شهره فیضجو آثارش را با زبان فراگیر اجناس و کالاهای تجاری ارائه میکند: «محصولِ …»؛ بنابراین تکتک اشیا نامِ برَند، برچسب قیمت و تاریخ دارند و کلیت کار- که در غیر این صورت صرفاً چیدمانی خستهکننده میبود- بدون اینها مانند غرفهی باعجله سرهمبندیشدهای از یک بازار روز است با صندوقها…
ادامهطبق معمول، سر صبحانه، خوابی را که شب قبل دیده بود برای زن تعریف کرد، کل خواب را نه، فقط تتمهی پارهها و بقایا و پیچک برجاماندهاش را. آن روز صبح چیز خاصی نبود، خوابی بود مثل هر خواب دیگر، مثل خیلی خوابهای دیگر. خودش را در قطاری دیده بود…
ادامهصحنهی قتل به روایت قاتل: «یکآن دیدم بیدارم و با لباس خواب پای تختخواب آپارتمانم در اکول نرمال. نور خاکستری صبح نوامبر، ساعت تقریباً نه صبح یکشنبه شانزدهم بود، از صافی پنجرهی بلند دست چپ رد میشد و به انتهای تخت میرسید. قاب پنجره یک جفت پردهی سلطنتی قرمز خیلی…
ادامهسال ۱۹۹۵ که تئو آنجلوپلوس، کارگردان یونانی، فیلم «نگاه خیرهی اولیس» را بیرون داد، نقدهای متفاوتی گرفت. وقتی فیلمی جایزهی اصلی جشنواره فیلم کن را میبرد، معمولاً تصور میکنیم همه واکنشی مشابه داشته باشند، اما اجماعی بر جایگاه فیلم بهعنوان شاهکاری مدرن شکل نگرفت. راجر ابرت، منتقد برندهی جایزهی پولیتزر،…
ادامه