هر زمان نو می‌شود دنیا و ما

نازگل انصاری‌نیا در تازه‌ترین نمایشگاه انفرادی‌‌اش در گالری «آن» ــ به‌سان نمایشگاه‌‌های پیشین خود ــ دو مجموعه از آثارش را به دلیل نزدیکی مفهومی، همزمان به نمایش گذاشته؛ دو مجموعه‌ی «ساخت و پرداخت» و «پوسته». انصاری‌نیا چند سال است که در کارهایش با دو امر «واقعی» و «غیر واقعی» کار…

ادامه

لطفاً تشریف ببرید پایین

هیچ‌وقت دلتان نخواسته به‌علت این مشکلات از ایران بروید؟ بروید جایی که بتوانید در آن راحت‌تر بخوانید؟ در سالن‌های مهم کنسرت بدهید؟ هیچ فکر کرده‌اید به رفتن؟‌ نمی‌توانم؛ نمی‌توانستم بروم کنار رودخانه‌ی راین و دشتی بخوانم. آواز من در این سرزمین است که معنا می‌گیرد. چطور می‌توانم در آن دنیای…

ادامه

ننویس

جغول و بغول از توی سایه‌ی دیوار بیرون آمدند. گردن نداشتند و دندان‌هایشان یکی در میان ریخته بود. یک بچه آمده بود توی خرابه‌ی آنها و لای آشغال‌ها را می‌جورید. جغول داد زد: «اوهوی بچه! چی‌کار می‌کنی اونجا؟» بچه رنگش مثل گچ دیوار پرید. چشم‌هایش بیشتر توی گودی کاسه‌شان غرق…

ادامه

نامه به کودکی که کاش همین روزها زاده شود

معمولاً در همان صفحه‌ی اول ضربه‌اش را می‌زند. پلنگی می‌خواهد ماه را بدزدد، آقاغوله آمده مادر و دختری را بخورد، زرافه‌ای تبدیل شده به یک مجتمع مسکونی، بچه‌غولی سر کلاس درس نشسته، یک سوسمار توی اتاق دختربچه‌ای لم داده. صاف از ابتدای قصه از مخاطبش، از کودک، می‌خواهد همه‌ی دیده‌ها…

ادامه