‌های پلیسی «نقاب» که نشرجهان کتاب منتشر می‌کند، بروید، دیگر مشتری پروپاقرص‌شان می‌شوید. مجموعه‌ی «نقاب» طی چندسال اخیر مستمر منتشر شده و رمان‌هایی خواندنی از دنیای ادبیات پلیسی اروپا و امریکا منتشر کرده که الزاماً جزو رمان های مطرح و درجه‌یک این ژانر نیستند، ولی حتماً به یک‌بار خواندن می‌ارزند. اما رمان «چمن» که چهل و ششمین کتاب این مجموعه است جزو رمان‌های شاخص این ژانر به حساب می‌آید. پیش‌تر از فردریک دار در این مجموعه رمان‌های «کابوس سحرگاهی »، «آسانسور»، و «مرگی که حرفش را می‌زدی» منتشر شده. «چمن» روایت دیدار ژان‌ماری با زنی به‌ظاهر انگلیسی در سواحل جنوب فرانسه است، دیداری که از پی نامه‌نگاری‌هایی طولانی اتفاق افتاده اما نهایتاً با ماجرای قتلی در اسکاتلند گره می‌خورد؛ مردی روی چمن پارکی به ضرب گلوله کشته شده و حالا ژان‌ماری که برای دیدار با زن ناشناس راهی اسکاتلند شده متهم اصلی است.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

آدم‌ها در شهر دودها

مطلب بعدی

برای امتحانش خودتان را تکه‌تکه نکنید

0 0تومان