در هزارتو گم نمی‌شوی

مردم عادی از قدیم فکر می‌کردند ما نویسنده‌ها از نظر اخلاقی هیولا بودیم، اما همیشه هم این‌جوری نبود. اول دنیا از ما ترسید، اما کم‌کم عادت کردند که ما همین هستیم که هستیم؛ عنق و بی‌خیال و بعد چنان در طبقات اجتماعی بالا رفتیم که دیگر مردم عادی ما را…

ادامه

منِ گذشته: امضا و لبخند

اسلاومیر مروژک «بر پهنه‌ی دریا» را سالِ ۱۹۶۱ نوشت؛ لهستانی بود، کشورش شده بود حیاط‌خلوت اتحاد جماهیر شوروی و نمایشنامه‌اش هرجور کار شورایی را دست می‌انداخت. سه نفر آدم می‌نشستند و می‌کوشیدند به متمدنانه‌ترین روش‌ها با همدیگر بحث کنند و به این نتیجه برسند که کدامشان را باید کشت و…

ادامه

عکس بگیر

ژوئن ۲۰۰۱ کنستانتین پتروف، مهاجری از استونی، کار برق «پنجره‌هایی بر فراز جهان»، رستورانِ بالای برج شمالی مرکز تجارت جهانی، را گرفت. یک دفتر بدون قفسه بهش دادند. بعد از اینکه با پیچ کردن یک ورق فولاد به تیر فولادی‌ای که بیرون زده بود تاقچه‌ای ساخت، عکسی از خودش برای…

ادامه

چه‌کسی تئاتر را مدیریت می‌کند

«معنای تئاتر خصوصی این نیست که دولت به گروه‌ها کمک نکند.»…«هیچ‌کس در مرکز هنرهای نمایشی نمی‌داند کارِ آن مرکز چیست.»…«انجمن نمایش بودجه می‌گیرد و هیچ‌کاری نمی‌کند.»…«هنوز که هنوز است تعریف انواع تئاتر در ایران مشخص نشده.»… اینها بخشی از حرف‌ها و حدیث‌ها و گلایه‌هایی است که صبح امروز، چهارشنبه، در…

ادامه