معمولاً در همان صفحهی اول ضربهاش را میزند. پلنگی میخواهد ماه را بدزدد، آقاغوله آمده مادر و دختری را بخورد، زرافهای تبدیل شده به یک مجتمع مسکونی، بچهغولی سر کلاس درس نشسته، یک سوسمار توی اتاق دختربچهای لم داده. صاف از ابتدای قصه از مخاطبش، از کودک، میخواهد همهی دیدهها…
ادامهپرسش این است: چرا برای کودکان اینجوری مینویسی؟ یا: فکر میکنی کتابهایت مناسب کودکان باشند و به دردشان بخورد؟ یا: آیا کودکان میتوانند این کتابها را بفهمند؟ و «پاسخ» همیشه مجبور است طولانیتر باشد. پرسشهایی اینچنین در خودشان هیچ تمایلی به فکر کردن ندارند. از فرهنگ و نگاهی مسلط، همیشگی،…
ادامهداستانهایش ترکیبی از فضای فانتزی و سورئال است؛ به قول هدا حدادی، تصویرگر یکی از کتابهایش، اگر نقاش بود ترکیبی میشد از دالی و شاگال. نوید سیدعلیاکبر میگوید از هفتسالگی نوشتن را شروع کرده، داستان دوتا گل را نوشته که یکی مغرور بود و دیگری کوچک و طفلکی. گل مغرور…
ادامه